موضوعات: "فرهنگی- اخلاقی" یا "عفاف و حجاب"
و سرخاب وسفیدابی کرد و وارد مجلس مهمانی شد.فرشته سمت چپ لبخند
تلخی زد و به فرشته سمت راست گفتː<انگار فقط خدا نا محرمه!….>
حجاب برای زن ,تاج بندگی از خداست.
چه چیز زیباتر از بندگی؟!
منبع: جام نیوز
با صدای جیغ زن از خواب پرید.
_<نور! یک نور عجیب در اتاق است!!>
مرد یهودی از خواب پرید و با شتاب به سمت اتاق رفت.چادررا که دید,همه چیز به یادش آمد.
چادر فاطمه(س)را به جای قرض به علی(ع) امانت گرفته بود.حالا نور چادر اتاق را پر کرده
بود.مرد یهودی و همسرش از تعجب و شگفت زدگی اقوامشان را خبر کردند و برای دیدن چادر
نورانی به منزل آوردند.با دیدن نور چادرفاطمه(س)هشتاد نفراز یهودی های مدینه مسلمان شدند.
بحار ج 43 ص 40 و خلاصه ای از این روایت در مناقب شهرآشوب ج 3 ص 118117 ,منتهی الآمال ص 160
حجاب,رساندن زن به رتبه عالی معنویت است.
هوا به شدت گرم بود. تو ایستگاه نشسته بود منتظر اتوبوس. یه نیگا به دور و ورش انداخت… خانومایی که باتغییر هر فصل تغییر دکوراسیون میدن! و حالا هم که هوا گرمه و… آقایونی که به اصطلاح یکی از بچه ها باد از این طرف لباسشون می ره و از اون طرفش در میاد! تازه بعضی هاشونم با ناراحتی از گرمی هوا و نیومدن اتوبوس غرغر می کردن… و یه دختر خانم چادری که کنارش نشسته بود. یه نگاه چپ چپ بش انداخت. با حالتی که معلوم بود دلخوره گفت: ببخشیدمی تونم یه سوال بپرسم؟
-آره بفرمایید.
-چرا شماها اینقدر دین رو سخت می کنید؟ من از اون دختر فشن های هر روز یه رنگ نیستم.ل باس پوشیدنم عادیه و حجابم هم مناسب. به هیچ پسری هم اجازه نمی دم حتی بخواد نگاه چپ بهم بکنه….ولی از چادر خوشم نمیاد، کلی دست و بال آدمو می بنده و آدمو محدود می کنه. تازه مشکی هم که میگن تو اسلام مکروهه و روحیه آدمو می گیره و آدمو افسرده می کنه…ما جوونیم ، باید لباس شاد بپوشیم و با نشاط باشیم.اصلا تو گرمت نیست تو این هوا؟
قبل نوشت:
سه روز قبل پدربزرگ همسرم به دیار باقی شتافت.
هر زمان می دیدمش یاد آیت الله بهجت (ره) می افتادم.
هم به شکل و شباهت و هم از نظر خلوص و معنویت
بلند مردی بود برای خودش «آقاجان»
خدایش بیامرزد
83 سال داشت و با این حال
خیلی کم حرف می زد، بسیار با نوه ها و نتیجه ها خوب می جوشید، همیشه ذکر می گفت، نمازش را نشسته و در یک جای مخصوص می خواند، عبای نمازش را خودش می شست خودش روی بند رخت می کشید و خودش عطر می زد.
عطرهایش را هم از عطرفروشی سید جواد در بازار رضای مشهد می خرید، دو بارش را به خودم سفارش داد.
بماند
صبح با همسرم درباره فشار قبر و سوال و جواب های شب اول قبر از آقاجان حرف می زدیم
نظراتمان متفاوت بود
درباره اش سرچ کردم و نتیجه اش را آوردم
در ادامه است نتیجه وبگردی اگر خواندن را ادامه بدهید…