حتی عید نوروز هم که می شود دست از سر بچه بر نمی دارند و با دادن پیک نوروزی که باید صفحه به صفحه آن را پر کند به او یادآور می شوند که حق نداری از تعطیلاتت لذت کامل را ببری. گو این که کودکی کودکان ایرانی، با ورودشان به مدرسه تمام می شود.
همین است که وقتی آخرین امتحان خرداد ماه داده می شود، دانش آموزان، از اول ابتدایی تا پایان دبیرستان و پیش دانشگاهی، چنان خوشحال می شوند که گویا دوران محکومیت شان به سر آمده است!
اما بسیاری از کشورها و مشخصاً فنلاند به عنوان دارنده برترین سیستم آموزشی جهان، کودکان را به اسارت نمی گیرند و کودکی شان را نمی کشند.
مدارس ابتدایی برای کودکان فنلاندی و سیستم های آموزشی مشابه، محلی برای شادی، همگرایی، بروز هیجان و انرژی، علاقه مندی به محیط های آموزشی و نیز آموزش های غیر مستقیم است. مثلاً یاد می گیرند که باید به هم کمک کنند، با یکدیگر مشارکت نمایند و اندک اندک نیز تعلیمات رسمی مانند آموزش الفبا نیز به آنها ارائه می شود.
ساعات آموزشی نیز بسیار کوتاه است به طوری که یک دانش آموز اول ابتدایی در فنلاند روزانه تنها سه ساعت را در مدرسه می گذراند.
نکته مهم دیگر این است سیستم های آموزشی مدرن، چیزی به نام تکلیف شب ندارند. ارائه تکلیف شب، اعتراف ضمنی به این است که آنچه در ساعات طولانی مدرسه ارائه می شود، ناکافی و ناکارآمد بوده است و الا چه نیازی هست به مشق های مشقت بار خانگی؟!
آیا وقتی کارمندان از محل کارشان بیرون می آیند، باز هم در خانه کار اداری باید انجام دهند که دانش آموزان به ویژه در مقطع ابتدایی مجبور به انجام تکالیف مدرسه در خانه باشند؟!
اصلاً یکی از علل “کتاب نخوانی” ما ایرانی ها ، همین سیستم آموزشی است که با تحمیل کتاب ها و مطالعات اجباری و بیهوده، ما را کتاب زده و کتاب گریز کرده است.
همه این عوامل، باعث می شوند که کودکان ایرانی به واسطه محکومیت در مدارس پادگانی، کودکی نکنند یا دستکم کمتر کودکی کنند و این در حالی است که به دلیل گسترش فرهنگ آپارتمان نشینی که محدودیت های متعددی را بر کودکان تحمیل می کند، مدارس باید به طور جدی تری بستری برای کودکی کودکان باشند.
تا مدارس ما پادگانی اداره می شوند و کودکان باید همانند سربازانی کوچک رفتار کنند، اوضاع همین است که است.
«جایگزینی تفریحات و بازی های شاد و هدفمند و آموزش های غیر مستقیم با سیستم مستقیم کنونی»، «کاهش ساعات حضور در مدرسه» و «حذف تکلیف شب» سه رویکردی هستند که برای تحول در دوران ابتدایی لازم است تا بر مبنای آن، سایر تحولات در نظام آموزشی شکل گیرد.
این ها، کارهای سختی نیستند و برای تحقق شان فقط یک «اراده جدی و ایران دوستانه» ، لازم است. تردید نکنید که آینده ایران ما و آینده فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما، در گرو این اصلاحات است.
صفحات: 1· 2