آیتالله وحید خراسانی در توصیهای به مبلغان محرم1433 گفتند: امسال از عاشورا تا اربعین دعای فرج را بخوانید، صاحب عزا اوست. بشناسيد صاحب اين ايام را و به مردم بشناسانيد. چه كسي است كه تأثر براي او به قدر بال مگسي اگر چشم تر بشود، تمام گناهان همه آمرزيده ميشود؟ كشف انّي ميكند كه كار چه كاري بوده.
متن کامل توصیه های معظم له بدین شرح است.
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين سيما بقية الله في الارضين و اللعن علي اعدائهم الي يوم الدين
قال الله سبحانه و تعالی: “وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ"[1]
پیشآمد عاشوراست. عاشورا را نه کسی شناخته و نه هم خواهد شناخت.
مرحوم آخوند وقتی از دنیا رفت، آن مردی که در دقت نظر، حاشیه رسایلش آیتی است و در حاشیه مکاسبش در هر سطری اهل فقه می دانند چقدر هنر کرده، با این قدرت فکری وقتی او را مشاهده کردند اهلش، گفت: ما تا در دنیا بودیم نفهمیدیم سید الشهدا کیست، وقتی آمدیم به اینجا فهمیدیم او کیست. هنوز باز زود است. آخوند در حیات برزخی دیده او را. آن وقتی شناخته می شود كه در حيات اخروي بشر قدم بگذارد، بعد بفهمد او كيست و او چه كرد. كاري كه او كرد كاري است كه امام حسن بن علي متن كلامش اين است: لا يوم كيومك، روزي مثل روز تو نيست. روز جميع انبيا، روز جميع اوصيا، روز جميع اوليا، همه را ديد، بعد فرمود: لا يوم كيومك. او چه كرد؟ به بشریت فهماند: اغلی و اعلي از گوهر حيات انسان گوهري نيست و اين گوهر به هر ثمني سودا بشود، خسران است و حسرت؛ فقط آن كس از حسرت رسته كه اين اغلي الجواهر را معامله نكند الا به يك ثمن و آن ثمن خداست. بذل مهجته فيك[2]
بعد رسید به کجا؟ به جایی که حجت خدا فرمود: مداومت کنید بر سورهي فجر؛ “وَالْفَجْرِ ، وَلَيَالٍ عَشْرٍ"[3] . آن شبهای دهگانه چیست، آن شفع چیست، آن وتر چیست، آن فجر کدامست، آن کسی که فرمود: مداومت کنید بر سوره فجر، او دانست كه اين سوره از كجا شروع ميشود، به كجا ختم ميشود. شروع از فجر است: وَالْفَجْرِ ، ختام: “يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ، ارْجِعِي… ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً"[4]. ديگر كلّ البيان، هر بياني گنگ است، هر قلمي ميشكند. ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً. فروخت خودش را به خدا.
ماه ماه خداست. ايام ايام خداست. نص قرآن اين است: “وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ". در اين ايام كساني كه اغتنام فرصت كنند و اين وقت را غنيمت بشمرند… ايام عاشورا بهاري است كه دلها زنده ميشود. بالاترين بهره از فقاهت اين است. كساني كه فهميدهاند، به فقه دين رسيدهاند، از اين ايام حد اكثر استفاده را بكنند. اين عمر را صرف خدا كنند؛
اگر بهتر، بالاتر از اين بود، خدا ميفرمود. “وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ” . دعوت كنيد مردم را به خدا. به مردم بفهمانيد: چه بودند، چه شدند، چه خواهند شد. “فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ"[5]. اول خودتان بنگريد بعد به مردم تذكر بدهيد؛ “فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ، خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ، يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ[6]". كيست كه أَنْشَأَكُمْ … “وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ"[7] تا جايي كه فرمود: “ثمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ"[8].
داد آنچه را داد اما ما جز خسارت هيچ نبرديم، چون اين زندگي صرف شد در غير او. حالا از خواب بيدار شو، راه بسيار دشوار است، برگشتني نيست. دار عمل تمام شد روزگار جزا رسيد، هيچ نيست، فقط مددي لازم است.
هم خودتان، هم به مردم توصيه كنيد: شروع كنيد از اول قرآن، حد اقل هر روز يك جزء قرآن بخوانيد. با كلام الله روح را منور كنيد: نوروا بيوتكم بتلاوة القرآن.[9] “قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ"[10].اين خانهي دل تاريك را به اين چراغ روشن كنيد، ولي از آن حديث صحيح غفلت نكنيد: آن قرآن را به امام زمان هديه كنيد تا اين هديه موجب لطف او بشود و عنايت او. مگر به كيمياي نظر او مس وجود من و تو منقلب بشود و الا اگر آن اكسير به اين آهن نخورد قلوبهم كالحجارة بل هي اشد قسوة. اين راه اول است.
در مجالس، در محافل احياء كنيد امر آل محمد را. فضيل بن يسار از اعيان اصحاب است. بيان ائمه با فقها از روات، خيلي قابل دقت و نظر است. متن كلام اين است… برنامهي همه مجالس عاشورا را اين حديث قرار بدهيد. متن كلام امام خصوصيتي دارد:
يا فضيل: تجلسون وتحدثون؟ جلسات داريد؟ اين سؤال اول است. بعد وتحدثون؟ آن جلسات را به احاديث ما… خواست بفهماند: مزين ميكنيد؟ قال: نعم! جعلت فداك. قال: إن تلك المجالس أحبها. خوشا به حال آنها كه مجالسشان شد محبوب او. إن تلك المجالس أحبها. وقت مردم را به روزنامهها ضايع و باطل نكنيد، به اين سياستبافيها خودتان و مردم را سودا نكنيد. فقط قرآن، روايات اهل بيت عصمت. إن تلك المجالس أحبها فأحيوا أمرنا[11] .زنده كنندهي امر ما باشيد، حمال زيد و عمرو نشويد. بدبختي ما اين است: زندگي را به كسي كه بايد سودا كنيم، گم كرديم او را. سزاي ما هم اين است “وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ"[12]. مجالس بايد مشحون باشد به احياء امر اهل بيت.
