بنا بر مستندات سازمان اوقاف و امور خیریه، ۳۳ تن از پیامبران الهی، دارای آرامگاه منتسب در ایران هستند. بعضی از این آرامگاه ها دارای سند معتبر هستند و برخی دیگر تنها در اعتقادات مردمی ریشه دارد و دلیل قطعی بر آن وجود ندارد، هر چند دلیلی هم بر نفی آن وجود ندارد. بنابراین، در باب این مساله، هنوز جای تحقیق بسیاری وجود دارد. از جمله پژوهش¬های انجام شده پیرامون این موضوع، کتابچه¬ای است که توسط موسسه «در راه حق» با عنوان «پیامبران سرزمین ما» منتشر گردیده است. آنچه پیش روست، متن کامل این کتاب مختصر و کوتاه است که به جهت ارزش تحقیقاتی آن، توسط سرویس تخصصی قرآن تبیان منتشر می گردد.
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَیكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فـى هَـذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنینَهود (11) آیه 120
هر خبرى از اخبار پیامبران را برایت حكایت مى كنیم تا تو را قویدل گردانیم. و در این كتاب بر تو سخن حق و براى مؤمنان موعظه و اندرز نازل شده است.
حضرت قَیْدار
مرحوم علامه مجلسى در «بحارالأنوار» در ذكر اجداد پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به نقل از برخى كتاب ها نوشته است: حضرت قَیْدار، جدّ سى ام رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) است.[4]
در تاریخ یعقوبى آمده است: حضرت اسماعیل دوازده پسر داشت كه بزرگترین آنان حضرت قیدار بود.[5] پس از وفات حضرت اسماعیل در 130 سالگى و دفن او در حِجْر، قیدار جانشین پدر مى شود و مردم را به توحید دعوت مى كند.
باز یعقوبى مى گوید: فرزندان جُرْهُم بن عامر چون برادرانشان از فرزندان قَحْطان بن عابِر به یمن رفتند و آن جا را مالك شدند به زمین تهامه آمدند و با اسماعیل بن ابراهیم همسایه گشتند. اسماعیل، حَنْفاء دختر حارث بن مُضاض جُرْهُمِىّ ] یا به قولى: رَعْلَة دختر مُضَاض (یا مِضاض) بن عَمْرو جُرهمى[6] یا سَیِّده دختر مضاض بن عَمْرو جُرْهُمِىّ[7][ را به زنى گرفت و براى او دوازده پسر آورد: قَیْدار، نابِت، أَدْبیل، مِبْشام، مَسْمَع، دُوما، مِسا، حَداد، تَیْما، یَطُور، نافِس و قَیْدُما. این نامها چون از لغت عبرانى نقل شده، در حروف ، حركات و تلفظ اختلاف پیدا كرده است.[8]
فرزندان اسماعیل در جستجوى آب پراكنده شدند. برخى هم ماندن در جوار حرم را بر خود لازم شمردند و گفتند: ما از حرم خدا روى نمى گردانیم.[9]
برخى گفته اند: قیدار، یعنى سیاه پوست، پسر دوم اسماعیل است. او پدر مشهورترین قبایل عرب بود. بلاد و مملكت ایشان نیز، قیدار خوانده شده است.[10]
مرقد آن حضرت، در شهرستان خدابنده قرار دارد و بر صحت این مطلب، مرحوم حضرت آیة اللّه العظمى مرعشى نجفى(قدّه) گواهى داده اند. بر طبق سؤالى كه از ایشان كردند، چنین مرقوم داشتند:
«بسمه تعالى، نظر به فرمایش عده اى از محققین در این امور، مسلم مى باشد كه مدفون در آن مزار شریف، جناب قیدار، جد رسول مكرم ـ صلى الله علیه و آله ـ مى باشد.» شهاب الدین الحسینى المرعشى النجفى
علاوه بر آن جناب ، علما و مردم این شهرستان نیز گواهى مى دهند. این مرقد زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده اداره مى شود.
