برداشت اول
4سال پیش حالم خیلی گرفته بود وتوخونه بودم دیدم بابام داره لباس هاشو عوض میکنه که بره بیرون ازش پرسیدم کجا میری؟ گفت: میرم که جواب آزمایش رو بگیرم منم گفتم من میرم میخوام حال وهوام عوض شه با اصرار رفتم خلاصه چون غروب بود بدجور تو ترافیک گیر کردم و… رفتم داخل آزمایشگاه دیدم دوتا دختر جوون داخل نشستن با یه وضعی وشوخی میکردن وحواسشون نبود که من رفتم داخل منم اومدم بیرون گفتم که نکنه تازه اومدن وهنوز ساعت کارشون شروع نشده بذار برم بیرون 5دقیقه دیگه بر میگردم به دم در که رسیدم خشکم زد تابلو رو که دیدم نوشته بود انستیتو زیبایی … نگو که اشتباهی رفته بودم داخل سالن آرایش زنونه ای که کنار آزمایشگاه بود …