يا فضيل ! فرحم الله… -گفتنش سهل است- فرحم الله من أحيى أمرنا[13]. كسي كه نفس او عالم امكان را به هم ميزند، يعرف الامام: فی العلم واستجابة الدعوة[14]. همچو كسي به نسبت تحققيه- نه ترقبيه: نفرمود يرحم الله بلكه- فرمود: رحم الله من أحيى أمرنا. چه گفت؟ رحمتي كه او خواست چه رحمتي است؟ قرآن بخوان تا بفهمي گفتهي او چه بود: “وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ". تجلسون وتحدثون؟ حديث كنيد، امر ما را احياء كنيد، فرحم الله من أحيى أمرنا، يا فضيل! من ذكرنا… من ذكرنا أو ذكرنا عنده فخرج من عينه ، چه اندازه؟ به اندازهي بال مگسي، همين اندازه اگر چشمش بر مصائب ما تر بشود، غفر الله ذنوبه ولو كانت أكثر من زبد البحر[15]. آيا چه شده كه اين كلمه را فرموده؟ آيا چه اتفاق افتاده؟
بشناسيد صاحب اين ايام را و به مردم بشناسانيد. چه كسي است كه تأثر براي او به قدر بال مگسي اگر چشم تر بشود، تمام گناهان همه آمرزيده ميشود؟ كشف انّي ميكند كه كار چه كاري بوده.
محمد بن ابي جرير القمي، قال: سمعت أبا الحسن الرضا- كلام امام ششم برهانش اين است- قال: سمعت ابا الحسن الرضا يقول لأبي: من زار الحسين بن علي عارفا بحقه كان من محدثي الله فوق عرشه. كه بود، چه كرد كه زائر قبر او ميشود طرف سخن با خدا فوق عرش خدا؟ ثم قرأ: “إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ، فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ"[16]. رفتن به زيارت او آن قدم را به مقام عنديت مليك مقتدر ميرساند. اگر زائر قبرت، يا ابا عبدالله، عند مليك مقتدر، آيا خودت با آن سر بريده كجايي؟
قال: قلت لأبي عبد الله: ما لمن زار الحسين؟ قال… روايت معتبر، به سندي كه شيخ انصاري در اعظم مسائل به اين سند فتوا ميدهد. ما لمن زار الحسين؟ قال: كان كمن زار الله في عرشه. قال: قلت: ما لمن زار احدا منكم؟ قال كمن زار رسول الله[17]. ديگر كميت بيان لنگ است. كسي كه يكي از شما را زيارت كند، مقام او چيست؟ فرمود: كمن زار رسول الله، اما كسي كه حسين را زيارت كند كمن زار الله في عرشه.
كربلاي او شد عرش خدا، زيارت او شد زيارت خدا. افسوس كه ما نفهميديم كه بود و چه كرد و آن روز چه شد. اين چند كلمه كافي است، همه اهل فضل ايد شرح نمي خواهد:
لقد صرع بمصرعك الإسلام، وتعطلت الحدود والأحكام، وأظلمت الأيام، وانكسفت الشمس، وأظلم القمر، واحتبس الغيث والمطر[18]… لا اله الا الله… واهتزّ العرش والسماء، واقشعرت الأرض والبطحاء، فجع… فجع بك الرسول، وازعجت البتول، وطاشت العقول[19]
السلام على من طهره الجليل، السلام على من افتخر به جبرئيل[20]. یا ابا عبدالله! تو که هستی؟ که بودی چه کردی؟ السلام على من ناغاه في المهد ميكائيل[21]، … السلام على من انتهكت حرمة الاسلام في إراقة دمه[22].
فنزع الرسول الرداء، وعزاه بك الملائكة والأنبياء[23]. آن کلمه ای که کمر شکن است این است: وفجعت… وفجعت. فاجعه چیست؟ وفجعت بك أمك… وفجعت بك أمك فاطمة الزهراء[24]
واقيمت عليك المآتم في أعلا عليين، تلطم عليك فيها الحور العين، وتبكيك السماوات وسكانها، والجبال وخزّانها، والسحاب وأقطارها، والأرض وقيعانها، ومكة وبنيانها، والجنان وولدانها، والبيت والمقام والمشعر الحرام[25]
یا صاحب الزمان! یا صاحب الزمان! تویی صاحب عزا. “وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا"[26]. ای ولی آن خون که گرفت روی دست گفت: بسم الله وبالله وفی سبیل الله وعلی ملة رسول الله، بیا! بیا! بفهمان که بود، بگو چه شد، آن پیراهن غرقه به خون را بر سر دست بلند کن.
امسال از عاشورا تا اربعین دعای فرج را بخوانید، مردم در مجالس بخوانند. صاحب عزا اوست، او باید بیاید امر او را احیا کند.
موضوعات: "فرهنگی- اخلاقی" یا "عفاف و حجاب"
یوم الختام للسّنة العربیّة . ذکر السّید فی الاقبال طِبقاً لبعض الرّوایات انّه یُصلّی فیه رکعتان بفاتحة الکتاب وعشر مرّات سورة قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ وعشر مرّات آیة الکرسی ثمّ یدعى بعد الصّلاة بهذا الدّعاء:
« اَللّـهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَیْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ وَنَسیتَهُ وَلَمْ تَنْسَهُ وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ اَللّـهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِر لى وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ فَاقْبَلْهُ مِنّى وَ لا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یا کَریمُ . »
فاذا قلت هذا قال الشّیطان یا ویلی ما تعبت فیه هذه السّنة هدمه أجمع بهذه الکلمات وشهدت له السّنة الماضیة انّه قد ختمها بخیْر.
