یک روز بیشتر تا میلاد امام رئوف نمانده بر آن شدیم پای خاطرات جمعی از نمایندگان مجلس درباره زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) بنشینیم . کسانی که بار سنگینی از مسوولیت را بر دوش می کشند تا ببینیم این بار سنگین تر که می شود نیازها و خواسته ها چگونه رنگ اجابت می گیرند و تقدیر خاطرات را چه طرحی میزند؟ هر چند واقفیم لحظه لحظه ی حضور همه زائران در این سرای اجابت و نیاز مملو از خاطره است:
سید مرتضی حسینی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس است که به گفته خودش هر گاه قرار است مسوولیتی به او بدهند و هر گاه مسوولیت را می پذیرد خدمت امام هشتم(ع) مشرف می شود تا از او برای موفقیت در این مسوولیت سنگین یاری بخواهد.
خودش می گوید: تا کنون هم امام رضا (ع) مرا بی جواب نگذاشته و توانسته ام با کمک ایشان بار مسوولیت را با موفقیت به دوش کشیده و به ثمر برسانم.
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هم اظهار میدارد: وقتی مشرف می شوم می مانم که این همه علاقمند چگونه با این مشکلات اقتصادی برای پابوسی ثامن الحجج(ع) مشتاقانه راهی مشهد شده اند؟ این موضوع کلی برایم امید بخش است و از آن انگیزه میگیرم. حتی در برنامه فرهنگی آستان قدس که در این دهه در حال برگزاری است دیدم که چگونه مردم از اقشار مختلف، که پس از نماز پراکنده می شوند- فشرده و آرام - پای صحبت آیت الله قرائتی نشستند تا مطالب دینی در خصوص آقا امام رضا(ع) را بیاموزند. همه ی اینها جز کرامت آقا چه می تواند باشد؟
سید راضی نوری عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی و نماینده شوش و دانیال هم کل زیارت اهل بیت را خاطره می داند و می گوید : اهل بیت چه زمانی که در آرامگاه آرمیده باشند و چه وقتی زنده هستند همیشه اجابت کننده اند.
ما هم هر وقت برایمان مشکلی پیش آمده و دست به دامن امام هشتم (ع) یا سایر ائمه شده ایم بی جواب نماندیم. همین حاجت گرفتن ها بخصوص اگر از ته دل باشد امید به زندگی را افزایش می دهد .
راضی نوری که خود پزشک است می افزاید: یک سال پیش که مادرم دچار بی اشتهایی مطلق شده بود و علت آن هم توسط پزشکان متخصص تشخیص داده نشد مادرم را به زیارت حضرت رضا(ع) آوردیم و بیماری ایشان بهبود یافت بطوری که الان در سلامت کامل است.
اما یک خاطره زیبا از مجتبی رحماندوست عضو کمیسیون اجتماعی مجلس داریم. می گوید: تسبیحی داشتم که چند جا از جمله عتبات عالیات و مدینه متبرک اش کرده بودم و پس از نماز برای ذکر تسبیحات حضرت فاطمه (س) استفاده می کردم. تسبیح را آورده بودم که در حرم ثامن الحجج(ع) هم متبرک کنم اما جمعیت موج می زد و بعید می دانستم دستم به ضریح آقا برسد. مردی را دیدم که پسر کوچکش را بر دوش گرفته بود و سعی داشت خود را از میان جمعیت به ضریح برساند از او خواستم تسبیح مرا هم با ضریح امام رضا(ع) متبرک کند اما وقتی آن آقا تسبیح را به کودکش داد او تسبیح را از بالای ضریح به داخل آن پرتاب کرد. فکر کردم تسبیحی که چند جا متبرک شده ، آنقدر سطح اش بالا رفته که نیاز داشت به اوج تبرک و پیوستن به امام هشتم(ع) برسد.
***
در هیاهوی زائران ، حضور تو آنقدر پر رنگ است که نمی شود در کنار تو بود و ردی از حضورت را بر بوم خاطرات حک نکرد. خوب است که تو هستی و عاشقانه هایمان در کنارت تفسیر می شود.
