واقعيت تلخ اين است كه قرآن هنوز در جامعهى ما، يك امر عمومى نشده است. همه به قرآن عشق مىورزند و احترام مىكنند؛ اما عدهى كمى همواره آن را تلاوت و عدهى كمترى در آن تدبر مىكنند.
براى رفع اين نقيصه كه كارى ممكن و روان است، در گام اول بايد جوانان و نوجوانان را با متن و ترجمهى قرآن آشنا كرد و از شربت گوارا و حياتبخش قرآن، به ذايقهى آنان چيزى چشانيد. ۱۳۶۸/۰۷/۲۰
حفظ قرآن از دبستان شروع بشود
ترتيبى بدهيد كه بشود بچهها را از كوچكى در دبستان وادار به حفظ قرآن كنند - البته مجبورشان نكنند - جايزه قرار بدهند و مثلاً بگويند هر بچهيى كه در دورهى دبستان، اينقدر از قرآن را حفظ بكند، اين مقدار امتياز خواهد گرفت؛ يا اگر كسى در دبيرستان، اين مقدار قرآن را حفظ كند، به قدر اين واحدها يا اين درسها، نمره يا امتياز مادّى مىدهيم. ۱۳۶۹/۱۲/۰۱
من عقیدهام این است كه حفظ قرآن باید از بچگى شروع بشود، یعنى حدوداً از دوازده سالگى سیزده سالگى؛ «التّعلم فى الصّغر كالنقش فى الحجر».۱۳۷۰/۱۱/۰۳
ناتوانی در روخوانی قرآن از هیچكس پذیرفتنی نیست
وقتى در كشورى، مثلاً بيست يا بيست و پنج ميليون جوان از زن و مرد هست، جا دارد كه در ميان اينها، اقلاً يك دو، سه ميليون تالى قرآن، با آداب و شرايطش باشد؛ اقلاً يك ميليون از اين جوانان، حافظ كلام خدا باشند؛ تعداد معتدٌبهى از جوانان، عارف به معانى قرآن و قادر به فهم الفاظ و ظواهر قرآن باشند؛ تعداد معتدٌبهى، عالم به قرائات مختلف و نوافل قرائت و زينتهاى تلاوت قرآن باشند و بدون استثنا، همهى مردم در اين كشور، قادر به روخوانى قرآن باشند. اين، قاعده است. نمىشود قبول كرد، در كشورى كه مردمش معتقد به اسلام هستند، احدى از آحاد مردم - غير از اطفال بسيار كوچك - باشند كه نتوانند قرآن را بخوانند؛ چه رسد به اينكه در نظامى، مردم بر پايهى اسلام زندگى كنند. ۱۳۶۹/۰۱/۱۹
متأسفانه اكثر مردم ما عربی نمیدانند!
آيهاى را كه تلاوت ميكنيد، بدرستى معنايش را درك كنيد. همين معنايى كه يك عربىدان ميتواند بفهمد، همين معناى ظاهرى را درست درك كنيد. اين كه درك شد، آن وقت در تلاوت، فرصت و قدرت تدبر به انسان دست ميدهد. يعنى انسان ميتواند آن وقت تدبر كند. و من به شما عرض كنم وقتى كه معناى آيه را بدانيم، آن كسى كه اهل صوت و آهنگ و لحن و خواندن هست، خودِ اين فهم معناى آيه، لحن را هدايت ميكند. اگر ما بدانيم چى داريم ميخوانيم، هيچ لزومى ندارد كه نگاه كنيم ببينيم فلان قارىِ فرض كنيد كه معروف، وقتى اين آيه را خوانده، كجا را پايين آورده، كجا را بالا برده، كجا را با رقت خوانده، كجا را با شدت خوانده. نه، لزومى ندارد. اگر معنا را فهميديم، خود اين معنا آدمى را كه اهل صوت هست و صداى او آهنگپذير است و انعطاف آهنگ دارد، صداى او را هدايت خواهد كرد، خودش آهنگ را به ما خواهد داد؛ مثل حرف زدن معمولى.
