با وجود تمام سیاه نمایی ها و تبلیغات منفی دنیای استکبار علیه دین گرایی و اسلام، اما همچنان شاهد این هستیم که هر روز تعداد بیشتری به دامان اسلام می پیوندند تا آرامش خاطر بگیرند. خانم “ترزا کیم کرانفیل” از امریکا که زیبایی اسلام را در زیبایی رفتار و منش همسر مسلمانش دید و از مسیحیت به اسلام مشرف شد، یکی از رهیافتگانی است در بخش رهیافتگان نمایشگاه بین المللی قرآن حضور یافت. در گفتگویی صمیمی پای صحبت های وی نشستیم که مشروح آن را در زیر می خوانید:
***
* دلیل آشنایی شما با اسلام و گرویدن به آن چه بود؟
- ترزا کیم کرانفیل: من در خانواده ای مسیحی به دنیا آمده بودم و از دوره نوجوانی سؤالاتی برایم مطرح بود که برای چه به این دنیا آمدهام و چرا باید خداوند را عبادت کنم؟ تا اینکه در دانشگاه با یک فرد ایرانی آشنا شدم که اخلاق اسلامی او بسیار مرا جذب کرد. بعدها با این فرد ایرانی ازدواج کردم و در اثر آشنایی با او با قرآن کریم آشنا شدم و این کتاب آسمانی را گمشده خود یافتم. قبلا به این درک رسیده بودم که هر چیزی در دنیا فناپذیراست و تنها چیزی که باقی می ماند خداست که ابدی است و به هیچ چیز وابستگی ندارد، برعکس همه چیز به او وابسته است. بعد از مطالعه و تحقیق دریافتم در میان ادیان مختلف فقط دین اسلام، انسان را به خدا وصل می کند و کامل ترین دستورات و قواعد عقلانی را در دل خود دارد.
* اسلام چه چیز جذابی برای شما داشت که باعث شد این تصمیم را بگیرید؟
- آشنایی با قرآن جذاب ترین و شگفت انگیزترین پدیده زندگی من است. جایگاه قرآن در زندگی من این بود که توانست جاهای خالی زندگی مرا پس از اسلام آوردن پر کند و این برای من یک معجزه بود که توانستم اینگونه راحت به کمک قرآن با شرایط پس از اسلام آوردنم کنار بیایم. قرآن به من فهماند که دنیای دیگری نیز برای امیدوار بودن هست. این ها همگی به من روحیه و امید برای باقی ماندن بر اسلام می داد. اسلام همه چیزهای زندگی دنیایی مرا رنگ خدایی می داد. اوایل حجاب داشتن برای من عجیب و نامأنوس بود و شاید خجالت می کشیدم و حتی یک نگرانی از بابت آن در درون خود حس می کردم، نگرانی از متفاوت بودن در جامعه آزارم می داد ولی کم کم حجاب پوشیدم و متوجه شدم تمام نگرانی هایم بی مورد بوده است و آرامش خاصی دریافت کردم.
* اینطور که پیداست قبول حجاب برایتان سخت بوده است؟
- بله، آن اوایل حجاب سخت ترین حکم اسلام برای من محسوب می شد چون برای دیگران و حتی خودم ناگهانی که یک تغییر بزرگ در ظاهر خود داشته باشم. از نژادپرستان هم می ترسیدم و در ذهن خود به اشتباه یک واهمه و ترس پرورانده بودم که بعد از پوشیدن حجاب فهمیدم این واهمه و نگرانی بی مورد بوده است.
* واکنش خانواده و دوستان شما نسبت به اسلام آوردن شما چگونه بود؟
- خانواده ام نه ناراحت بودند، نه نگران بودند و نه اذیت می کردند، حتی اگر کسی مرا اذیت می کرد پشتیبان من بودند و پس از قرآن و دعا و ذکر، همدم خوبی برای من بودند.
* گفتید که تحت تأثیر همسر خود اسلام آوردید. چه عوامل دیگری در این انتخاب شما را تحت تأثیر قرار داده بود؟
- اولین چیزی که مرا تحت تأثیر قرار داد قرآن بود؛ بعد از آن کتاب های آیت الله بهجت بودند که جذابیت خاص خود را برای من داشتند که البته هرچند خواندن فارسی برای من سخت بود ولی خواندن و تکرار کردن این مطالعات برای من شیرین بود. بعد از آن هم ذکر و دعاهایی بودند که می خواندم و مرا در عقیده و مسیر خود محکم می کردند.
