پروردگارا! برترین صلوات و سلام و تحیت خود را بر منجی بشریت در همه اعصار و قرون و برترین پیامبر و برگزیدهات حضرت محمد بن عبداللَّه - صلی اللَّه علیه و آله و سلم - نازل فرما که راه راست را به بشر نشان داد و وحی تو را بر آنان فروخواند و کلیدهای سعادت دنیا و آخرت را در دسترس آنان نهاد و در حیات با برکتش سرمشق قرنهای طولانی انسانیت را گنجانید.
درود و سلام و تحیت تو بر او و اهل بیت طیب و معصومش بویژه حضرت بقیةاللَّه الاعظم مهدی منتظر و حجت خدا بر زمین - عجلاللَّه فرجه و ارواحناه فداه - .
اینک شما برادران و خواهران که از نقاط مختلف جهان در محشر عظیم حج گرد آمده و در هجرت از «من» قومی و نژادی و فرقهای، به «ما»ی اسلامی و قرآنی پیوستهاید مناسب است مسائلی را مدّنظر داشته، در باره آن با دیگر مسلمین تبادل اندیشه کنید و پس از سفر حج، آن را سر رشته تأمل و فکر و عمل سازید.1
*****
با اميد به رحمت و هدايت الهي و با دعا براي قبولي و پرباري حج شما برادران و خواهران مسلمان از سراسر جهان اسلام، فرصت تدبر در مناسک حج را مغتنم شمرده، مطالبي را که توجه به آن براي همه آحاد مسلمان سودمند است، تذکراً عرض ميکنم:
1 ـ نخستين مطلب در باب توحيد است، که روح اساسي حج و مضمون بسياري از اعمال و مناسک آن است. توحيد با مفهوم عميق قرآني آن، به معناي توجه و حرکت به سوي اللّه و ردّ و نفي بتها و قدرتهاي شيطاني است. خطرناک ترين اين قدرتها در درون وجود آدمي، نفس اماره و هواها و هوس هاي گمراه کننده و پست کننده است، و در سطح جامعه و جهان، همان قدرتهاي استکباري و فتنه انگيز و فسادانگيزند که امروزه بر زندگي مسلمانان چنگ انداخته و با روشهاي شيطاني، جسم و روح بسياري از ملتهاي مسلمان را دستخوش سياست هاي خود ساخته اند. مراسم برائت در حج، اعلان بيزاري از اين قدرتها است. هر چشم روشن و نگاه عبرت آميزي مي تواند در زندگي جوامع مسلمان، نشانه سلطه قدرتها يا تلاش آنان براي تسلط بر کشورهاي اسلامي را مشاهده کند. برخي از اين کشورها، سياست و اقتصاد و روابط بين المللي و موضع گيري در برابر حوادث عالم، همسو و تحت تأثير قدرتهاي سلطه گر و در رأس آن آمريکا است. رواج فساد و رسمي بودن فحشا و محرمات شرعي در بسياري از اين کشورها، متأثر از سياستهاي شيطاني آن قدرتها است. وظيفه اي که حج و اعمال و شعائر توحيدي آن، بر مسلمانان حج گزار لازم مي سازد، ابراز برائت و بيزاري از اين همه است، و اين اولين قدم، در راه تجسم اراده اسلامي در نفي اين پديدههاي شيطاني و استقرار حاکميت اسلام و توحيد، بر همه جوامع اسلامي است.
2 ـ مطلب بعدي در باب اتحاد و يگانگي مسلمين است که مضمون برجسته ديگري از مناسک حج است. از آغاز ورود استعمار اروپايي به کشورهاي اسلامي، يکي از سياستهاي قطعي استعمارگران، ايجاد تفرقه ميان مسلمين بوده است. گاه با حربه اختلافات فرقه اي و گاه با ابزار ملي گرايي و قوم گرايي و گاه با غير اينها. متأسفانه باوجود فرياد مصلحان و مناديان وحدت، اين حربه دشمن، هنوز تا حدودي بر پيکر امت اسلامي ضربه ها و جراحت هايي وارد مي سازد. دامن زدن به اختلافات شيعه و سني، عرب و عجم، آسيايي و آفريقايي، و عمده کردن ناسيوناليسم هاي عربي، توراني و فارسي، اگرچه به وسيله بيگانگان آغاز شده است اما متأسفانه، امروز به وسيله خودي هايي که بر اثر کج فهمي، يا نوکري اجانب، آب به آسياب دشمن مي ريزند، ادامه مي يابد. کار اين انحراف، گاه به آنجا مي رسد که برخي از دولت هاي مسلمان، با صرف پول، تلاش مي کنند ميان مذاهب اسلامي يا ملتها و اقوام اسلامي تفرقه ايجاد کنند، و يا بعضي از عالم نمايان صريحاً فتوا به کفر بعضي از فرق اسلامي، که سوابق درخشانشان در تاريخ اسلام واضح است مي دهند.
