بازی برای بچههای دیروز معنای دیگری داشت. برای دخترها یک قالیچه کوچک و یک چادر و چند تکه لوازم پلاستیکی آشپزخانه کافی بود تا بهترین بازی دنیا یعنی خاله بازی را ساعتها ادامه دهند و پسرها با جمع کردن چندتا سنگ، بزرگترین مسابقات دنیای خودشان را برگزار میکردند و ساعتها مشغول بودند.
شادی و تحرک که از مهمترین کارکردهای بازی بود در بازیهای آن روزها وجود داشت و کمکم و با گسترش زندگیهای مدرن، کوچکتر شدن آپارتمانها، دور شدن خانوادهها از هم و کم شدن روابط خانوادگی و دوستانه، بازیهای کودکانه هم دستخوش تغییراتی شد.
اهمیت بازی در دوران کودکی بر کسی پوشیده نیست. اگر خانواده را مبدأ پرورش و تربیت بدانیم، متوجه میشویم که پایههای تربیتی و پرورشی هر فرد، در همان سنین پایین و در خانواده شکل میگیرد. این اصل میتواند ابعاد مختلف داشته باشد که یکی از آنها پرورش فکر و جسم کودک است. کارشناسان فرهنگی بازی را اساسیترین نیاز دوران کودکی میدانند و معتقدند که بازی نقش بسیار مهمی در جامعهپذیری و ایجاد روابط اجتماعی دارد.
کودکان و نوجوانان به وسیله بازی یاد میگیرند چطور در نقشهای اجتماعیشان ظاهر شوند و در جهت اجتماعی شدن و جامعهپذیری گام برمی دارند. همچنین بازی، قدرت تخیل کودک را بالا میبرد و او را خلاقتر بار میآورد و از سویی، باعث تخلیه هیجانهایی میشود که اگر انباشته شوند، سلامت جسمی و روحی او را خواهند گرفت.