1.هر وقت در زندگیات گیري پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي یار است.
2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3. اگر غلام خانهزادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزي غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.
غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5. موت را که بپذیري، همه ي غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوي، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ي آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله براي مردن.
موضوع: "ویژه طلاب"
سبک زندگی یک طلبه تفاوت اساسی با سبک زندگی دیگر مردم باید داشته باشد .
یک طلبه دغدغه هایی دارد که ممکن است به فکر مردم عادی نرسد .
یک طلبه وظایفی دارد که غیر طلبه آن وظایف را بر عهده ندارد …
ما در خصوص مسائل کلی سبک زندگی باید بحث کنیم وراه های درست را به مردم نشان بدهیم .سبک زندگی یک مسلمان ایرانی باید آمیز ه ای از اسلامیت وایرانیت او باشد ما از حیث منابع معنوی به سبب اعتقاد به دین اسلام قوی هستیم واز حیث ایرانی بودن دارای تمدنی هستیم که در مقایسه با تمدن های هم دوره خود یک سروگردن بالاتر بوده ایم .
بارها شنیده ایم که این دو را نمی توان با همدیگر داشت ولی من به شخصه مخالفم ما می توانیم سبک زندگی را تعریف کنیم که بیشتر محتوای آن اسلامی باشد بدون آنکه با ایرانیت مخالفت یا دشمنی داشته باشیم.
یادمان هم باشد که تمدن ایرانی که بعضی ها به افراط از آن دفاع می کنند در مواجهه با اسلام وآموزه های آن خاضعانه سر تعظیم فرود آورد . ونیز فراموش نکنیم که بسیاری از آداب ورسوم ما ایرانی ها مطابق با دین اسلام بوده است …
سبک زندگی باید تمام ابعاد وجودی انسان واستعدادهای اورا در نظر بگیرد ویکی را فدای دیگری نسازد…
ما می توانیم شاد باشیم وشاد زندگی کنیم بدون آنکه دستوری از دستورات الهی را زیر پا بگذاریم.
می توانیم پیشرفت کنیم بدون آنکه ذره ای نیاز به غرب وشرق داشته باشیم .
تنها باید فرهنگ سازی کنیم باید بت های جامعه رابشکنیم .باید چوبی که لای چرخ پیشرفت اسلام گذاشته شده برداریم وسپس طرحی نو در اندازیم .مادامی که بت ها در جامعه ما وجود دارد ونامحسوس توسط مردم پرستیده می شود نمی توانیم ایده ای نو به آنها بقبولانیم…
نوشته شده توسط خانم حیدری
طلبه سال اول حوزه کار تبلیغیاش این است: یک قصه از داستان راستان بگوید؛ یک مسأله یکدقیقهای بگوید؛ تفسیر آیهای کوچک را بیان کند؛ 10 دقیقه هم بیشتر صحبت نکند، رفتهرفته زمان سخنرانی را زیاد کند، اگر توانست مردم را بخنداند، تا یکساعت هم میتواند سخنرانی کند.
تا آنجا که میتوانیم باید قرآن بخوانیم، حفظ قرآن ارزش است، ولی ما مأمور به حفظ نیستیم، درباره حفظ نکردن قرآن توبیخ نداریم، ولی اگر در قرآن تدبر نکنیم توبیخ میشویم، «أفلا تیدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها»، مراد ما از تفسیر بیان مصداق روز آیه است، مثلا این آیه را در نظر بگیرید «قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل اللتی أنتم لها عاکفون»، از آیه 5 اصل استفاده میشود.
در امر به معروف و نهی از منکر سن شرط نیست، در اصلاح و ارشاد آمار شرط نیست، ابراهیم یکنفر بود و مقابلش گروهی بودند، در اصلاح و ارشاد از خودیها شروع کن «قل لنسائک و بناتک و نساء المؤمنین»، در اصلاح و ارشاد باید اولویت را در نظر گرفت، مثلا خانمی که بینماز و بدحجاب است اول باید او را نمازخوان کرد، در اصلاح و ارشاد خطاب مستقیم شرط نیست، مثلا به جای اینکه بگویید سیگار نکش، بگویید فایده سیگار را به ما بگو.