ملت هاي مسلمان شايسته است انگيزه هاي خبيث اين کارها را شناخته، دست پنهان شيطان بزرگ و ايادي و اذنابش را در پشت سر آن ببينند، وخيانتکاران را افشا کنند.
3 ـ نکته مهمي که شايسته است همه مسلمين آن را دانسته و براي مقابله با آن احساس تکليف کنند، آن است که امروز تقريباً در همه جاي جهان مبارزه سرسختانه و توطئه آميزي از سوي قدرتهاي استکباري عليه اسلام و مسلمين در جريان است. اگرچه اصل اين مبارزه، تازگي نداشته و نشانه هاي آن در تاريخ استعمار اروپايي کاملاً شناخته شده است، ولي مي توان گفت که شيوه هاي متنوع آن، علني بودن آن و در مواردي شديداً قساوت آميز بودن آن، تاکنون سابقه نداشته و پديده اين روزگار است. نگاهي به اوضاع کنوني عالم اسلام، علت اين پديده; يعني شدت گرفتن و علني شدن مبارزه با اسلام را آشکار مي سازد. علت، چيزي جز گسترش بيداري مسلمين نيست. حقيقت آن است که مسلمين در يکي، دو دهه اخير، در شرق و غرب جهان اسلام و حتي در کشورهاي غير اسلامي، نهضت حقيقي و عميقي را شروع کرده اند، که بايد نهضت تجديد حيات اسلام ناميده شود. اينک، اين نسل جوان و تحصيل کرده و برخوردار از معارف زمان است که بعکس توقع مستعمران ديروز و مستکبران امروز، نه تنها اسلام را فراموش نکرده، بلکه با ايماني پرشور، که با استفاده از پيشرفت معارف بشري، بسي روشن بينانه تر و
ژرف تر نيز شده است، بدان روي آورده و گمشده خود را در آن مي جويد، قيام جمهوري اسلامي در ايران و استقرار و ثبات و اقتدار روزافزون آن، اوج قلّه اين نهضت جوان و ريشه دار است، که خود در گسترش بيداري مسلمانان، بيشترين نقش را ايفا کرده است.(2)
*****
… حج عبادت است و ذکر و دعا و استغفار، اما عبادتي و ذکر و استغفاري در جهت ايجاد حيات طيّبه امت اسلامي و نجات آن از زنجيرها و غلهاي استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور، و تزويق روح عزّت و عظمت به آن و زدودن کسالت و ملالت از آن. اين است حجّي که از پايههاي دين به شمار رفته و اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه آن را علم اسلام و جهاد هر ناتوان و برطرف کننده فقر و تنگدستي و مايه تقرّب و نزديکي اهل دين به يکديگر شمرده است واين است آن حجي که بندگان مجاهدِ خدا، همه ساله از ايران با شوق و شور بدان روي ميآورند و برائت از آمريکا و صهيونيسم و نفي ولايت استکبار و شعار براي تعميم ولايت الهي را شرط اصلي آن مي شمرند، و اين است آن حجي که سيلي خوردگان از اسلام و انقلاب و در رأس آنان آمريکاي جنايتکار از آن احساس خطر مي کردند…
اينجاست که سخن امام فقيد، آن داعي الي الله و فاني في الله آشکار مي شود که اسلام را به اسلام ناب محمدي ـ ص ـ و اسلام آمريکايي تقسيم مي کرد.
اسلام ناب محمدي، اسلام عدل و قسط است. اسلام عزت و اسلام حمايت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است. اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است. اسلام جهاد با دشمنان و سازش ناپذيري با زورگويان و فتنه گران است. اسلام اخلاق و فضيلت و معنويت است.