تــــــرجمه:
در روز آخر سال عربی سید در اقبال از بعضی از روایات نقل کرده که دو رکعت نماز می گذاری و می خوانی در هر رکعت سوره حمد و سورة قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ ده مرتبه و آیة الکرسی ده مرتبه سپس دعای مذکور « خدایا به آنچه کردم در این سال از کارهایی که مرا نهی کردی از آن ، و مورد پسند نبوده و من فراموش کردم و تو فراموش نکردی و دعوت کردی مرا به توبه بعد از جرئت بر تو خدایا من آمرزش جویم از آن پس بیامرز مرا و آنچه به جا آوردم از کارهایی که مرا به تو نزدیک کند بپذیر از من و قطع نکن امیدم را از خودت ای کریم »
را می خوانی پس چون چنین کردی شیطان ناله می دهد که هر چه من ستم و سختی و تعب کشیدم در این سال ، همه خراب و تباه گردید به این کلمات و با این شهادت سال خود را به خیر ختم نمود
شب اوّل سیّد در اقبال براى این شب چند نماز ذکر فرموده اوّل صد رکعت در هر رکعت حمد و توحید بخواند دوّم دو رکعت در رکعت اوّل حمد و انعام و در دوّم حمد و یَّس سوّم دو رکعت در هر رکعت حمد و یازده قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ در روایت است از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله که هر که در این شب این دو رکعت نماز را بجا آورد و صبحش را که اوّل سال است روزه بدارد مثل کسى است که تمام سال را مُداومت به خیر کرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به بهشت برود و نیز سیّد براى هلال این ماه دعاء مَبْسُوطى ذکر فرموده و اگر ممکن شود احیا بدارد این شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن روز اوّل بدانکه اوّل محرم اوّل سال است و در آن دو عمل وارد است اوّل روزه است و در روایت رَیّان بن شبیب از حضرت امام رضاعلیه السلام مرویست که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریّا را مستجاب نمود دویّم از حضرت امام رضا علیه السلام منقولست که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله روز اوّل محرم دو رکعت نماز مى کرد و چون فارغ مى شد دستها را بلند مى کرد
و این دعا را سه دفعه مى خواند: اَللّهُمَّ اَنْتَ الاِْلهُ الْقَدیمُ وَهذِهِ سَنَةٌ
خدایا تویى معبود ازلى و این سال
جَدیدَةُ فَاَسْئَلُکَ فیهَاالْعِصْمَةَ مِنَالشَّیْطانِ وَالْقُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفْسِ
الاْمّارَةِ بِالسّوَّءِ وَالاِْشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ [یاکَریمُ] یا ذَاالْجَلالِ
که پیوسته به گناه فرمان مى دهد و سرگرمى بدانچه مرا به تو نزدیک کند اى صاحب جلالت
وَالاِْکْرامِ یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا ذَخیرَةَ مَنْ لا ذَخیرَةَ لَهُ یا حِرْزَ
و بزرگوارى اى تکیه گاه کسى که تکیه گاهى ندارد اى ذخیره آنکس که ذخیره ندارد اى پناهگاه
مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا کَنْزَ
آنکس که پناهگاهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرسى ندارد اى پشتیبان آنکس که پشتیبانى ندارد اى گنج
مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ی ا عَظیمَ الرَّج اَّءِ ی ا عِزَّ الضُّعَف آءِ ی ا مُنْقِذَ
آنکس که گنجى ندارد اى که آزمایشت نیکو است اى بزرگ مایه امید اى عزت بخش ناتوانان اى نجات بخش
الْغَرْقى یا مُنْجِىَ الْهَلْکى یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ
غریقان اى خلاص کننده هالکان اى نعمت بخش اى زیباپرور اى فزون بخش اى نیکوده
اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ
تویى که سجده کرد (و به کمال خضوع درآمد) برایت سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و شعاع
الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْمآءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ یا اَللّهُ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ
خورشید و صداى ریزش آب و بهم خوردن درخت اى خدایى که شریک ندارى خدایا
اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنا ما لا یَعْلَمُونَ وَلا تُؤ اخِذْنا بِما
قرارمان ده بهتر از آنچه مردم گمان کنند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند و مگیر ما را بدانچه
یَقُولُونَ حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ
گویند بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توکل کنم و او است پروردگار عرش
الْعَظیمِ امَنّا بِهِ کُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولُوا الاْلْبابِ رَبَّنا
عظیم ایمان داریم به او و هرچه هست از نزد پروردگار ما است و اندرز نگیرند جز خردمندان پروردگارا
لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ
منحرف مساز دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى و ببخش به ما از پیش خود رحمتى که براستى تویى
شیـخ طوسى فرموده که مستـحب است روزه دهـه اوّل محـرم ولکـن روز عـاشـوراامساک
نماید از طعام و شَراب تا بعد از عصر آن وقت بقدر کمى تربت تناول نماید و سیّد روایت کرده فضیلت روزه تمام ماه را و آنکه روزه او نگه میدارد صائم آن را از هر گناهى
روزسوّم روزى است که حضرت یوسف علیه السلام از زندان بیرون شده هرکه آن روز را روزه دارد آسان فرماید حق تعالى بر او کارهاى مشکل را و برطرف کند از او اندوه را و در روایت نبوى صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله است که دعایش مستجاب شود.