متأسفانه اكثر مردم ما از الفاظ آيات كريمهى قرآن، مستقيم كمتر استفاده ميكنند؛ يعنى اكثر عربى نميدانند. خب يكى از محروميتهاى ماست. لذا در قوانين كشور فراگيرى زبان عربى كه زبان قرآن است، يكى از چيزهاى لازم فرض شده كه اين، به خاطر همين است. اگر ما واقعاً بخواهيم معانى قرآن را بفهميم، مردم معمولى كه عربى هم نخواندند، ميتوانند مراجعهى به تفاسير و به ترجمهها بكنند. ۱۳۸۹/۰۵/۲۱
به محض بیكاری، قرآن بخوانید
ما باید رابطهمان را با قرآن روزبهروز مستحكمتر كنیم. در خانهها قرآن بخوانید. حتى در هنگام بیكارى، چنانچه مختصر فراغتى پیدا مىكنید، خودتان را به قرآن وصل كنید. هر روز مقدارى قرآن بخوانید و آن را فرابگیرید. ۱۳۷۰/۱۱/۱۷
يك نسخهى قرآن در جيب بغلتان داشته باشيد
در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسير و درس قرآن داشتم؛ به جوانانى كه مىآمدند، مىگفتم كه هر كدام از شماها يك نسخهى قرآن در جيب بغلتان داشته باشيد؛ اگر در جايى منتظر كارى مىايستيد و فراغتى پيدا مىكنيد - يك دقيقه، دو دقيقه، پنج دقيقه، نيم ساعت - قرآن را باز كنيد و به تلاوت آن مشغول شويد، تا با اين كتاب انس پيدا كنيد.
ما در طول هشت سال جنگ، زير آتش توپ و تفنگ، جوانانى را در جبههها داشتيم كه به مجردى كه بر زمين مىنشستند و اندك فراغتى پيدا مىكردند، قرآنشان را باز مىكردند و مشغول تلاوت مىشدند؛ يا مثلاً اگر در اتوبوس و يا كاميون نشسته بودند و داشتند مىرفتند، قرآنشان را درمىآوردند و بنا مىكردند به خواندن. ۱۳۷۰/۱۱/۰۳
روزى ده آيهى قرآن بخوانيد
قرآن را بايستى از خودمان جدا نكنيم. دائم بايد با قرآن مرتبط و مأنوس باشيم. حالا در روايات دارد كه هر روز لااقل پنجاه آيهى قرآن بخوانيد. اين، يكى از معيارهاست. اگر نتوانستيد، روزى ده آيهى قرآن بخوانيد؛ نگوئيد سورهى حمد را ميخوانم و اين چند آيهى سورهى حمد با چند آيهى سورهى قلهواللَّه - يك ركعت - ميشود همان ده آيهاى كه فلانى ميگويد. نه، غير از آن قرآنى كه در نماز ميخوانيد - چه نماز نافله، چه نماز فريضه - قرآن را باز كنيد، بنشينيد، با حضور قلب، ده آيه، بيست آيه، پنجاه آيه، صد آيه بخوانيد. ۱۳۸۶/۰۶/۲۲
خود را به تدبر در قرآن عادت دهیم
اينكه حتى قرآن را با صداى خوش تلاوت كنيم يا تلاوت خوش را بشنويم و از آن لذّت ببريم كافى است؟ نه. چيز ديگرى لازم دارد. آن چيست؟ آن تدبّر در قرآن است. بايد در قرآن تدبّر كرد. خودِ قرآن در موارد متعدد از ما مىخواهد كه تدبّر كنيم. عزيزان من! اگر ما ياد گرفتيم كه با قرآن بهصورت تدبّر، اُنس پيدا كنيم، همهى خصوصياتى كه گفتيم حاصل خواهد شد. ما هنوز خيلى فاصله داريم؛ پس بايد پيش برويم. ۱۳۷۳/۱۰/۱۴
سهلانگارانه به آیات نگریستن را كنار بگذاریم
اصلا تدبر براى تفسير كردن نيست؛ براى فهميدن مراد است. انسان هر سخن حكيمانهاى را دو گونه مىتواند تلقى كند: يكى سرسرى و با سهلانگارى؛ يكى با دقت و كنجكاوانه. اين اصلا به مرحلهى تفسير كردن و تعبير كردن نمىرسد. تدبرى كه در قرآن لازم است، پرهيز كردن از سرسرى نگريستن در قرآن است؛ يعنى شما هر آيهى قرآنى را كه مىخوانيد، با تأمل و ژرفنگرى باشد و دنبال فهميدن باشيد. اين همان تدبر است و بدون اينكه نيازى به اين باشد كه انسان، سلايق خودش را به قرآن تحميل كند - كه همان تفسير به رأى است - خواهيد ديد كه بابهايى را از معرفت، به حسب محتواى آيه - هرچه كه محتواى آيه است - باز مىكند. ۱۳۷۷/۰۷/۱۸