اسلام آمريکايي، چيزي به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهاي استکباري و توجيه کننده اعمال آنهاست. بهانه اي براي انزواي اهل دين و نپرداختن آنان به امور مسلمين و سرنوشت ملتهاي مسلمان است. وسيله اي براي جدا کردن بخش عظيمي از احکام اجتماعي و سياسي اسلام از مجموعه دين و منحصر کردن دين به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پايگاهي براي رتق و فتق امور مسلمين، چنان که در صدر اسلام بوده است، بلکه به عنوان گوشهاي براي جدا شدن از زندگي و جدا کردن دنيا و آخرت).
اسلام آمريکايي، اسلام انسانهاي بي درد و بي سوزي است که جز به خود و به رفاه حيواني خود نمي انديشند. خدا و دين را همچون سرمايه تجّار، وسيله اي براي زراندوزي يا قدرت طلبي مي دانند و همه آيات و رواياتي را که برخلاف ميل و منفعتشان باشد بي محابا به زاويه فراموشي مي افکنند و يا وقيحانه تأويل مي کنند. اسلام آمريکايي، اسلام سلاطين و رؤسايي است که منافع ملتهاي محروم و مظلوم خود را در آستانه الهه آمريکايي و اروپايي قربان مي کنند و در مقابل به حمايت آنان براي ادامه حکومت و قدرت ننگين خود چشم مي دوزند…
آري اين اسلام آمريکايي است که مردم را به دوري از سياست و فهم و بحث و عمل سياسي مي خواند ولي اسلام ناب محمدي سياست را بخشي از دين و غيرقابل جدايي از آن مي داند و همه مسلمين را به درک و عمل سياسي دعوت مي کند و اين چيزي است که ملتهاي مسلمان بايد همواره از امام فقيد خود و زبان گوياي اسلام به ياد داشته باشند.(3)
*****
دو نکته در باب حج، مهم، همیشگی و فراموش نشدنی است. یک نکته مسأله معنویت در حج است. از اول تا آخر این واجب (حج)، یک روحی وجود دارد که آن روح عبارت است از توجه و اخلاص به ذات مقدس احدیت و اظهار عبودیت در مقابل پروردگار. این را در واجبات دیگر به این حجم و با این کیفیت نمیشود مشاهده کرد، اگرچه قوام هر واجب و عبادتی به توجه و ذکر حضرت پروردگار ـ جلّ و علا ـ است . گویا فریضه واجب حج به گونهای بنا شده است که هنگامی که انسانها از محدوده زندگی مادی به مرکز اقامه این فریضه الهی جذب میشوند. دیگر فضا، فضای مادی نباشد بلکه یک فضای کاملاً معنوی فراهم شود تا انسان بطور حقیقی یک شستشویی در این فضای معنویت بکند و برگردد.
فرض بر این است که اگر انسانی یک بار در مدت عمر خود چنین شستشویی بکند، برای او کافی باشد، چون یک بار بر او واجب شده است. واجبات بر اساس نیازها و حاجت بشر است و اگر ما برای سیر کمال الی اللّه تکامل و عروج الی اللّه احتیاج به بیش از هفده رکعت در روز داشتیم، خدای متعال بیش از هفده رکعت نماز را در روز واجب میکرد. حداقلّ واجب، آن چیزی است که برای ما به صورت حکم واجب درآمده است. نباید خیال کرد «من استطاع» واجب را محدود میکند. خیر، بلکه واجب را توسعه میدهد. هر که بتواند باید این کار را بکند (بدون استثناء) کسی که نتوانست، بر او تکلیفی نیست چون قدرت انجام آن را ندارد. هر کس میتواند یکبار باید این کار را انجام بدهد. پس یکبار رفتن در آن مخزن معنویت و چشمه جوشان معنویت برای شستشو و برای پاکیزه شدن کافی است، البته اگر بیشتر بشود بهتر است و بیشتر خود را شستشو داده است. حداقلّ لازم، عبارت است از همان یک بار. ببینید چقدر جنبه معنویت حج باید قوی باشد، اینها نکاتی است که ما باید واجب را از این دریچهها درست بشناسیم و بفهمیم. اگر ما دیدیم که حج جنبه مادی و ظاهر سازی و دوری از معنویت پیدا کرد، اگر دیدیم در سفر حج رفتارهایی که برای خودمان انتخاب میکنیم یا بر ما تحمیل میکنند ضد معنویت است باید بدانیم از فلسفه حج دور افتادهایم. این کسانی که ایام حج را به میزان زیادی صرف کارهایی میکنند که در جهت مقابل معنویت است، خود را در مادیت غرق کردهاند و از خدا دور شدهاند. اینها در حقیقت بدون اینکه خودشان بدانند، از آن سرمایهای که خدای متعال در حج به آنها هدیه کرده است، کم میکنند. خیال میکنند چیزی به دست میآورند در حالیکه چیزی از دست میدهند و با غرق شدن در مادیات، هدیه معنوی را ناقص میکنند.
