سید مجتبی عاشق و شیفته حضرت زهرا(س) بود و هرگاه نام مبارک فاطمه(س) را میشنید، شور و احساس عجیبی به او دست میداد.
روزهایی نمانده بود که دیگر سید مجتبی داشت بابا میشد، خیلی دوست داشت اولین فرزندش دختر باشد، بالاخره او هم پدر شد و خداوند سیدهای زیبا به او اهدا کرد.
وقتِ نامگذاری فرزندش رسید، سید مجتبی نام مبارک «سیده فاطمه» را انتخاب کرد، با اینکه میدانستم در دلش عشق به مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) موج میزد ولی فکر نمیکردم اسم دخترش را فاطمه بگذارد، به او گفتم: «سید مجتبی؛ اسم من زهرا است، اسم خواهرت سیده فاطمه است و اسم یکی از خواهرزادههایت هم فاطمه است. یعنی ما در خانهمان سه فاطمه و زهرا داریم. چرا اسم دخترت را فاطمه گذاشتی؟»
سید مجتبی با تمام احترامی که برایم قائل بود، با تعجب رو به من کرد و گفت:«مادر جان» کلامت صحیح است ولی هر خانهای باید فاطمه داشته باشد، هر منزلی نیازمند فاطمه است. تو دوست داری بدون فاطمه زندگی کنی؟ فاطمه از احتیاجات اولیه زندگی ماست. همه فکر و ذکرمان باید با نام و یاد فاطمه باشد.
***بعد نوشت:
منبع مطلب لشگر ۲۵ کربلا وروای زهرا باباپور «مادر شهید سید مجتبی حسینی»