از اینرو بسیاری از محققان و صاحب نظران علوم اجتماعی معتقدند هستند که ریشه بسیاری از تفکرات، اندیشه و رویکردهای اجتماعی و فرهنگی ایرانیان ریشه در آن ادوار تاریخی دارد. همزمان با انقلاب مشروطه و دگرگوني در ساختار سنتی جامعه ایران، تغييراتی نیز در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ایران رخ داد. البته این تغییرات بسیار محدود بود چرا که جامعه ایران همچنان ساختار سنتی و ارزشی خود را حفظ کرد.
شکل پوشش زنان در این دوره را به روشني مي توان در منابع و سفرنامه ها و خاطرات به جاي مانده از آن دوره ديد. با توجه به منابع و اسناد و سفرنامه ها و خاطرات و تصاویر این دوره می توان گفت که زنان ایران دارای پوشش کامل بوده اند. البته پوشش زنان در عصر قاجار در محيط خانه و بيرون از آن دارای تغییراتی بوده است که می توان آن را در سه دوره تقسیم بندی کرد.
دورهي اول: از ابتداي دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدينشاه» به اروپا
در دوره اول قاجار پوشش و لباس زنان در واقع ادامه عهد صفویه و زندیه بود. در اين دوره لباس زنان نسبت به دوره قبل تا حدودي ساده بود و با لباس مردان چندان اختلافي نداشت. زنان در آن زمان، همانند مردان، شلوار گشاد و بلندي به پا مي کردند و روي آن دامن گشاد و نسبتا بلندي مي پوشيدند . اوليويه جهانگر اروپایی که در آغاز دوره قاجار به ايران سفر کرده است در مورد پوشاک زنان در زمان آغامحمدخان بنیانگذار حکومت قاجاریه چنين نوشته است: « در بيرون از خانه، خانم ها سراپاي خود را در چادر بزرگ مشکي يا بنفش حاشيه دار مي پوشاندند و چاقچور در پا مي کردند و روبنده سفيدي که در مقابل صورت داراي دو سوراخ به شکل چشم يا توري مسدس بود، روي صورت مي کشيدند. کفش خانم ها در اين دوره نيز همانند دوره پيشين، راحتي و نعلين و ساغري نوک برگشته بود که در انواع رنگ ها دوخته مي شد. اين طرز لباس پوشيدن کمابيش و تا هنگام سفر ناصرالدين شاه به اروپا ادامه داشت.»
دورهي دوم: دوران ناصرالدین شاه
منابع بیان نموده اند که سرآغاز تغییر در پوشش زنان، دوره ناصرالدین شاه می باشد که با مسافرت او به اروپا و روسيه و ديدن زنان روسی كه شلوار بافتهي چسبان و نازكي به پا کرده بودند و دامن هاي بسيار كوتاهي به اندازه يك وجب روي آن پوشیده بودند، شاه را بر آن داشت كه زنهاي حرم خود را به پوشيدن اين نوع لباس تشويق کند. او زنان حرمسرا را واداشت تا چاقچورها (شلوار بلند چين دار مخصوص زنان) را کنار گذارند، شليته هاى كوتاه بپوشند و سر و موى خود را نيز با روسرى هاى سفيد ساده بپوشانند. سليقه شاه اندك و آرام از درون حرمسرا به بيرون سرايت كرد و بسيارى از زنان و دختران خواص نيز به آن گراييدند اما اين حرکت در ميان مردم عادي و به دليل فضاي مذهبي حاکم بر جامعه، جاي خود را پيدا نکرد و همچنان زنان ایران پوشش خاص و سنتی خود را در خانه و بیرون از خانه داشتند.
سیاحان غربی بر خلاف اینکه هرگز نمی توانستند به حریم خصوصی خانواده های ایرانی راه پیدا کنند ولی در مقابل در مهمانی های خصوصی شاهان و شاهزادگان قاجار شرکت می کردند و از نزدیک بسیاری از مسائل را مشاهده می کردند که گزارش های آنها گواه این موضوع است. پولاک مینویسد: “در داخل خانه آرایش زنان غلیظتر و پوشش آنها سبکتر و کمتر است. در خانه زن معمولاً سر خود را با پارچه یا شالی میپوشاند که گوشه های آن از پشت آویزان است و پیراهن، عبارت از پارچهای نازک و ابریشمی به رنگ صورتی یا آبی که گلدوزی شده با حاشیه های طلایی میباشد.”