روز نهم روز تاسوعا است از حضرت صادق علیه السلام روایت است که فرمود تاسوعا روزى بود که جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عُمر سعد خوشحال شدند به سبب کثرت سپاه و بسیارى لشکر که براى آنها جمع شده بود و جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مَدَد نخواهند نمود پس فرمود پدرم فداى آن ضعیف غریب
مدرک : مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی باب اعمال ماهها – اعمال ماه ذی الحجه
التماس دعا
از پوریم چه می دانید ؟ آیا استر را می شناسید ؟ مردخای را چطور ؟ از پایکوبی سالانه یهودیان در جشن ایرانی کشی پوریم چه اندازه اطلاع دارید ؟
آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟
چرا عدد سیزده برای ایرانیان نحس هست ؟
چرا از جشن پوریم در جهان به هامان سوزی یا به عبارت دقیق تر “ایرانی کشی یهودیان” یاد میشود ؟
آیا می دانید بعد از پوریم تا دوازده قرن مردم اصیل ایرانی در سکوتی مرگ بار فرو رفته بودند ؟ و آیا می دانید تورات قتل نزدیک به هشتاد هزار ایرانی را پزیرفته است ؟ و آیا می دانید محققان این رقم را هم جعلی و رقم صحیح قربانیان مظلوم ایرانی را تا پانصد هزار نفر تخمین زده اند ؟
آیا زمان آن نرسیده که ماجرای غم انگیز کشتار نیاکان ما در کتاب های تاریخ ایران ثبت و به گوش دانش آموزان و دانش جویان ایرانی برسد ؟
آیا زمان آن نرسیده که ماجرای غم انگیز کشتار نیاکان ما در کتاب های تاریخ ایران ثبت و به گوش دانش آموزان و دانش جویان ایرانی برسد ؟
1- پوریم یکی از بزرگترین جشن های یهودیان است . یهودیان در جشن پوریم در دو نوبت به قرائت کتاب استر می پردازند . آنان واقعه کشتار 75800 نفر از ایرانیان را معجزه الهی می دانند و به همین مناسبت سیزدهم ماه ادار را روزه می گیرند . چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را به رقص و پایکوبی می پردازند .
استر نام آخرین دفتر از کتاب تورات است در این دفتر نامی از یهوه ، خدای بنی اسرائیل برده نشده . این کتاب در اواخر عهد هخامنشی و یا پس از آن نوشته شده است . بنابر نوشته د. جوینی مطالب کتاب استر تماما در خدمت مصالح رباخواران حاکم بر جهان ، یعنی صهیونیستها و فراماسونها است .
این کتاب عمق نفرت و انزجار تند یهود نسبت به غیر یهودیان به ویژه ایرانیان را نشان می دهد . شدت و تندی نفرت بحدی است که خاخام ها و فقیهان قوم یهود در سده اول میلادی مطمئن و متفق القول نبودند که آیا باید کتاب استر را در کتاب مقدس بیاورند یا نه ؟
از اقوال مارتین لوتر از رهبران پروتستان ها نقل کرده ان که گفته است : ای کاش این داستان وجود نداشت .
از ابتدا تا انتهای کتاب استر هیچ کلمه ای که نشان دهد خون از بینی حتی یک یهودی ریخته شده است ، وجود ندارد . به هیچ آزار عملی ای از سوی ایرانیان نسبت به یهود اشاره نشده است . با این وجود آنان قصاص قبل از جنایت را چگونه توجیه می کنند ؟
بیست وشش قرن از ماجرای استر ، مردخای و هامان می گذرد متاسفانه تاریخ شناسان ایران بیشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات جعلی زمامداران پرداخته اند . و سلسله های پادشاهی را برایمان آرایشگری کرده اند . تا اینجای داستان به چند نکته باید توجه کرد : جوان ایرانی از ماجرای دردناک نخبه کشی و ایرانی کشی که در کتاب استر آمده ، خبر ندارد . استر و مردخای توطئه گر را نمی شناسد . هامان « وزیرالوزرا » که مورد خشم یهود قرار گرفته است را نمی شناسد . او نمی داند که هامان در هنر دست میکل آنژ بر سقف نمازخانه سیس تین واتیکان چهره معصومی دارد که به صلیب کشیده شده است . تورات توضیح نمی دهد که چرا همه ی مردم ایران از یهود می ترسیدند چگونه می شود در یک مملکت غیر یهودی همه ی قدرت در انحصار یک یهودی قرار گیرد و همه ی مقامات از او بترسند مگر اینکه بپذیریم پادشاهان هخامنشی دست نشاندگان یهود بودند . آنچه که تورات و یهودیان بر آن تاکید دارند ، این است که آنان در ماجرای پوریم که پانزده ملت ایران را نابود کرده اند و هزاران نفر از هنرمندان ، اندیشمندان و مردم عادی را کشته اند ، پیش دستی و قتل عام پیش گیرانه بوده است . فیلم یک شب با پادشاه این فیلم بخاطر ظاهر فریبنده و خوش آب و رنگش به هیچ وجه مورد انتقاد مردم ایران قرار نگرفت و تقریبا از طرف هیچ مسئول و شخصیت و رسانه ، مورد بررسی قرار نگرفت … نكاتی كه در این فیلم از چشم بسیاری در مقابل ظاهر جذاب فیلم مخفی ماند :
جوان ایرانی از ماجرای دردناک نخبه کشی و ایرانی کشی که در کتاب استر آمده ، خبر ندارد . استر و مردخای توطئه گر را نمی شناسد . هامان « وزیرالوزرا » که مورد خشم یهود قرار گرفته است را نمی شناسد . او نمی داند که هامان در هنر دست میکل آنژ بر سقف نمازخانه سیس تین واتیکان چهره معصومی دارد که به صلیب کشیده شده است .