آنقدر قرآن را از اول تا آخر بخوانید تا ذهنتان با معارف آن آشنا شود
خواندن قرآن، از اول تا آخر، يك چيز لازمى است. بايد قرآن را از اول تا آخر خواند؛ باز دوباره از اول تا آخر؛ تا همهى معارف قرآنى يكجا با ذهن انسان آشنا شود. البته معلمينى لازمند تا براى ما تفسير كنند، مشكلات آيات را تبيين كنند، معارف آيات و بطون آيات الهى را براى ما بيان كنند ؛ اينها همه لازم است. اگر اينها شد، هرچه زمان به جلو برود، ما به جلو ميرويم و توقف ديگر وجود ندارد. ۱۳۸۹/۰۴/۲۴
قرآن خواندن با حالت روزهداری لذت دیگری دارد
با حالت روزهدارى يا حالت نورانيتِ ناشى از روزهدارى، در شبها و نيمه شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت ديگرى و معناى ديگرى دارد. چيزى كه انسان در چنين تلاوتى از قرآن فرا ميگيرد، در حال متعارف و معمول نميتواند به چنين تلاوتى دسترسى پيدا كند؛ آنها از اين هم بهره ميبرند. ۱۳۸۶/۰۶/۲۳
قهرمانان قرآنى را احترام كنيد
اگر بخواهيم همه قرآن را بياموزند، عدّهاى بايد در اوج قرار گيرند - مثل همه چيز ديگر - همينطور كه اگر بخواهيد ورزش، همگانى شود، بايستى عدّهاى قهرمان را جلوِ چشم مردم نگهداريد. اگر بخواهيد قرآن در خانهها، بين بچهها، بين بزرگها، بين زنها و مردها رواج پيدا كند، بايستى قهرمانان قرآنى را احترام كنيد. ۱۳۷۷/۰۹/۰۱
براى قراء قرآن منبر بگذاريم
مىخواهم در جامعهى ما كارى بشود كه براى قراء قرآن منبر بگذاريم و همچنان كه الان وعاظ منبر مىروند، قاريان قرآن هم منبر بروند و مثلا نيمساعت قرآن بخوانند و مردم آن زلال كلام الهى را مستقيم از او بشنوند و دلهايشان بلرزد و اشك بريزند و موعظه بشوند و بلند شوند و بروند؛ ولى ما حالا قرآن كريم را فقط مقدمهى سخنرانى قرار دادهايم!
من در سالهاى ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ در مشهد سخنرانى مىكردم؛ مىايستادم سخنرانى مىكردم. بعد هم كه حرف من تمام مىشد، روى زمين مىنشستم. سپس صندلى مىگذاشتيم، تا قارى قرآن تلاوت كند. ۱۳۷۰/۰۱/۲۲
حاجیها در حج یك ختم قرآن داشته باشند
اگر يك جوانى، يك مردى يا زنى در دورهى حج انس با قرآن را ياد بگيرد، تأمل و تدبر در عبارات دعاها و مناجات با پروردگار را ياد بگيرد، اين ميشود سرمايهاى براى او در طول زندگى. حاجى اگر خود را مقيد كند كه در مدينهى منوره يك ختم قرآن بخواند؛ در مكهى مكرمه يك ختم قرآن بخواند - اينجا خانهى قرآن است؛ محل نزول قرآن است - يا اگر نميتواند يك ختم قرآن بخواند، يك بخش عمدهاى از قرآن را بخواند با تأمل، با تدبر؛ اگر عادت كند به تأمل و تدبر در قرآن در اين مدتى كه آنجاست - بتوانيد عادت بدهيد حاجى را به اينچنين سيرهها و رويههاى ماندگار معنوى و روحى - اين براى او ميشود يك سرمايه. قرآن يك ذخيرهى تمامنشدنى است. انس با قرآن از هر واعظى، از هر رفيق ناصحى، از هر درسى براى انسان مفيدتر است. ۱۳۸۶/۰۸/۲۳
جوانان آیات عزت و توحید عملی را حفظ كنند
اگرچه همهى آيات كريمهى قرآن نور است، اما امروز جوانان به بخشى از آيات قرآن خيلى احتياج دارند و آن، چيزهايى است كه عزت اسلام و عزت جامعهى اسلامى و توحيد عملى جوامع اسلامى در آنهاست. جوانان ما در همهجاى دنياى اسلام بايستى اينگونه آيات را روان و حفظ باشند و از آنها درس بگيرند. ۱۳۷۰/۰۳/۱۶