1. نذر و وفای به آن
اولین اشاره سوره به اهمیت نذر و وفای به آن است؛ در آیه 7 سوره آمده است: «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً» آنان به نذر خويش وفا میكنند و از روزى كه شر و عذابش گسترده است (قيامت)، میترسند.
نذر به معنای پیمانبستن با خدا و واجبکردن یک عمل مباح بر خود است؛ از موارد نذر میتوان به نذر مادر حضرت مریم سلاماللهعلیها که در قرآن نیز بیان شده است، اشاره کرد (آیه 36، سوره آل عمران).
نذر، نشانه ایمان و اعتماد به خداوند است و میتوان برای برآوردهشدن حاجت بهجا آورد؛ چنانچه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم با شنیدن بیماری حسنین علیهماالسلام به امیرمؤمنان فرمودند: «چه خوب بود که برای سلامتی فرزندانت در راه خدا نذری میکردی.»
اما مهمتر از نذر، وفای به آن است؛ امری که نشانه مؤمنان دانسته شده است: «وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.»؛ مؤمنان آنها هستند که امانتها و عهد خود را مراعات میکنند (آیه 8، سوره مؤمنون).
و این خانواده، نه تنها برای حل مشکلشان، به خدا اعتماد کرده و نذر میکنند، که با وجود تمام سختیهای موجود، بر عهد خود استوار و پابرجا میمانند.
2. اطعام و انفاق
نکته بعدی که سوره بدان اشاره دارد، ویژگی دیگر بندگان مؤمن الهی است؛ اطعام و انفاق: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا» (آیه8، سوره انسان).
در حقیقت در این آیه بندگان مخلص الهی کسانی دانسته شدهاند که علیرغم علاقه و حتی نیاز خود، انفاق و اطعام نیازمندان را فراموش نمیکنند؛ نیازمندانی که در جایجای کتاب الهی و توصیههای دینی به مراقبت و رعایت حالشان توصیه شده است.
این خاندان اولین عاملان به قرآناند؛ آنجاکه میفرماید: «لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ.» (آیه7، سوره طلاق) آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستاند، از آنچه که خدا به آنها داده است، انفاق نمایند.
توصیه بر نیکی به فقیر و مسکین، در آیاتی مانند آیات 36، سوره نساء، 83 و 177 سوره بقره، در کنار نیکی به پدر و مادر بیان شده است. در جای دیگری از قرآن، در آیه 273 سوره بقره، خداوند را آگاه به این انفاقها بیان کرده و میگوید: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ.»
و البته که خداوند این نیکی بندگانش را بیجواب نخواهد گذاشت؛ چراکه خود میفرماید: «وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» (آیه39، سوره سباء) و هر چیزی را که در راه او انفاق کنید، عوض آن را میدهد و او بهترین روزیدهندگان است.
3. ایثار
آنچه گذشت و آیه بدان اشاره داشت، انفاق بود، اما آنچه درباره خانواده نمونه ما رخ داد، امری فراتر از انفاق و اطعام بود؛ ایثار.
ایثار، به معنای مقدمداشتن دیگری بر خود است (1)، و زیبایی این عمل در هنگام نیازمندی خود فرد، دوچندان خواهد بود. چنانچه این خانواده آسمانی، حتی در شب سوم و بعد از تحمل سه روز گرسنگی و با وجود زحمتی که برای تهیه یک قرص نان کشیده بودند، باز هم از خود گذشتند و تنها داشته خود را بخشیدند؛ فقط برای جلب رضایت خداوند. امام صادق عليهالسلام میفرماید: سزاوار است مؤمن داراي هشت خصلت باشد:… بدنش از او به خاطر بسياري عبادت و قضاي حوايج مردم در رنج و مشقت باشد (2).
4. تعاون و همدلی
نکته مهم دیگری که از حادثه اتفاقافتاده و فحوای آیات میتوان دریافت، جاریبودن روح تعاون و همدلی در بندبند افراد این خانواده و خانه است. نذری که وفای بدان، بر پدر و مادر واجب بود، با همراهی حسنین و حتی فضه، کنیز خانواده به اجرا در میآید و همه در روز به روز سختیهای این نذر و این بخشش و اطعام، همراه و همقدم و همرأی با یکدیگر بودند؛ پشت به پشت هم، در راه رضای الهی.
