نظر از: صالحی [عضو] 

صالحی

از روزی که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاری ساخته اند،از شبی که در پیاله دلمان شربت گوارای ولایت ریخته اند،دلمان یک حسینیه پر شور است.

در حسینیه دلمان، مرغهای محبت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی قراری می کنند.

سینه ما تکیه ای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ، که درب آن با کلید « یا حسین » باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود.

ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبدالله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و این « وقفنامه » به امضای حسین رسیده است.

صبحها وقتی سفره عزا گشوده می شود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق می شود. ابتدا چند مشت «آب بیداری » به صورت جان می زنیم تا «خواب غفلت » را بشکنیم.

زیارتنامه را که می بینیم، چشممان آب می افتد و «السلام علیک » را که می شنویم، بوی خوش کربلا به مشام دل می رسد.

توده های بغض، در گلویمان متراکم می گردد و هوای دلمان ابری می شود و آسمان دیدگانمان بارانی!

1394/07/24 @ 10:44

نظر از: مرکز تخصصی فقه و اصول فاطمه الزهرا(س) اردکان [عضو] 

برنامه جالبی بود. موفق باشید.

1394/07/14 @ 17:12

نظر از: محمدی [عضو] 

سلام
موفق باشید

1394/07/14 @ 15:49

نظر از: صداقت...! [عضو] 

سلام
طرح و برنامه جالبی است.
ان شاء الله که خاطره زیبایی از حوزه علمیه باشد و دینداران برای کودکان و کاش متخص فرزندان طلاب نبود.
موفق باشید.

1394/07/14 @ 14:45


فرم در حال بارگذاری ...

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان