به ياد دارم زماني كه آن سونامي تاريخي و فاجعه بار در ژاپن روي داد، مدام اينباكس ايميل هايم پر مي شد از تعريف و تمجيد مردم و مسئولين ژاپن،
در اين مجال بحثي روي مسئولين ندارم، هر چند گزارش هایی كه بدست مي رسد حاكي از اين است كه نهايت تلاش در راستاي كمك رساني صورت پذيرفته و مي پذيرد،
ولي اصل بحث من روي مردم است، رويكرد فرهنگي اين ماجرا…
چطور است كه در زلزله ژاپن مدام عكس هاي مختلف در تعريف و تمجيد فرهنگ بالاي مردمان اين كشور به دست مي رسيد،
براي نمونه ايميلي بود كه در آن روزها دست به دست چرخيد و شد يكي از داغ ترين خبرهاي روز! كه آي مردم جهان، بدانيد كه زلزله در ژاپن آمد و مردم آواره شدند ولي در اين ميان هيچ كس به فروشگاه هاي آسيب ديده دستبرد نزد، و مدام عكس فروشگاه تخريب شده ولي غارت نشده، دست به دست بين مردم جهان چرخيد!
فروشگاهي تخريب شده در روستاي تخريب شده
اين فروشگاه بعد از گذشت چند روز كاملا دست نخورده باقي مانده است، ژاپن نيست!!
روستاي ورزقان از توابع آذربايجان، با مردمي ساده دل و با صفا كه با بيرون آوردن هر جنازه اي از زير آوار ،اشك تمامي مردم آن در داغ همسايه روان شد!
اينجا ايران است، همانجا كه فعالان اجتماعي اش ، آلت دست رسانه اند، نه آنكه خود يك رسانه باشند!
اينجا ايران است، همانجا كه مرغ همسايه اش هميشه برايمان غاز است!
اينجا ايران است، زلزله آمده، فروشگاهي تخريب شده، مردماني آواره گشته اند ولي هيچ كس تعدي به اموال ديگري نميكند،
اينجا ايران است، براي همين اين عكس ايميلي نمي شود كه دست به دست بچرخد و به سمع و بصر تمام جهان برسد و همه بدانند اگر در ژاپن، استغناي اقتصادي دولت مانع از چپاول شد، اينجا اعتقاد و ايمان مردمي مانع چپاول شد …
موضوع: "کوتاه و خواندنی"
حمید داود آبادی در آخرین پست وبلاگ خاطرات جبهه نوشت:
اوایل بهمن ماه 1377 بود و بعد از ماه مبارک رمضان. همراه “مسعود ده نمکی” و فرزندانم سعید و مصطفی - که آن موقع هفت – هشت سال بیشتر نداشتند – خدمت مقام معظم رهبری بودیم.
آقا در بین صحبت هایش فرمود:
“تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.”
وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد.
دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت:
“حتما باید شما اون عکس رو ببینید.”
سپس رو به میثم کرد و مجددا گفت: “شما برو اون عکس شهید رو از اطاق من بیار.”
که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد.
کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.
آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که “موسسه میثاق” منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.
عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:
“شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست … الله اکبر … من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.”
ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم “حسین بهزاد” افتادم.
چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و …
به آقا گفتم:
“آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند.”
آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین بهزاد را گفتم:
“این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گردوخاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است.”
با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:
“الله اکبر … عجب … سبحان الله … سبحان الله”
دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.
هنگامی که بسیجی شهید؛ حمیدشیخ الاسلامی، درجبهه بود همسر برادرش درخواب دیدکه به زیارت حرم پیامبراکرم- صلّی الله علیه وآله- مشرف شده است.
هنگام زیارت ضریح مطهرنبوی چشمش به كاغذي به اندازه ي يك تابلوي كوچك چسبيده به ضریح افتادکه این عبارت روي آن نوشته شده بود:"شهیدحمیدشیخ الاسلامی".
وي خواب خود رابرای همسرش نقل کرد و او هم آن را نزد يكي از علماي معبر نقل نمود واو گفت: شهيد شده است!.ولی چندی بعدخودشهیدبه شهرمشهدوخانه ی خودشان آمد. برادرشهیداین خواب رابرای خودشهید نقل کرد ، زیرابه نظرش رسيدکه تعبیرقبلی درست نبوده است.