* پس از اسلام آوردن چه خاطرات خوب و بدی در ذهن شما باقی مانده است؟
- بهترین خاطره ای که از این مدت دارم، دیدارم با امام خمینی (ره) بود. آن زمانی که امام در شهر قم بودند ما را برای یک جلسه خصوصی به دیدار ایشان بردند که دیدن چهره نورانی ایشان از نزدیک مرا مجذوب خود کرد، باورم نمی شد یک انسان زمینی بتواند اینقدر روحانی باشد و بتواند چنین حس عمیق و دلنشین و حیرت آوری را در قلب و وجود من ایجاد کند. شخصیت ایشان یک شخصیت عرفانی بود که بهترین خاطره زندگی من بوده و هست، خاطره خوب دیگر بنده حضورم پس از آزادسازی خرمشهر در این شهر بود و سفرهایی که پس از جنگ ایران به مناطق جنگی داشتم، وقتی در آن مناطق نماز می خواندم ناخودآگاه احساس غرور و افتخارمی کردم.
* کدام بُعد اسلام بیشترین جذابیت را برای شما داشته است؟
- نگاه عرفانی اسلام شیرین ترین و جذاب ترین نگاه برای من بوده و هست. نگاه عرفان دیدنی نیست، حس کردنی است و در درون انسان اثبات می شود. بارها و بارها برای من اتفاق افتاده است عرفان اسلامی در وجود من غوغا کرده که من از بیان آن ها عاجز هست.
* به نظر شما برای تبلیغ اسلام و آموزه های اسلام چه شیوه ای نیاز امروز ماست؟
- هیچ چیزی با فشار درست نمی شود. نمی شود به زور و فشار بخواهیم به بیان و تبلیغ آموزه های اسلام بپردازیم. یادمان نرود که جنس اسلام از مهربانی و عرفان است پس باید از همین جنس برای تبلیغ آن استفاده نمود. با محبت و مهربانی رفتار کنیم و درس بدهیم و اسلامی بودن را نشان دهیم. باید به مردم بفهمانیم که از روی علاقه به آنها به سراغ آنها آمده ایم و طرف مقابل ما این حس متقابل را باید لمس کند.
* می توانید با ذکر مثال بیشتر توضیح دهید؟
- یک مثالی که در ذهن بنده آمد همین مسئله گشت ارشاد است، مسئله ای که قبل ترها در کشور نمود بیشتری داشت و امروز هم خفیف تر وجود دارد. گشت ارشاد نهایتاً نقش یک چسب زخم را برای مشکل جامعه ایفا می کند و درمان نیست. چسب زخمی است که پس از برداشتن آن جای آن زخم هم پیداست و اینگونه عمل کردن خلاف اسلامی است که جنس مهربانی و عرفان دارد. باید به آموزه هایی که اسلام به ما یاد داده عمل کرد. مهربانی و احساس علاقه متقابل برای بهتر شدن انسان مسئله ای است که در همه دنیا یکسان است چه می خواهد ایران باشد چه آمریکا و چه هر جای دیگر دنیا.
* توصیه شما به جوانان ایرانی چیست؟
- اینکه اطراف خود را خوب نگاه کنید و ببینید که در دنیا چه اتفاقاتی می افتد؟ ببینید این جنگ فرهنگی اطراف ما مسلمانان با چه هدفی شکل گرفته است؟ همه دنیا و افرادی که این جنگ را راه انداخته اند بر سود و فاید اسلام واقف اند ولی چون ماهیت آن را مخالف منافع خود می بینند مقابل آن ایستاده اند، جوانان باید هوشیار باشند تا بتوانند جایگاه اصلی خود را در این عرصه بیابند و عمل متناسب با آن را انجام دهند.
* بزرگترین دعایی که می توانید برای مردم ایران بکنید چیست؟
- سلامتی روحی مردم و این که جمهوری اسلامی ایران باید برای راهبری کشورهای دیگر حفظ و تقویت شود. جمهوری اسلامی ایران نعمت بزرگی برای همه دنیاست که باید تقویت گردد و راه ورودش به همه کشورهای دنیا باز شود.
* در آخر از شرایط حضور خود در ایران چنانچه صحبتی دارید بیان کنید.
- زمانی به همراه شوهرم ساکن تهران بودیم ولی از آنجا که شغل شوهرم در بندرعباس بود نتوانستیم دوری از یکدیگر را تحمل کنیم و الآن ساکن بندرعباس هستم، هرچند شرایط گرمای هوا اذیت کننده است ولی کنار خانواده بودن برایم مهمتر بود. فرزندانی دارم که به آنها افتخار می کنم. پسرم در حال حاضر ساکن آمریکاست و دو دختر دارم که مشغول درس خواندن اند.
* باتشکر از شما
منبع: صاحب نیوز