حج از اول با «لبیک» شروع میشود با پاسخگویی به خدای متعال. با اجابت دعوت الهی، حالت احرام، لباس احرام، محرمات احرام، کارهایی که باید در مدت ایام حج یا عمره انجام داد؛ از طواف، از سعی، از نماز، از وقوفین و بقیه مناسکی که در حج هست هر کدامی به نحوی گوشهای از وجود ما را به معنویت و به خدای متعال منجذب میکند، جذب میکند. این مجموعه مرکب، در واقع یک چشمه زلالی است که باید در آن برویم و خود را شستشو بدهیم. این شستشو برای ما لازم است. مراقب باشید که حج این جهت را از دست ندهد. البته در دوران گذشته و در زمانی که سردمدار امور حج کسانی بودند که معنویات را لمس نکرده بودند، از آنها توقعی نبود. البته در آن زمان، کسانی بودند که اهل معنا محسوب میشدند و اهل توجه و تذکر بودند و خودشان را به نحوی تأمین میکردند. اما دستگاهی که آنها را به سمت معنویت حرکت بدهد وجود نداشت. امروز وضع فرق میکند. امروز کسانی که متصدی حج هستند اهل معنویتند، اهل ذکر و تذکرند، اهل انس با خدا هستند، طعم معنویت را میفهمند و شیرینی انس با خدا را درک میکنند. فرق میکند وقتی که مسؤولان حج این گونه افرادی باشند یا افرادی باشند که اصلاً نمیفهمند حج چیست و فرق بین یک مسافرت معمولی و گردشی را با حج عظیم الهی ندانند و خیال کنند این هم یک مسافرتی است که آدم برود و گردشی را بکند و دنیا را ببیند و برگردد. خیلی بین اینها فرق است. امروز شما مسؤولان حج هستید و اهل معنویت و متصدی امورید. من خواهش میکنم از همه آقایان محترم، از همه مسؤولان و از همه برادران و خواهران و هر کسی که به نحوی با حاجی ارتباط دارد، یکی از کارها و کوششهای آنها این باشد که این حاجی را به روح و معنویت حج و به تأثیری که حج برای تکامل فردی انسان ـ منهای مسائل اجتماعی ـ دارد و او را پالایش و تزکیه میکند و به زینت معنویت مزین میکند و برمیگرداند و سرمایهای به او میدهد و مشت او را پر میکند، آشنا و نزدیک کنند. همهاش هم با بیان نیست، بلکه با عمل، با حضور، با توجه و با رفتار بایستی مردم را به معنویت سوق داد. اگر این کار انجام بشود. آن نکته دوم حج هم که یک نکته فراموش نشدنی و یکی از اهم نکات در باب حج است، آسانتر انجام خواهد شد. آن نکته دوم همان نکته اجتماعی است.(4)
ی نوشت ها:
1 - از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به زوّار بیتاللَّه الحرام 26 خرداد سال 70 ه - ش. (سوم ذیالحجه 1411 ه - ق) .
2 ـ بخشي از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي، خطاب به زائران بيتالله الحرام، مورخ 8/3/72 ه.ش.
3 ـ از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيةالله خامنهاي ـ مد ظله العالي ـ به مناسبت ايام حج، ذيحجه 1409ه.ق. مطابق تيرماه 1368 ه.ش.
4 ـ بخشی از سخنرانی معظم له در جمع کارگزاران حج مورخ 17/1/74 ه.ش
نويسنده: سید امیرحسین کامرانی
صفحات: 1· 2