جنگ میان حق و باطل، ایمان و کفر، عدالت و ظلم، جنگی دایمی است. بنابر گزارش های قرآنی، این جنگ حتی پیش از وجود بشر نیز وجود داشته است. از این رو فرشتگان، به خلافت آدمی بر زمین به سبب پیشینه فسادها، جنگ ها و خون ریزی ها اعتراض می کنند و اصولا خواهان آفرینش موجودی مرید و مختار به نام آدم نیستند تا خلافت الهی را در زمین به عهده گیرد.
پس از آفرینش حضرت آدم(ع) نیز زمانی کوتاه نگذشت که دوباره جنگ میان حق و باطل و ایمان و کفر آغاز شد و ابلیس از جنیان به سبب سابقه دیرین عبادت و پرستش الهی و ماده آفرینش خود، از خداوند می خواهد تا خلافت را به جای آدم(ع) به او واگذار کند، اما چون ادله و برهان الهی در مورد تقدم آدم(ع) خاکی بر جن آتشی را شنید و مأمور به سجده اطاعت و ولایت از وی شد، زیر بار نرفت و کفر ورزید و عصیان نمود. پس کینه آدم(ع) را به دل گرفت و جنگ با وی را آغاز کرد.
براساس گزارش های قرآنی، جنگ نخست میان ابلیس و آدم(ع) جنگ نرم بود. بنابراین باید ابلیس را به عنوان مبتکر و مبدع جنگ نرم دانست. از آن جایی که بر اساس آموزه های قرآنی، اولیای جنی و انسی ابلیس، به عنوان شیاطین در جنگ میان حق و باطل و ایمان و کفر شراکت مستقیم و جدی دارند، بازخوانی روش ها و شیوه های شیطانی در جنگ نرم می تواند مؤمنان را ضمن آگاهی بخشی از وضعیت و روش های دشمن، مهیای شناسایی راه های مقابله نماید. نویسنده با توجه به این فرضیه به سراغ آموزه های قرآنی رفته تا روش های شیطانی در جنگ نرم را تبیین کند.