5. رضایت خداوند
آنچه اتفاق افتاد، همه و همه، برای جلب رضایت خداوند و رسیدن به خشنودی او بود: «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا.» (آیه9، سوره انسان)؛ ما براى خشنودى خداست كه به شما مىخورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.
این رضایت الهی به قدری شیرین بود که روزهای سخت روزهداری، بدون سحر، به امید رضایت خدا به شب میرسید و انفاق تنها لقمه افطار موجود، برای کسب خشنودی خداوند بود که گرسنگی را به فراموشی میسپرد. ایشان، تنها و تنها خدا را در نظر داشتند و از بندگان خدا، هیچ توقعی نداشتند و چشم امیدشان به خدا بود.
6. صبر
آنچه به دنبال این ادای نذر و اطعام اتفاق میافتد، روزهای گرسنگی و شبهای بیافطاری است؛ سختیای که تحمل آن، برای کودکانی چون حسنین علیهماالسلام، شاید چندان آسان نباشد، اما ایشان صبر را در محضر پدری چون علیابنابیطالب و مادری چون زهرای مرضیه علیهماالسلام آموختند و به تمرین نشستند؛ صبری که در اسلام و قرآن، مکرراً بدان توصیه شده است.
مؤمنان، در قرآن، از خداوند طلب صبر و بردباری دارند: «…رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبرًْا وَ تَوَفَّنَا مُسْلِمِین.» (آیه126، سوره اعراف) بار الها! صبر و استقامت بر ما فروریز! (و آخرین درجه شکیبایى را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بمیران! و خداوند نیز این صبر ایشان را بدون اجر نمیگذارد: «إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئکَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیر.» (آیه11، سوره هود) مگر کسانى که صبر کردند و عمل نیک انجام دادند، برای ایشان مغفرت الهی و اجری بزرگ خواهد بود. و در ادامه همین سوره در آیه 12 میگوید: «وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا.» و به پاس آنكه صبر كردند، بهشت و پرنيان الهی پاداششان است. صبر از ابزارهای امتحان خداوند و از علایم مؤمن است.
7. سادهزیستی
نکته دیگری که در این ماجرا قابل تأمل است، سادهزیستی این خانواده است؛ عنصری که این روزها و در جامعه اسلامی ما به سختی یافت میشود. سادهزیستی و قناعت به معنای اکتفاکردن به اندک چیزی است که مورد نیاز آدمی است (3).
نگاهی مجدد به داستان این روز نشاندهنده آن است که دختر رسول خدا و پسر عم خاتمالنبیین صلیاللهعلیهوآلهوسلم، قوت هر روزشان را همان روز تهیه میکردند و به دنبال مالاندوزی و حرص دنیا نبودند؛ و البته با این وجود، باز هم بزرگی روح و مناعتطبعشان بر هر امر دیگری غلبه داشت؛ بهطوریکه نه گرسنگی تأثیری بر خیرخواهی و نیکاندیشیشان داشت و نه حمایت و علاقه به فرزند. ایشان همانطور که در قرآن آمده است: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ.» (آیه58، سوره ذاریات)، به یقین خداوند را روزیرسان میدانستند و غم دنیا را نداشتند.
8. تربیت اسلامی
مسلماً نمیتوان منکر علاقهمندی زهرای مرضیه و امیرمؤمنان علیهماالسلام، به فرزندانشان بود؛ چراکه ایشان برای بهبودی این دو بود که نذر کردند، اما این علاقه موجب آن نمیشد که خدا را فراموش کرده و معیارها و ملاکهای اسلام راستین و رضایت الهی را نادیده بگیرند، بلکه فرزندانشان را نیز در همراهی با خود تأیید کرده و به دنبال منصرفساختن آنها نبودند. آنها در عمل و با رفتارشان، الگوی فرزندان بودند و همراهی ایشان در عبادت و بندگی خدا را میپذیرفتند و این همه، درسهای کوچک، ولی انسانسازی است از این ماجرای بزرگ.
منابع
1. الصحاح تاجاللغة و صحاح العربیه، ج2، ص575.
2. محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج3، باب خصال المؤمن، ص 78.
3. مفردات راغب، ص413.
منبع: مهرخانه
صفحات: 1· 2