این شهر، از كوچكترین شهرهاى ایران است كه دو خیابان: یكى اصلى و دیگرى فرعى دارد و مرقد حضرت قیدار در خیابان اصلى واقع است.
این بنا كه از میراثهاى فرهنگى ماست در سال 719 هـ . ق به دستور بلغار خاتون، زن غازان خان ایلخانى، بقعه آن تجدید بنا شده است. و سپس گنبد آن در سال 751 هـ . ق . به دست استاد تیمورخان سلطانیه اى احیا و در قرن 11 هجرى قمرى گچ برى گردیده است. این بنا در زمینى به مساحت 5/1 هكتار در منطقه اى كوهستانى واقع است و تمام فصول زایر دارد.
نوع اسكلت بنا آجرى و مربع شكل است. طول آن 50/14 و عرض آن 30/8 و از سه بخش تشكیل گردیده و بخش نخست آن، به عنوان فضاى مقدماتى ورود تعبیه شده است و سپس دو فضاى گنبددار پشت سر هم قرار گرفته اند. بقعه ابتدا بر روى سه ردیف سنگ سبز تراشیده بنا گشته و آن گاه تار و پود بنا را آجرهاى ختایى تشكیل داده است. سقف فضاى دوم را عرقچین پوشش نموده كه بلاواسطه بر جرزهاى جانبى فرونشسته; و باید تذكر داد كه زیر این فضا، سردابه اى براى گذاشتن اجساد در نظر گرفته شده است و فضاى سوم به عنوان شبستان اصلى آرامگاه است كه قبر در آن قرار دارد و بر فراز آن گنبد زیبایى به روش دو پوششى استوار گشته است. گنبد این بنا در نوع خود در این منطقه بى نظیر است و در یك تقسیم بندى كلى، در ردیف گنبدهاى «رك» مى توان طبقه بندى كرد. گنبد و بنا از نماى بیرونى، فاقد تزیینات و كاشیكارى است. تزیینات عمده بنا در قسمت داخلى مى باشد. كلیه تزیینات با دو رنگ آبى و طلایى قلم گیرى شده است.[11]
اكنون این مرقد، زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده اداره مى شود.
حضرت اِشْمُوئیل
بنى اسرائیل بارها از فرمان الهى سر تافتند و به مجازات نافرمانى خویش نیز رسیدند. پس از یُوشَع بن نُون، وصى موسى، بنى اسرائیل به دام فتنه ها افتاد و گرفتار اختلافها شد، شوكت و عظمت خویش و نیز تابوتى را، كه مایه آرامش آنان بود و برخى احتمال داده اند همان ایمانشان بوده است كه «سَكینه»، یعنى آرامش و اطمینان براى آنان مى آورد، از كف دادند و در چنگال جالوت گرفتار آمدند. جالوت از ایشان باج و خراج ستاند و خوار و پستشان گرداند.
خداوند از میان خاندان لاوى پیامبرى به نام اِشْمُوئیل یا شَمُوئیل در زبان عبرى، یعنى شنیده شده خدا،[12] برانگیخت كه او در طى چهل سال توانست به اوضاع بنى اسرائیل سر و سامانى دهد، مردم را به خداپرستى دعوت كند و از بت پرستى باز دارد. داستان او در سوره بقره آمده است.
امین الاسلام طبرسى در مجمع البیان در قول خدا: «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ…[13]» گفته است كه در نام نبىّ اختلاف كرده اند: بعضى اسم او را شَمْعُون بن صَفِیَّه از فرزندان لاوى دانسته اند و بعضى یُوشَع و بعضى اِشْمُوئیل.