آیا میکل آنژ دانسته یا ندانسته نمی خواهد رنج و مصیبت مسیح بدست یهودیان را در صورت هامان بنمایاند ؟
آنانی که دم از ایرانیت ، قومیت و نژاد می زنند از چه طریقی هامان سوزان را که در بسیاری از نقاط جهان برگزار می شود ، به گوش جوان ایرانی رسانده اند ؟
5- هامان سوزان مراسمی است که یهودیان هر ساله در بسیاری از کشور های دنیا برگزار می کنند . بنابر آنچه آقای عباس احمدی در مقاله عید پوریم نوشته است : در ایتالیا ، فرانکفورت آلمان ، سالونیکای یونان ، ایران ، افغانستان ، لیبی ، مراکش ، بخارای ازبکستان ، منطقه قفقاز ، یمن برگزار می شود . ویژگی این مراسم سوزاندن هامان و رقص و پایکوبی یهودیان به هنگام آتش زدن مجسمه هامان است . در ازبکستان مجسمه را از یخ می سازند و به دور آن آتش روشن می کنند . در یونان نان هایی به شکل هامان درست میکنند و با چاقو سر آن را می برند . در ایران مجسمه هامان را به دار می کشند ، سپس می سوزانند.
1. امتناع وشتی از نمایاندن خود ، می فهماند که زن ایرانی راضی نیست ملعبه دیگران قرار گیرد . در ضمیر زن ایرانی حجب ، حیا و عفت از روزگاران دور وجود داشته است .
2. زیبایی استر نیز قابل ملاحظه است چیزی که در طول تاریخ ، یهود از آن بهره برده و امروز نیز یکی از ابزارهای مهم جاسوسی و نفوذ به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی حکومتها و سازمانهای دولتی و بین المللی ، استفاده یهود از زنانش می باشد . انان برای به انحراف کشیدن نسل ها هم از حربه ی نمایش زنان بهره برده و می برند .
3. واضح است پیمانی که او بعنوان ملکه با پادشاه می بندد بر اساس پنهان کاری است ، او تصمیم به شتر دزدی دارد لکن در ابتدا تخم مرغ دزدی را به اجرا می گذارد . به یهودیانی که برای مقاصدی شوم دین ، عقیده و باور خود را پنهان می کنند و از اسم و رسم مقصد بهره می برند آنوسی می گویند . و استر یک آنوسی است . ظاهرا ملکه ی پادشاه است . رسما تورات می گوید : او فرمانبر مردخای یهودی است
4. سه نسل از حكومت كورش می گذشت كه خشایارشا پادشاه ایران شد. در این زمان به علت خیانت های فراوان و پیمان شكنی های مكرر قوم یهود (فرقهی zion)، آنها از دستیابی به مقامات دولتی و حكومتی منع شده بودند. در همین وضعیت شخصی به نام “مُردخوای” فرزند “پاییر” از فرقهی زیون با پنهان كاری و فریبِ حكومت توانست به دربار نفوذ كند و صاحب پست و مقام شود
5. 26 قرن از ماجرای استر ، مردخای و هامان می گذرد متاسفانه تاریخ شناسان ایران بیشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات جعلی زمامداران پرداخته اند . و سلسله های پادشاهی را برایمان آرایشگری کرده اند .
آیا میکل آنژ دانسته یا ندانسته نمی خواهد رنج و مصیبت مسیح بدست یهودیان را در صورت هامان بنمایاند ؟
آنانی که دم از ایرانیت ، قومیت و نژاد می زنند از چه طریقی هامان سوزان را که در بسیاری از نقاط جهان برگزار می شود ، به گوش جوان ایرانی رسانده اند ؟
از یهودیان و حامیانشان می پرسیم ، به چه دلیل مردم سراسر شرق میانه نسبت به این قوم نفرت و در دل کینه داشته اند ؟ آیا سبب دشمنی همیشگی آدمی با یهودیان را نمی توان در رفتار حریصانه و توطئه گرانه این قوم با دیگران دانست ؟
« تورات می گوید در آن روز آمار کشته شدگان به عرض پادشاه رسید . او ملکه استر را خواست و گفت : یهودیان تنها در پایتخت پانصد نفر را که ده پسر هامان نیز جزو آنها بودند ، کشته اند . پس در سایر شهر های مملکت چه کرده اند ؟ روز بعد باز یهودیان پایتخت جمع شدند و سیصد نفر دیگر را کشتند ، بقیه یهودیان در سایر استان ها هفتاد و پنج هزار نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند . »
8. از ابتدا تا انتهای کتاب استر هیچ کلمه ای که نشان دهد خون از بینی حتی یک یهودی ریخته شده است ، وجود ندارد . به هیچ آزار عملی ای از سوی ایرانیان نسبت به یهود اشاره نشده است . با این وجود آنان قصاص قبل از جنایت را چگونه توجیه می کنند ؟
چگونه است که بعد از قرن ها همچنان ایام پوریم ، سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار ، روزهایی که از هر یازده نفر ایرانی یک نفر کشته شده است را به عنوان روز سپاسگزاری ، روز امحاء دشمنان یهود و روز پوریم جشن می گیرند . بسیاری از یهودیان اروپا و آمریکا به جای پوریم ، این مراسم را جشن ایرانی کشی می نامند .
اما ایرانیان از همان زمان سیزدهم فروردین را که مصادف با آن ایرانی کشی وحشیانه بود به عنوان نماد مبارزه و اعتراض به قوم یهود و وحشیان هخامنشی ، که سراسیمه از خانه و کاشانه شان فراری شده بودند ، سر به کوه و صحرا می گذارند . و نافرخندگی سیزده ی فروردین را دور از خانه بدر می کنند .
اما اینک به دلیل هجمه ی گسترده فرهنگی و تسلط فراگیر یهود بر رسانه های ارتباط جمعی و غفلت نگران کننده ی جمع کثیری از ارباب قلم و دانش ، این روز نه تنها نمادی از مبارزه با یهود را با خود ندارد ، بلکه در جهت خواسته ی یهود ، آمال و آرزوی یهود را که همانا غفلت ، جهل ، خرافه پرستی و باستان پرستی ایرانی است را بر آورده می سازد .
