امروز در وبگ گردی هایم به چند سوال جالب رسیدم که جوابی برای آنها نداشتم جز اینکه یک جمله در ذهنم تداعی شد
«مادر بودن چقدر حس زیبایی دارد»
نویسنده وبلاگ گل باغ بهشت نوشته بود:
آیا بوسیدن فرزند 2 سال و هفت ماهه هنگام رکوع نماز(همان موقع که قدش همقد مادر شده) باعث بطلان نماز میشود؟
اولین بار که تو این موقعیت قرار گرفتم به آرامی بوسش کردم و حالا دیگه بساطی داریم موقع نماز, تا میبینه آماده نمازم بدو بدو با لبخند زیرکانه ای میاد وایمیسته جلوم و منتظر میشه برم رکوع! …… توضیحات فقهی و تربیتی و فلسفی هم هییییچ فایده ای نداره.
؟ با پسری که شاهد استفاده اسپری ضد سرفه اطرافیان بوده و حالا با هر اسپری خوشبو کننده و بد بو کننده ای! قصد همزاد پنداری با بیمار مذکور رو داره باید چه کار کرد؟مجددا عارضم که توضیحات منطقی و پزشکی و بهداشتی و تربیتی و …. و ایضا اخم و تنبیه های مجاز و دعوا و قهر و … هم هییییچ فایده ای ندارد.
؟ آیا امیدی به بهبودی لب تابی که تک تک کلیدهایش توسط ناخنهای مینیاتوری پسرکی کنجکاو کنده شده و توی دل و روده اش یک سی دی -که نمیدانم از کجا بهش خورانیده شده- گیر کرده و دائما مونیتورش با صفحه کلیدش زاویه صد و هشتاد درجه میسازد و گرومبی دوباره بسته میشود, هست آیا؟ هنوز دکتر خوبی برایش پیدا نکردیم, رفته تو کما!
و همچنین است حال موبایلی که یکی(!) گذاشتدش تو ماشین ظرف شویی و یک ساعت با آب و بخار و کف شسته شده.
؟ آیا راهکاری برای پیدا کردن وسایل خطرناک و حتی بیخطر ! که برمیدارم و از دست وروجکم قایم میکنم و موقع نیاز نمیدانم کجان سراغ دارید؟ چسباندن یادداشت روی در یخچال بی فایده است چون تنبلم!
دیروز که دنبال آلبالو سوراخ کن!!! میگشتم, کلی خرت و پرت این مدلی از بالای ساعت دیواری شماته دارمون پیدا کردم! یادمه موقع اسباب کشی یکی دوماه پیش هی خرده ریزهای مختلف از سوراخهای غیر قابل دسترس پیدا میکردم و هی ذوق میکردم, موچین و سوهان و آچار آلن و پرزگیر و دماغ گیر و ادکلن و گل مصنوعی و غیره و غیره! ا