شهیدحمیدباشنیدن خواب ، جز خنده اي مليح به ظاهر هیچ عکس العملی ازخودنشان نداد. چندروز بعد به همراه سپاهیان حضرت محمد- صلّی الله علیه وآله- به جبهه رفت وتنهایک پای اوبرای تشییع جنازه توسط خانواده اش برگشت!
به بهانه پخش فیلم موهن به ساحت حضرت رسولالله اعظم(ص) در آمريكا
***
سپتامبر 1972:
المپیک مونیخ در حال برگزاری بود. گروه فلسطینی «سپتامبر سیاه» با حمله به مکان استقرار ورزشکاران اسرائیلی آنها را به گروگان گرفتند و یکی از بزرگترین ضربات تاریخ پلید صهیونیستها را به آنها وارد ساختند. فلسطینیها در جریان آن حادثه ضربهای به صهیونیستها وارد ساختند که هیچگاه از اذهان محو نخواهد شد. حادثهای که پس از آن فشارها بر گروههای مقاومت به شکل قابل توجهی تشدید شد اما اسرائیل یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ نامشروعش را پذیرفته بود.
سپتامبر 1992:
در حمله به کافه میکونوس در برلین تعدادی از سران کُرد اپوزیسیون کشته شدند؛ افرادی که سرشناسترین آنها صادق شرفکندی، دبیر کل حزب دموکرات کردستان بود. در آن حادثه همایون اردلان و فلاح عبدلی از دیگر رهبران اپوزیسیون هم کشته شدند. زیاد طول نکشید که پیکان اتهام آلمان و اروپا به سمت ایران نشانه رود و آنها جمهوری اسلامی را بیسند و مدرک مقصر این حادثه قلمداد کنند. احکامعجیب و غریب علیه مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی صادر کردند و در اقدامی هماهنگ سفرای اروپایی از تهران فراخوانده شدند و روابط جمهوری اسلامی با کشورهای اروپایی به مدت 7ماه به حالت تعلیق درآمد اما پس از چندماه سفرایی که با هماهنگی پروپاگاندای رسانهای غرب تهران را ترک کرده بودند بیدعوتنامه و در نهایت خفت و سرافکندگی به کشور بازگشتند.
سپتامبر 2001:
برجهای دو قلو در نیویورک بر اثر چیزی که گفته میشد اصابت هواپیما به آنها بوده است، فرو ریختند و ایالات متحده دستاویزی ساخت تا سیاستهای میلیتاریستی خود را وارد فاز جدیدی کند. حمله به عراق و لشکرکشی به افغانستان از همانجا کلید خورد. دیکتاتور عراق و دشمن قسم خورده ایران سقوط کرد و دولت شیعی نزدیک به جمهوری اسلامی بر سر کار آمد تا ایران و نه آمریکا، بزرگترین برنده این لشکرکشی باشد.
سپتامبر 2012:
پخش فیلم موهن به رسولالله اعظم(ص) در آمریکا افکار عمومی صدها میلیون مسلمان را در سراسر دنیا جریحهدار کرد. در کشورهای مختلف مسلمان، از لیبی گرفته تا مصر و یمن و سوریه، مسلمانان خشمگین به سفارتخانههای آمریکا هجوم بردند و حتی در رخدادی بیسابقه، سفیر آمریکا در بنغازی لیبی به دست مسلمانان خشمگین کشته شد.