چون همگی 300 را ضد ایرانی دانستند و “یك شب با پادشاه ” را یك فیلم ایران پرستانه !!!
فیلمی كه در ظاهر دست به بزرگنمایی شخصیت خشایارشا و تمدن ایران زد ولی در امتداد خط ایران ستیزی خود ، همان سیاست های گذشته را تكرار كرد …
1- چهره هامان بسیار ایرانی تر و مسلمان تر از چهره خشایارشا است و اگر به تندیس ها و حكاكی های هخامنشی دقت كنیم ، پادشاهان ریش گیس شده داشتند .ولی خشایارشا به سبك یونانیان آرایش كرده …
۲- هامان گردنبندی دارد كه شبیه به صلیب شكسته هیتلر است و پیش از او مربوط به ساسانیان است كه از مادرش گرفته و لباسی سیاه به تن دارد .و اینجا برخلاف ابتدای داستان كه مردخای روایت میكند
هامان نماینده ایران و ضدیت با یهود است برخلاف خشایارشا كه چهره اش به تناسب فیلم تغییر كرده و یونانی شده …
۳- استر : گردنبندی دارد كه هر كس قادر به رویت آن نیست و تشعشعاتی دارد كه ستاره یهود را در همه جا منتشر میكند .و در جایی از فیلم دین هخامنشیان را به تمسخر میگیرد …
۴- خشایارشا را مقتدر معرفی میكنند برای بزرگنمایی یهود در برابر ابرقدرت جهان .در حالی كه هامان كه در ضدیت با یهود است موی مشكی و چهره ای بین النهرینی و ایرانی دارد خشایارشا موی بور و چشمان روشن و آبی دارد …
۵- در فیلم هامان نقش هیتلر را با آن گردنبند صلیب خم شده اش بازی میكند و و نماد ایرانیان هم در هر صورت صلیب است مانند پرچم ها و….و نماینده هیتلر و نه جالوت !!
۶- استر سخن از سرزمین اسراییل می زند در حالی كه اسراییل لااقل در آنزمان نام قوم بود
نه نام سرزمین …
۷- در آخر فیلم به جایی می رسد كه حتی یك ایرانی هم به یهودیان حق می دهد كه به عنوان دفاع حق داشتند در سرتاسر ایران غارت كنند و 77 هزار نفر ایرانی را بكشند!!!
پوریم (به عبری: פורים) نام یکی از اعیاد مذهبی در دین یهودیت است.
اما واقعیت پوریم چیست؟
تاریخ حکایتی خونبار تر از حوادث سال های تسلط داریوش بر ایران و شرق میانه به یاد ندارد و تمدن آدمی هول آور تر و خشن تر از کشتار ایرانیان در ماجرای پوریم ثبت نکرده است… اقدام یهودیان در انهدام برنامه ریزی شده ، منظم ، ناگهانی و سراسری بومیان ایران ، پیش و بیش از همه ، به علت مخالفت و مقابله ی وسیع اقوام کهن ایران ، با تسلط وحشیان هخامنشی بوده است ، که به وسیله یهودیان حمایت ، رهبری و راهنمایی می شده اند .
تورات در کتاب استر می گوید : خشایار شاه پادشاه پارس در آخرین روز جشن 180 روزه که از باده نوشی سرمست بود ، دستور داد ملکه وشتی زیباییش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد . ملکه امتناع ورزید و پادشاه بسیار خشمناک شد.
مموکان (یکی از مشاوران خشایار) خطاب به پادشاه و امیران دربار گفت :ملكه وشتی نه فقط به پادشاه بلكه به امیران دربار و تمام مردم مملكت اهانت کرده است . هر زنی که بشنود ملكه وشتی چه کرده است ، او نیز از دستور شوهرش سرپیچی خواهد کرد.
پس مشاوران نزدیک خشایار شاه گفتند: اجازه بدهید برویم و زیباترین دختران را پیدا کنیم و آنها را به قصر پادشاه بیاوریم .
در شوش یک یهودی به نام مردخای پسر یائیز زندگی می کرد ، او دختر عموی زیبایی داشت بنام هدسه دختر ابیحایل که به او استر هم می گفتند . زمانی که قرار شد از تمام بلاد دختران زیباروی به حرمسرای پادشاه آورده شوند استر نیز همراه دختران زیبای بیشمار دیگری به حرمسرای قصر شوش آورده شد . به توصیه مردخای استر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است . استر بیش از دختران دیگر مورد توجه و علاقه پادشاه قرار گرفت بطوری که پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جای وشتی ملکه ساخت . اما استر مثل زمان کودکی دستورات مردخای را اطاعت می کرد.و مرد خای از طرف پادشاه به مقام مهمی در دربار منصوب می شود .
وقتی هامان « وزیرالوزرا » از دسیسه های استر و مردخای در دربار ایران آگاه شد و مقابل آنها ایستاد، با تحریکات مردخای یهودی , استر علیه هامان « وزیرالوزرا » دسیسه کرده و شاه هامان را اعدام و املاک او را به استر می بخشد . بعد از ان پادشاه انگشتر خود را به مردخای داد .
پادشاه به ملکه استر و مردخای گفت : شما می توانید حکمی مطابق میل خود بنام پادشاه برای یهودیان صادر کنید و آن را با انگشتر پادشاه مهر کنید .
« مردخای فرمانی بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد . فرمانی که به یهودیان اجازه می داد متحد شوند و بد خواهان خود را از هر قومی که باشند ، بکشند و دارایی شان را به غنیمت بگیرند . تورات می گوید در سراسر مملکت همه از یهودیان می ترسیدند تمام حاکمان و استان داران ، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند . و به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده ، کشتند. » ( بیش از 75,000 نفر )
استاد ناصر پور پیرار در مقاله شنبه 8 شهریور 1382 در وبلاگ حق و صبر می نویسد : واژه هخامنش لقبی است که پس از تسلط داریوش و نخست وزیری مردخای و انتخاب استر به عنوان ملکه داریوش و قتل عام پر خشونت مخالفان یهود در سراسر ایران ، که نزد یهودیان به عید پوریم معروف است و بالاخره تسلط کامل رابی های یهود در ایران و بین النهرین مردم شکست خورده منطقه بر قوم داریوش نهادند و آن را حاخام منش به معنای پیرو روحانیت یهود نام نهادند .