در مورد پوشش زنان ایرانی در بیرون از خانه در عهد ناصری، سفیر ژاپن می نویسد: ” در چند ماهی که اینجا بودیم هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنها را بی حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت یا زیبا و جوان یا پیر بودن زنها را از روی رنگ و حالت دست هاشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابی می کردیم.”
همچنین هِنری موزر که در دوره ناصرالدین شاه قاجار از ایران دیدن کرده نیز درباره پوشش زنان می نویسد: ” یحتمل، مطالعه کنندگان این سیاحت نامه، مرا مذمت می نمایند که در روایت خود از زنهای ایران چندان ننوشته ام، این فقره صحت دارد. ولی از چیزی که شخص ندیده و نمی داند، چگونه صحبت نماید؟ در ترکستان و ایران، زنها به قدری مخفی هستند که ممکن نیست آنها را دید و دسترسی به آنها نمی توان داشت و حتی از آنها هرگز صحبت هم نمی شود. وضع زن در صفحات مشرق زمین به کلی مختلف است از وضع زنهای مغرب زمین".
دورهي سوم: دورهي مظفرالدین شاه تا پايان دورهي قاجار
در اين دوره، لباس بيروني خانمها، چادر يکشکل و همانندي بود که سر تا پاي زنان را کاملاً ميپوشاند و معمولاً از پارچههاي ابريشمي، پشمي، تافته و اطلس بود که به رنگهاي سياه، آبي پررنگ و آبي نيلي تهيه ميشد. عموم زنان ديگر از پارچه هاي نخي راه راه يا گلدار استفاده ميكردند كه با دو شيوهي دوخت از هم شناخته ميشدند.
بر روي اين چادرها روبندي بهمنظور پوشاندن چهره استفاده ميشد که پارچههاي چهارگوش و يا مستطيل شکل بود و قسمت پوشش چشمها را توردوزي کرده بودند. در اواخر دورهي قاجار، نوعي روبنده به نام «پيچه» متداول شد که کوچک و مربع شکل بود و از موي دم اسب تهيه ميشد. کت و دامن و لباس به شيوهي فرنگي بهويژه در ميان زنان طبقهي مرفه برای پوشش در داخل خانه افزايش يافت. خانوادههاي وابسته به دربار از اين نوع پوشش استفاده ميکردند.
اما لباس زنان ايلياتي و روستايي که اکثر آنها در کارهاي اقتصادي خانواده سهمي داشتند، بهمراتب شکل راحتتر و آزادتري داشت. بيشتر آنها از همين لباسهاي محلي امروزه استفاده ميکردند. کلود انه، سیاح اروپایی که در زمان مظفرالدین شاه از ایران دیدن نموده، می نویسد: « به طور طبیعی و بنا بر عادت اروپایی، من زنان را با کنجکاوی و در عین حال، توجه بیشتری نگاه می کردم. البته فقط نگاه می کردم، بی آن که چیزی ببینم. به نظر من زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین، مقید به حجابند و با دقت و وسواس بیشتری قد و بالا و چهره خود را می پوشانند. وقتی از منزل خارج می شوند، سر تا پای خود را در چادر سیاه بزرگی که از پارچه ای بالنسبه لطیف، اما بی هیچ زیبایی و ظرافتی درست شده است می پیچند.
این معمای پیچیده در پرده، در برخورد اول، نوعی خشم آمیخته با کنجکاوی در مردان اروپایی به وجود می آورد. برخلاف آن چه ظاهر پوشیده در حجاب زنان ایرانی نشان می دهد، چنین به نظر می رسد که همین زنان در زندگی خود از آزادی زیادی برخوردارند. بیشتر آنها هر وقت دلشان بخواهد و بی آن که کسی همراهشان باشد از خانه خارج می شوند.»
