هوا به شدت گرم بود. تو ایستگاه نشسته بود منتظر اتوبوس. یه نیگا به دور و ورش انداخت… خانومایی که باتغییر هر فصل تغییر دکوراسیون میدن! و حالا هم که هوا گرمه و… آقایونی که به اصطلاح یکی از بچه ها باد از این طرف لباسشون می ره و از اون طرفش در میاد! تازه بعضی هاشونم با ناراحتی از گرمی هوا و نیومدن اتوبوس غرغر می کردن… و یه دختر خانم چادری که کنارش نشسته بود. یه نگاه چپ چپ بش انداخت. با حالتی که معلوم بود دلخوره گفت: ببخشیدمی تونم یه سوال بپرسم؟
-آره بفرمایید.
-چرا شماها اینقدر دین رو سخت می کنید؟ من از اون دختر فشن های هر روز یه رنگ نیستم.ل باس پوشیدنم عادیه و حجابم هم مناسب. به هیچ پسری هم اجازه نمی دم حتی بخواد نگاه چپ بهم بکنه….ولی از چادر خوشم نمیاد، کلی دست و بال آدمو می بنده و آدمو محدود می کنه. تازه مشکی هم که میگن تو اسلام مکروهه و روحیه آدمو می گیره و آدمو افسرده می کنه…ما جوونیم ، باید لباس شاد بپوشیم و با نشاط باشیم.اصلا تو گرمت نیست تو این هوا؟