حالا میلاد تو است و ما مشتاقیم به دستی که تو از سر کَرَم و کرامت بر سرمان می کشی و ما یادمان می ماند که بهشت همینجاست، همینجایی که تو تسلی میدهی،آرامش می بخشی و اجابت میکنی.السلام و علیک یا غریب الغربا…
منبع: قدس آنلاین
محصولات نوشت افزار و سرگرمی قاصدک در طرحهای مختلف در دو قالب سینا (پسرانه) و ثنا و ثمین (دخترانه) دفترهای یادداشت، تحریر، نقاشی، کیف و جامدادی با طرحهایی متناسب با ویژگیهای ایرانی – اسلامی را عرضه کرده است. این موسسه در برنامههای تلویزیونی هم به معرفی آثار خود میپردازد.
قبل نوشت:
میلادت مبارک امام رئوف، قلب ایران، شاه شاهان
***
نقطه تحول و تغییر زندگیها کجاست؟
- لحظات تصمیمگیری و انتخاب.
تصمیمات کور یا تصمیمات بینا؟
- تصمیمات بینا که با ملاکهای واقعی انجام میشود.
در لحظه تصمیمگیری، باید از خود یک سؤال را بپرسیم: خدا، کدام را میپسندد؟
میخواهم میهمانی بدهم. طبق رسم خودمان زن و مرد سر یک سفره مینشینند ولی طبق نظر خدا حضور زن و مرد نامحرم بر سر یک سفره پسندیده نیست.
میخواهم بر سر فرزند کوچکم داد بکشم ولی خدا ملایمت را دوست دارد.
حدود يك ماه قبل همراه با چند تايي از همكاران مشرف شديم مشهد مقدس
به نوعي زيارت كاري نصيبمان شد
چندتايي از همكاران هم ره هم از استان هاي مختلف آمده بودند
يكي از استان ها خانمي بود كه دختر و ژسرش را هم آورده بود.
دختر شلوغ و پرهيجاني داشت كه اصلا نمي شد نگهش داشت
نه با خوراكي نه با بازي و نه هيچ چيز ديگر نمي توانستي بيشتر از 10 دقيقه آرامش كني كه از در و ديوار (به رغم دختر بودنش) بالا نرود!
هر زمان كه خيلي شلوغ مي كرد مادرش انگار كه شعبده بازي كند يك جعبه كوچك مي داد دستش و انگار كه آبي ريخته باشي روي آتش
ديگر صدايي از دخترك نمي شنيدي
ست لوازم آرايش
و عجيب بچه با آن آرام مي گرفت
حدود 4-5 ساله بود و اين جعبه را كه مادرش به دستش مي داد مي نشست يك گوشه و خودش با خودش بازي مي كرد
لاك مي زد
رژ مي ماليد
گلسر به موهايش مي زد
انگشتر به دست مي كرد
و ….
همه اش هم اسباب بازي بود، يعني لاكش يك ظرف پلاستيكي خالي بود كه شبيه شيشه لاك ساخته شده بود
رژ لبش هم با اينكه قسمت بلايي اش رنگش قرمز بود هيچ رنگي نداشت
انگشتر و دستبند ها هم پلاستيكي بودند
فقط گلسرها قابل استفاده بود
فكر كردم تهاجم فرهنگي تا كجاها رسيده، بچه 4-5 ساله را چه اين حرفها
يكبار كه حرم رفته بودم دعا كردم كه اگر روزي دختر دار شدم آقا و خانم كمك كنند كه خوب تربيتش كنم
مطلب مرتبطي امروز ديدم كه در ادامه مي گذارم اگر خواندن را ادامه دهيد
- مگه قرار بود من انجامش بدم؟
- وسایل من را کجا گذاشتی؟
- نمیدانستم باید خرید کنم!
- شستن ظرف کار خانمهاست!
- چرا سطل زباله را من باید بیرون ببرم؟
حتماً شما هم در طول زندگی مشترکتان جملههایی مانند عبارات بالا، شنیدهاید و شاید هم بارها نظیر این جملات را به همسرتان گفتهاید.
این نوع جملات در اوایل زندگی مشترک با قدرت بر روابط زوجین تأثیر میگذارند و گاهی باعث بروز مشاجره و یا حتی قهر و آشتیهای مختلف میگردند.
آنچه که باعث میشود چنین عباراتی در زندگی مشترک خودنمایی کنند، عدم آشنایی هر یک از همسران با وظایف خود پس از ازدواج و نداشتن برنامهای برای تقسیم وظایف در خانه است .