هرحرفی را نباید گفت «لا تقصص علی اخوتک»، در سوره یوسف دلالت بر رازداری دارد، گفتنیها را باید «فاقصص القصص»
لازم نیست هر سوالی را جواب دهید، گاهی درباره چیزی سوال میکنند، شما درباره موضوع دیگری جواب دهید، مثل قرآن که وقتی درباره انفاق پرسیدند، آیه نازل شد «یسئولنک ماذا ینفقون؟ قل ما أنفقتم من خیر فللو الدین»
امیرمومنان(ع) وقتی لباس احرام خرید این آیه را خواند «لو أرادوا الخروج لاعدو»، در حالی که این آیه به بحث جهاد مربوط است.
ما نباید در آیه تغییر دهیم، اما مصداق روز آن را باید به زبان ساده بیان کنیم، از وقت باید استفاده کرد، تفسیر نمونه در ایام تعطیل حوزه نوشته شده است، یکی از مشکلات ما استفاده نکردن درست از وقت است، نباید وقت خود را صرف مباحث بیهوده و تماشای برنامههای غیر ضروری تلویزیون کنیم.
منبع: کلاس درس اخلاق آیت الله قرائتی
بعضی حرف ها را تا در موقعیت واقعی خارجی قرار نگیری نمی توانی درک کنی .
چند ماه پیش یکی از اساتید گفت: شما که مبلغ میشوی دیگر شخص نیستی ، شخصیتی .
گفت: وقتی میروی تبلیغ باید برای خدا ریا کنی !
گفت: خیال نکن اگر نماز شبت را یک خط در میان میخوانی ، تبلیغ که میروی هم باید همین جور باشد وگرنه میشود ریا ، نخیر ، اینجور نیست . تو حکم یک فیلم مستند را داری که شیوه درست زندگی کردن را نشان میدهد . اصلا به جای اینکه بگوی ریا میشود و همان باشی که همیشه هستی سفر های تبلیغی را یک مبدا قرار بده برای اینکه آنگونه شوی که باید باشی…
این حرفها برایم زیادی سنگین و غیر قابل فهم بود تا اینکه اوایل تیرماه یک سفر تبلیغی روزی ام شد همراه با یک اردوی دانشجویی آنهم به مدت حدودا یک هفته .
آنقدر برنامه های سفر فشرده بود که برای حرف زدن با دانشجوها و حلقه معرفت و پرسش و پاسخ و غیره باید کل فاصله قم تهران را در اتوبوس حرف میزدیم و کل مسیر برگشت را از یک کوپه میرفتیم به یک کوپه دیگر که وقت از دست نرود …
وقتی که زمان محدود را به مسئول اردو یاد آوری کردم و گله داشتم و گفتم :آنجور که دلم میخواست نشد با بچه ها هم صحبت شوم گفت:
” همین که همراه اردو هستید کافیست ، قصد ما این است که بچه ها زندگی طلبگی را ببینند ، همین که ببینند کفایت میکند برای اینکه یاد بگیرند ! ”
منبع: وبلاگ من و دیگر هیچ
طلاب در زندگی خود نباید هرگز از یاد و نام و ذکر اهل بیت علیهم السلام حتی برای لحضه ای غافل شوند . طلبه یعنی کسی که طالب خدمت به اسلام است و خدمت به اسلام بدون عشق و محبت و ارادت به پیشوایان آییناسلام معنا و مفهوم ندارد .
طلبه اگر عشق و محبت به اهل بیت در وجود او کم باشد به جای این که به اسلام و مسلمانان خدمت کند به خود خدمت خواهد کرد و دین را وسیله رسیدن به دنیا قرار خواهد داد!
این را گفتم که یاد خودم هم نرود که هدف از حوزه آمدن خدمت به اسلام و مسلمین باید باشد نه خدمت به خویش و تن خویشتن!