تورات به دفعات بر تسلط کامل رابی های یهود بر دربار هخامنشیان تاکید می کند که مشروح آن را می توان در کتاب های استر ، عزرا ، نحمیا ، دانیال و اشعیا در تورات یافت .
شاپور شهبازی: (( آنها (یهودیان ) تنها در ایران از یاوری و پشتیبانی فرمان روایان برخوردار بوده اند .بنابراین می توان گفت که ایشان آزادی خود را از هخامنشیان دارند و این هخامنشیان بودند که تورات را ” قانون نامه رسمی ” یهودیان کردند.)) کوروش بزرگ . ص319-320
به مجموعه اندیشه ها، ارزش ها و رفتارهای یک قوم، فرهنگ گفته می شود. در حقیقت، فرهنگ، چیزی است که به زندگی، ارزش حیاتی می بخشد. فرهنگ همچون روحی در افکار و رفتار مردم جریان دارد و اصلی ترین وسیله حفظ جامعه است؛ چرا که عناصر گوناگون اجتماع در بستر فرهنگی به هم پیوند می خورند. جامعه ای که مشکل فرهنگی داشته باشد، نظم نمی پذیرد و رفتارها در آن، قابل در آن، پیش بینی، هدایت و برنامه ریزی نخواهند بود.
بسیج، بر اساس ارزش های انسانی و فرهنگ عمیق اسلامی شکل گرفته و رمز موفقیت آن، این است که از اعتقاد میلیون ها انسان برخاسته است. زمانی که افراد مسیر زندگی و هدف خود را با تفکر بسیج هماهنگ و هم سو می بینند، به بسیج گرایش می یابند. ایمان، اخلاص، ایثار و شجاعت، ویژگی های بسیجی اند که در دامن فرهنگ اصیل اسلامی رشد کرده اند.
تدبیر امام، تشکیل بسیج
مردم، اصلی ترین بخش جامعه اند که نقشی حیاتی در تأمین سلامت و موفقیت کشور بر عهده دارند. آنها هستند که با آگاهی و هوشمندی، جامعه را به سوی موفقیت پیش می برند یا با ناآگاهی های خویش، سرنوشت شومی را برای کشور رقم می زنند.
حضرت امام خمینی رحمه الله با بینش عمیق خود، بارها بر جایگاه مهم مردم برای رساندن کشور به سعادت، تأکید ورزید. ایشان با درایت بی نظیر خود در سال های سخت دفاع، قشرهای گوناگون را به یک پارچگی و بسیج عمومی برای نجات کشور از بحران جنگ تشویق کرد. قدرت مردم در پرتو تدبیر آن پیر فرزانه و پیوند الهی آنان با یکدیگر، نه تنها کشور را از رنج های جنگ نجات داد، بلکه بعد از جنگ نیز بسیج را به عنوان یکی از بزرگ ترین و محکم ترین نهادهای کشور مطرح ساخت.
بسیج؛ نهادی اجتماعی
حضور پر رنگ و موفق بسیج در جنگ تحمیلی، ارزش بسیج را بیش از گذشته در برابر چشم ها قرار داد. ازاین رو، بیشتر مردم، بسیج را به عنوان نهادی نظامی می شناسند. باید توجه داشت که گرچه یکی از وظیفه های مهم بسیجیان، آمادگی نظامی برای دفاع از خطرهای نظامی است، ولی بسیج در نظر امام خمینی رحمه الله ، تکلیفی فراتر از این دارد.
در اندیشه ایشان، بسیج، نهادی اجتماعی است. نهادی گسترده که پاسخ گوی بسیاری از نیازهای اساسی و حیاتی جامعه است و چنان با بخش های دیگر نظام پیوند دارد که جدایی آنها از هم در جامعه اسلامی امکان پذیر نیست. بسیج با کارکردهای گوناگون خود، یاری رسان نیازهای آموزشی، عمرانی، سیاسی، دفاعی و… است. بسیج سوادآموزی، بسیج سازندگی و بسیج محرومیت زدایی، قسمتی از برنامه های بسیج در کشور است.
بسیج محرومیت زدایی
فقر، یکی از جدی ترین مشکلات موجود در کشورهای جهان است. هر سال تعدادی از انسان ها به دلیل سوء تغذیه و کمبود بهداشت، جانشان را از دست می دهند. مردمانی که بر اثر زراندوزی، خودکامگی و قدرت طلبی دیگران، در تنگ دستی و فلاکت به سر می برند.
انقلاب اسلامی در ایران، با بیداری قشر محروم جامعه شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی رحمه الله ، محرومان را صاحبان اصلی انقلاب دانست و نظام اسلامی را حکومتی عدالت خواه معرفی کرد. یکی از برنامه های ایشان، تشکیل بسیج محرومیت زدایی بود. گرچه تعدادی از نهادهای دولتی برای ریشه کنی فقر تلاش می کردند، ولی ایشان با فراخوانی از همه مردم، درخواست کردند تا در هر محله ای، گروهی شامل مهندسان، کارشناسان شهرسازی و خانه سازی، یک روحانی و یک نماینده دولت انتخاب کنند. این عده بدون هیچ پاداش مادی، با استفاده از کمک های مردمی و انسان دوستانه توان مندان، به رسیدگی حال محرومان و مستمندان می پرداختند.