جالب آنکه این اعتراضات گسترده در کشورهایی رخ داد که میزبان بیداری اسلامی بودند و همزمان شدن این هتاکی با بیداری اسلامی جریحهدار شدن احساسات مسلمانان را دوچندان کرد. مردمی که در قالب بیداری اسلامی خواهان اجرای شریعت اسلامی در کشورشان بودند، اهانت به رسول اعظم(ص) را تاب نیاورند و یکی از بزرگترین تراژدیهای تاریخ ایالات متحده را رقم زدند. واقعا چه شاهدی متقنتر از این خروش اسلامیمیتوانست بیداری اسلامی را به رخ آنان که مدعی بهار عربی و بیداری به اصطلاح انسانی و نه اسلامی و…. هستند، بکشد؟ آیا واقعا با این رخداد تماما اسلامی، صحبت از بهار عربی و هرچه جز بیداری اسلامی، مضحک به نظر نمیرسد؟
نکته مهم آنکه هنوز خروش مردمی در افغانستان و پاکستان هم کلید نخورده است. به سبب تدابیر دولتهاي متبوعشان نظیر ایجاد محدودیت در اینترنت، این فیلم موهن هنوز در این 2 کشور پخش نشده است. بیتردید خروش مردم افغانستان و پاکستان که به نظر میرسد طی چند روز آینده اوج بگیرد، ضربهای مهلک برای ایالات متحده خواهد بود. بدون شک منافع آمریکا بویژه در افغانستان هدف تهدیدهایی جدی قرار خواهد گرفت و ظرف چند روز آینده تلفات بسیاری از نیروهای ائتلاف گرفته خواهد شد.
به واقع به نظر میرسد این سناریوی هتاکانه آمریکایی – صهیونیستی موج بیداری اسلامی در منطقه را هدف گرفته است. در شرایطی که بیداری اسلامی هر روز وسعت بیشتری میگیرد، غرب و آمریکا هم در تلاشند اسلامستیزی را در غرب ترویج کنند و حادثه 11 سپتامبر را به نماد اسلامستیزی مبدل سازند. به همین دلیل هر ساله و همزمان با سالگرد به اصطلاح حادثه حمله به برجهای دوقلو، شاهد اینگونه تحرکات هستیم. 2سال پيش هم در همین موعد زمانی و در آستانه 11 سپتامبر، تری جونز، کشیش دیوانه آمریکایی مراسم قرآنسوزی را برنامهریزی کرده بود. در کل به نظر میرسد از آنجا که کمتر کسی سناریوی 11 سپتامبر آمریکا را باور کرده و غالب ملتها آن را سناریویی ساخته مقامات و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا میدانند، این کشور تلاش دارد همزمان با 11 سپتامبر بستری را مهیا سازد تا اسلامستیزی را تشدید کرده و هم این رخداد را واقعی جلوه دهد و هم اسلامستیزی را به عنوان یکی از مهمترین اهدافش ترویج کند.
اما آمریکاییها در این مورد خاص دچار یک اشتباه محاسباتی شده بودند. آمریکاییها به هیچ وجه انتظار چنین واکنشی را از جانب مسلمانان نداشتند. انتفاضهای که علیه نمایندگیهای سیاسی آمریکا در جهان اسلام کلید خورده، بیسابقه بوده است. کشته شدن سفیر و دیگر اعضای سفارتخانهایالات متحده، کمتر از 2 ماه مانده به انتخابات آمریکا، چهرهای ضعیف و ناتوان از اوباما به نمایش گذاشته است. چهرهای که میتواند سبب شکست خوردن وی در انتخابات آتی شود. به واقع اگر 3 دهه پیش تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران سبب شد جیمی کارتر نتواند برای دور دوم به کاخ سفید راه یابد، اکنون به نظر میرسد انتفاضه اسلامی علیه سفارتخانههای آمریکایی و کشته شدن نمایندگان سیاسی این کشور، شکست اوباما در انتخابات ریاست جمهوری را رقم بزند. به هر حال مسلمانان با به رخ کشیدن ضعف آمریکا، نشان دادند بر سر مقدسات خود هیچگونه تسامح و تساهلی به خرج نخواهند داد. هرچه هست، ایران و امت اسلامی از حادثه سپتامبر 2012 هم با قدرت عبور خواهند کرد که ما به سپتامبر پر از حادثه عادت داریم!
انا لله و انا الیه راجعون
زبان قاصر است از بیان آنچه اتفاق افتاده است
تنها می توان یک جمله از کلام وحی را به زبان آورد
«یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ: مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا؛ گر چه کافران را ناخوش آید، نور خود را کامل خواهد گردانید».
آقایم تسلیت ما را بپذیر