جمله بسم الله الرحمن الرحیم 114 بار بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نازل شده است؛ در 113 سوره به عنوان سرفصل آمده و از آنجا که اول سوره برائت بسم الله نازل نشده و در سوره نمل علاوه بر ابتدای سوره، در آیه «إنّه من سلیمان و إنّه بسم الله الرحمن الرحیم» نیز این جمله مبارکه آمده است مجموعاً 114 آیه میشود.
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَلِىَّ اللهِ ؛ سلام بر تو اى ولى خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللهِ ؛ سلام بر تو اى حجت خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ ؛ سلام بر تو اى نور خدا در تاریكیهاى زمین
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ؛ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى آبآئِكَ ؛ سلام بر تو و بر پدران تو
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَبْنآئِكَ ؛ سلام بر تو و بر فرزندانت
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَوْلِیآئِكَ ؛ سلام بر تو و بر دوستانت
اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ ؛ گواهى دهم كه به راستى تو برپا داشتى نماز را و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از منكر كر
وَ تَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ ؛ و تلاوت كردى قرآن را چنانچه باید و جهاد كردى در راه خدا آن طور كه شاید .
وَ صَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ ؛ و شكیبا بودى بر آزار مردم در مورد (كار) خدا تا مرگت فرا رسید
اَتَیْتُكَ زآئِراً عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِكَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِكَ ؛ آمدهام به درگاهت براى زیارت در حالى كه عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنان
فَاشْفَعْ لى عِنْدَ رَبِّكَ ؛ پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت .
امروز در وب گردی هایم که مثل همه روزهای قبل با سرچ بعضی از کلید واژه ها در گوگل شروع می شود و بعد با خواندن بخش اعظم مطالب یک سایت یا وبلاگ به پایان می رسد به مطلب جالبی رسیدم که وبلاگ محجبه ها فرشته اند منتشر کرده بود:
شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد : روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد . قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود . قاضی از زن پرسید : آیا بر گفته ی خود شاهدی داری ؟ زن گفت : آری ، آن دو مرد شاهدند .
قاضی از گواهان پرسید : گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال ار شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است .گواهان گفتند : سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است ، تا آنگاه گواهی دهیم .
چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید ؟ برای پانصد مثقال طلا ، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد ؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود . چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید
چه خوب بود آن مرد باغیرت ، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره ، چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند !
در منابع اسلامى آیات و روایات فراوانی به موضوع دوستی پرداخته اند. بخش وسیعی از این آموزه ها درباره تاثیر دوستی های دنیایی در صحنه قیامت است. در این روایات آمده: هر چه را كه انسان دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور مى شود، خواه آن محبوب برترین و مقدس ترین های خلقت یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد؛ خواه سنگ بی ارزشی.
غربت نام تو را اندوه باران گریه کرد
با سر انگشتم نوشتم آه …باران گریه کرد
پشت شرمِ شیشه جاری شد خرامان گریه کرد
تیرگیها را که باران از نگاهِ گریه شست
شاعری مهمان دریا شد پریشان گریه کرد
در هجوم کشفهای ناگهانی گر گرفت
شعله زد چشم غزل چون دید قرآن گریه کرد
تا که پرسیدم چرا نام تو کمتر خواندهاند
چشم ماهیهای دریا در بیابان گریه کرد
آه ای دریای نور ای مهربان ای لطف محض
در جوابم یک حرم، در خاک و ویران گریه کرد
هادی ای مظلوم گمنامِ تبارِ فاطمه
غربتِ نامِ تو را اندوهِ باران گریه کرد
شاعر:کاظم رستمی