هروقت دعوت می شد برای برنامه یا کلاس یا یکی از دوستانش می خواست باهاش قرار بزاره، یه نگاه به تقویمش می کرد و اگر اون زمان وقتش پر بود مودبانه معذرت میخواست: ببخشید تو اون زمان من وقتم پره یا ببخشید من یه قرار ملاقات مهم دارم و …
یک روز که حسابی از به تعویق انداختن نمازش ناراحت بود از خودش پرسید چرا من تمام برنامه های مهمم رو سرساعتشون انجام می دم اما نمازم رو نه! با اینکه مهم ترین قرار زندگی من با خالقم ساعات اذانه.
از اون به بعد به همه کس و همه چیز که میخواست تو ساعت نماز اول وقت ، وقتشو بگیره محترمانه می گفت: ببخشید من یک قرار ملاقات خیلی مهم دارم!
وقتی موبایلش وقت نماز زنگ می زد یا براش پیامک می رسید، بدون اینکه به صفحه اش نگاه کنه آروم همین جمله رو می گفت.
به تلویزیون وقتی یه برنامه جذاب داشت هم همین طور.
حتی کمی مانده به اذان صبح وقتی آلارم گوشیش به صدا در می آمد و او وسوسه می شد که بگه “فقط ده دقیقه دیگه بخوابم!” با قاطعیت به صاحب اون وسوسه می گفت: نه! من یه قرار خیلی مهم دارم.
حالا تمام نمازهاش اول وقت شده بود.
موضوع: "کوتاه و خواندنی"
حضرت آیة الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
اگر موجب ضرر قابل اعتنا و چشمگیر نباشد فی نفسه منعی ندارد ولی توجه داشته باشید بطور کلى عمل جراحی زیبایی درمان بیماری محسوب نمیشود و نگاه کردن و لمسِ حرام به خاطر آن جایز نیست مگر در مواردی که برای درمان سوختگی و مانند آن و ضرورى باشد و پزشک مجبور به لمس و نگاه کردن باشد و مراجعه به پزشک مماثل حاذق و متخصّص غیرممکن و یا خیلى سخت باشد.
* حضرت آیة الله مکارم شیرازی (مدظله العالی):
در صورتى که آمیخته با حرام یا ضرر مهمّ دیگرى نباشد ذاتاً اشکالى ندارد، ولى چنانچه مستلزم حرامى باشد (مانند لمس و نظر حرام) تنها در صورت ضرورت جایز است.
* حضرت آیة الله نوری همدانی (مدظله العالی):
اگر در جراحی مذکور غرض عقلائی داشته باشد و اسراف نباشد اشکال ندارد.
* حضرت آیة الله سیستانی (مدظله العالی):
فی نفسه اشکال ندارد.
همچنین دو تن از مجتهدین و مدرسین حوزه علمیه این گونه پاسخ داده اند:
* آیة الله علوی گرگانی (مدظله العالی):
از نظر ما جایز نیست.
* آیة الله سید محمد شاهرودی (مدظله العالی):
فی نفسه جایز است لکن باید از تماس با نامحرم و نگاه اجنبی و محرمات دیگری که ممکن است همراه آن صورت گیرد اجتناب نمود.
كتاب «راهنمای والدین کودکان مبتلا به سرطان» به زبانی ساده و روشن، اطلاعات ارزشمند پزشکی را درباره روشهای تشخیص، درمان و نحوه مقابله با عوارض جانبی و کنترل درد در اختیار والدین قرار میدهد. همچنین این کتاب حاوی فصول آموزندهای درباره رژیم غذایی مناسب و راهکارهایی برای کاهش روانی مشکلات خانوادگی و اجتماعی است.
نویسندگان در ۱۰ فصل این کتاب از والدین کودکان مبتلا به سرطان میخواهند تا با آنها درباره بیماریشان صادق باشند و از چگونگی به وجود آمدن این بیماری با کودکان خود صحبت کنند و به آنها راهکارهای درمان این بیماری و خطرات احتمالی درمان را نیز آموزش میدهند؛ راهکارهایی مانند عمل جراحی، شیمیدرمانی و پرتودرمانی همراه با عوارض درمانی آنها.
نام کتاب: راهنمای والدین کودکان مبتلا به سرطان
نویسندگان: دکتر خدیجه اثنیعشری/دکتر محمد بابایی
ناشر: انتشارات تیمورزاده
قبل نوشت:
گاهي جادوي كلمات تو را مي برد و مي ماني كه نويسنده اين همه طراوت را از كجا آورده است
***
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم …
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم …
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با
من سخن می گوید نمی شنوم …!
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها
از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:
رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،
لبخندی به ازای هر اشک ،
دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،
نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،
و اجابتی نزدیک برای هر دعا .
عیب کار اینجاست که من آنچه هستم را با آنچه باید باشم اشتباه می کنم ، خیال میکنم
آنچه باید باشم هستم، در حالیکه آنچه هستم نباید باشم .
وبلاگ اشكوري
نمي دانم اگر درست بنشينند و به حرفشان فكر كنند هم باز همين نظر را دارند يا نه
جمله فراگير «بايد دلت پاك باشد» را مي گويم كه اين روزها به وفور از زبان همه مي شنويم
پير و جوان هم نمي شناسد البته در بين جوانان هواخواه بيشتر دارد
ديروز باز سوار متروي تهران بودم و در قسمت آقايان ايستاده بودم (البته همراه با آقاي همسر) يك خانمي حدود 40-45 ساله وارد شد كه با موبايلش صحبت مي كرد كمي كه گذشت شالش كه جنس سري هم داشت افتاد روي شانه اش و او بي توجه به صحبتش ادامه داد من كه نزديكش بودم با اشاره بهش فهماندم كه شالش از روي سرش افتاده و او هم درستش كرد بعد كه تلفنش تمام شد روبه من كرد و گفت خانم اينها همه ظاهر است آدم بايد دلش پاك باشد.
مانده بودم چه بگويم كه آقاي همسر با اشاره فهماند كه سكوت كن و بنده اطاعت محض…
(البته اگر جواب دندان شكني داشتم قطعا اطاعت محض نمي كردم)