ما عکس های زیادی از دوران ناصرالدین شاه به بعد داریم که بیانگر وضع پوشش زنان در اقشار مختلف ایران است. از جمله می توان به هفت هزار عکس از آنتوان اروپایی از جامعه و اقشار و طبقات مختلف ایران اشاره کرد که او توانسته در مجموعه کامل خود عکس زنان ایرانی اعم از درباریان و طبقات مختلف جامعه تا پائین ترین طبقه را در اواخر عصر قاجار و اوائل حکومت رضا خان بگیرد و بعنوان اسناد امروزه می توانیم به آن اشاره کنیم.
نکته قابل توجه که به هنگام مطالعه پوشش زنان ایران در عصر قاجار نباید آن را از یاد برد این است که، استعمارگران اروپایی در عهد قاجار تلاش هایی برای تغییر پوشش زنان ایرانی انجام دادند. استعمارگران از همان ابتدا، حرکتهای استعماری خاصی را برای بی هویت کردن و تهی نمودن جامعه اسلامی ایران در عصر قاجار به صورت پنهان و حساب شده آغاز نمودند. این تلاش ها از زمان فتحعلی شاه آغاز شد. چنانکه در سفر نامه ابوالحسن خان ایلچی، به رابطه آزاد زن و مرد و حضور آزاد زنان در مجامع مردان در غرب بدون حجاب و آرزوی نویسنده سفرنامه برای رسیدن کشور ایران به چنین وضعیتی اشاره شده است.
ریچارد هَمفری یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس در ایران به ارزیابی پوشش زنان ایرانی پرداخته و نوشته است: در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند…پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از بین رفت وظیفه ماموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان غیر مسلمان کاملا بدون حجاب ترغیب کنیم تا زنان مسلمان از آن تقلید کنند…
همفری در توصیه هایش به ماموران به ذکر بعضی از نقاط قوت و عوامل نیرو بخش مسلمانان می پردازد: زنان آنها با حجاب اند و این امر موجب شده که فساد و فحشا در جوامع آنها سرایت نکند. انواع مفاسد از زنا، لواط، شراب و قمار را باید بین مسلمانان شایع کرد. در مورد خام کردن جوانان مسلمان چه دختر و چه پسر باید کوشید و آنها را در عقاید مردد ساخت. از طریق مدارس ،کتابها، مجلات و جراید و رادیو … آنان را فاسد ساخت.
با توجه به مطالب فوق، باید گفت که در دوره قاجار ما شاهد پوشش و حجاب کامل زنان در بیرون از خانه هستیم. با این حال عوامل متعددی چون نقش دربار و استعمارگران اروپایی و سیاستمداران خودباخته ایرانی از همه بیشتر در تلاش بودند که بتوانند سنت های فرهنگی غرب بخصوص پوشش آنان را در جامعه ایران رواج دهند. این درحالی بود که اکثریت جامعه زنان ایران با همه این تلاش ها ، پوشش لباس و حجاب سنتی خود را که برگرفته از سنت و ارزش های دین بود، نگه داشته و از آن دفاع و حراست نموده و می نمایند.
منابع و ماخذ؛
مهرآبادی، میترا،زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، انتشارات آفرینش ۱۳۸۶
آرامی شهرضا، افشین، پوشاک زنان در دوره ی قاجار، سازمان تبليغات اسلامي ، حوزه هنرى، 1375.
سفرنامه لیدی شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، نشر نو، 1362.
رایس ، کلاراکولیور،ترجمه اسدالله آزاد ،تهران تاریخ نشر :1383.
پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، 1368.
دروویل، سفرنامه دروویل، ترجمه جوادمحیی، تهران، گوتمبرگ، 1348.
کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، آگاه، 1361.
ویلز، ایران در یک قرن پیش، ترجمه غلامحسین قراگوزلو، تهران، اقبال، چاپ 1368.
کارلاسرنا، سفرنامه، ترجمه سعیدی، تهران، زوار، 1362.
گودرزي، ربابه، مقاله زن ایرانی دوره قاجار از منظر سه سفر نامه نویس زن اروپایی
منبع: فرهنگ نیوز
صفحات: 1· 2