بسیج سوادآموزی
اسلام، فراوان به فراگیری دانش توصیه کرده است. دانش آموزی، نه تنها زندگی اجتماعی را سامان می بخشد، که یکی از بهترین راه های رسیدن به خداست. در آموزه های دینی ما، دانش اندوزی و تفکر، عبادتی است که پاداشی بیش از عبادت های دیگر دارد.
آنچه در رژیم ستمشاهی بر ملت ایران سایه انداخته بود، تنها ظلم و استبداد نبود. دانش، بزرگ ترین نعمتی بود که مردم از آن محروم بودند. بیشتر مردم توان خواندن و نوشتن نداشتند و مسیر روشنی برای پیشرفت در برابر خود نمی دیدند. بسیج سوادآموزی با دستور امام خمینی رحمه الله به وجود آمد. ازاین رو، بی سواد و باسواد، دست در دست هم نهادند تا راه های موفقیت کشور را هموار سازند. بسیج سوادآموزی با هدف نجات مردم از نادانی، شروع به کارکرد و بی سوادی را تا مرز ریشه کنی پیش برد.
بسیج در دفاع مقدس
تاریخ بشر، جنگ ها و کشمکش های فراوانی به خود دیده است. کشورگشایی ها، ثروت اندوزی ها، قدرت طلبی و شهرت طلبی ها، انسان هایی را رو در روی هم به میدان نبرد کشانده و ذهن انسان را از خاطره های غارت و خون ریزی پر کرده است.
دفاع مقدس ملت ایران در طول هشت سال، ماهیتی متفاوت از جنگ های دیگر دارد. آنچه رزمندگان ایرانی را تا پای جان در میدان نگاه می داشت، ثروت و قدرت و شهرت نبود. دفاع مقدس، تصویر روشنی از تفکر بسیجی است. در این تفکر، انسان، موجودی مادی نیست که در حصار دنیا محصور باشد، بلکه موجودی الهی است که برای رسیدن به سعادت جاودانی تلاش می کند. همین تفکر است که ذهن های آگاه فراوانی را از سراسر جهان به خود معطوف داشته است.
بسیج جهانی
اسلام، دینی جهانی است که در مکان یا زمانی خاص محدود نمی شود. دینی که نوید آزادی، اخلاق و سعادت را برای تمامی انسان ها به ارمغان آورده است. دوراندیشی امام خمینی رحمه الله نیز برآمده از همین باورهای دینی است و فریاد رسای آزادی خواهی او همچنان در گوش تاریخ طنین انداز است. ندایی که مستضعفان عالم را به یک پارچگی فرا می خواند و بسیج را بهترین الگو برای آنان می داند. بسیج در تفکر حضرت امام رحمه الله ، بهترین محور وحدت ملت های مظلوم است. ایشان می فرماید: «هان ای ملت های جهان که مستضعفید! از جای برخیزید و حق خود را بستانید و از عربده های قدرتمندان نهراسید که خداوند با شماست و زمین، ارث شماست. وعده خداوند متعال، تخلف ناپذیر است.» «من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی، الگو برای تمام مستضعفین جهان و ملت های مسلمان عالم باشد».
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام
هفته بسیج را به دلاور مردان بسیجی تبریک عرض می نمایم .
بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست ؟
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد و بسیجی شاخ برگ درختیست که با ایثار و فداکاری تمام مجاهدان از صدر اسلام تاکنون پیوسته مراقبت شده تا بوی دل انگیز آن بهار صلح و امنیت را برای میهن اسلامی مان به ارمغان بیاورد و بسیجی بر بالای آن حدیث عشق را سروده است .
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سردادهاند و بسیجی دانش آموخته مکتبی است که فارغ التحصیلان آن در جنت رضوان سکنی گزیده و ثمره رشادتهای خود را در لقاء پروردگار خویش یافته اند .
بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشان گرفتهاند و بسیجی سرباز گمنان امام زمان(عج) است که در مکتب عاشورا تربیت یافته و در دفاع مقدس خود مدرس سلسه رهجویان شهادت گشت .
بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نمودهاند و بسیجی آن رزمنده پاکبازیست که شبها در فراق مولای خود نجوا می کند و روز در جهادی حضور دارد که یک روز در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده و اینک در برابر تهاجم فرهنگی اش خاکریز زده است .
و تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد . چرا که اگر بسیج نبود در دفاع مقدس نمی توانستیم در برابر دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کنیم و هرجا که نوای دلنشین بسیج طنین انداز شده تحول عظیم ببار آورده که ثمرات آن در همه زمینه ها آشکار شده است .
بسیجی کسی است که شور و شعور را در هم آمیخته و پیوندی ناگسستنی با مولای خوبان دارد که در قالب زمان محدود نشده و همچنان ادامه دارد. تا زمانیکه کشور محتاج امنیت است حضور بسیج و بسیجی لازم و ضروری است و هیچ کشوری در هیچ زمانی بدون امنیت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد .
بسیج یک نیروی مردمی است و به طبقه خاصی تعلق ندارد و بسیجی را می توان در هر قشری از اجتماع جستجو کردو یافت . بسیجی با ایمان عمیق توام با عواطفی که از خصوصیات ملت ایران سرچشمه می گیرد رفتار و عملکرد دشمن را رصد کرده و هرزمان لازم شد وارد میدان شده و با تفکری که از اسلام ناب محمدی(ص) نشات می گیرد به مقابله با خطرات می رود .
در یک کلام بسیجی نیرویی کارآمد و سرمایه ای گرانبها برای اسلام و انقلاب و کشور است که باوجود آن ، کشور از گزند دشمنان مصون مانده و راههای ترقی و پیشرفت با سرعتی بیشتر طی می شود و هرکس که این نیروی عظیم را انکار کند در خرد و یا صداقت او باید شک کرد .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یا علی (ع)