على بن ابراهیم در تفسیرش از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت كرده است: «إنَّ بَنى إسْرائیلَ بَعْدَ مُوسى عَمِلُوا الْمَعاصى وَ غَیَّرُوا دینَ اللّهِ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ، وَ كانَ فیهِمْ نَبِیٌّ یَأْمُرُهُمْ وَ یَنْهاهُمْ فَلَمْ یُطیعُوهُ; بنى اسرائیل بعد از موسى گناه كردند و دین خدا را تغییر دادند و امر پروردگارشان را عصیان ورزیدند. در میان ایشان پیامبرى بود كه آنان را امر به معروف و نهى از منكر مى كرد، اما نمى پذیرفتند.»[14]
خداوند جالوت را، كه از قِبْطِیان بود، بر آنان مسلّط گرداند و او خوارشان ساخت: مردان آنان را كشت، ایشان را از خانه هایشان بیرون كرد، اموالشان را به غارت برد و زنانشان را به بردگى گرفت. از این رو، به پیشگاه پیامبرشان نالیدند و از او خواستند تا از خدا بخواهد ملكى براى ایشان بفرستد كه با او در راه خدا بجنگند.
این نبى، كه بعضى نامش را اشموئیل دانسته اند، با وجود مخالفت جمعى از آن قوم، طالوت را ، كه در علم و قدرت بدنى سرآمد و برجسته بود، به پادشاهى برگزید. جمعیت زیادى با طالوت براى جنگ با جالوت به راه افتادند. او به آنان خبر داد كه به نهر آبى[15] مى رسند و نباید از آن چیزى بیاشامند مگر به اندازه كفِ دستى. وقتى به آن آب رسیدند شصت هزار نفر از آن نوشیدند و عده اى كه ننوشیدند حتى كف دستى هم آب برنداشتند، 3133 نفر بودند. وقتى به سپاهیان جالوت رسیدند و بسیارىِ آنان را دیدند عده اى گفتند: ما نمى توانیم با ایشان مقابله كنیم، ولى عده اى دیگر گفتند: «چه بسا، گروه اندكى كه به اذن خدا بر گروه بسیارى پیروز مى شود» و این گونه شد : داوود سنگى در فلاخن خویش گذارد و به سوى جالوت روانه كرد و او را هلاك گرداند و بدین رو، سپاهیان طالوت پیروز شدند.[16]
مرقد مطهر حضرت اشموئیل در یازده كیلومترى شهرستان ساوه (جاده بویین زهرا) واقع است. مرقد را در گذشته هاى دور ساخته اند كه از آن، اطلاع كافى در دست نیست; اما قسمت شرقى آن را به دستور ناصرالدین شاه قاجار ، به حرم افزودند و سنگ نبشته اى در آن جا هست كه مبیّن حضور شاه قاجار و همراهانش است.
از دیرباز، حرم آن پیامبر الهى زیارتگاه عاشقان و عالمان و فاضلان بوده است. آبى در نزدیكى آن جریان دارد كه به آب «چكّه بار» معروف است و بسیارى از بیماران، با نوشیدن آن شفا یافته اند. مى گویند: این آب، بر اثر برخورد عصاى اشموئیل ظاهر گشته است.
این مرقد را اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان ساوه سرپرستى مى كند.
حضرت حَیَقوق
در احادیث و كتب اسلامى نام آن بزرگوار به صورت حَیَقُوقْ ـ به فتح «ح» و «ى» ـ اما در عهد عتیق، حَبَقُوق، به فتح «ح» و «ب» ضبط شده است. حبقوق در زبان عبرى، یعنى كسى كه در آغوش كشید.[17]
تویسركان شهرى در یكى از دره هاى خوش آب و هواى كوه الوند، با قدمتى بسیار، پذیراى یكى از انبیاى الهى شده است. حیقوق نبى یكى از پیامبران بنى اسرائیل و نگهبان معبد سلیمان در اورشلیم بوده و نامش در عهد عتیق آمده است. وى به هنگام حمله بُخْتُنَصّر و بابلیان، با حضرت دانیال و عده اى دیگر به اسارت درآمد و سالهاى درازى در زندان بابل به سر برد. پس از فتح بابل به دست كوروش هخامنشى و آزادى زندانیان، به ایران آمد و در اكباتان (یا همدان) مسكن گزید و پس از مرگ، در تویسركان مدفون شد. وى بعثت خاتم الانبیاء(صلى الله علیه وآله وسلم) را بشارت داده است.[18]
صاحب كتاب قاموس مقدس او را یكى از دوازده پیغمبر غیر اولوالعزم مـى داند. وى در حدود دو هزار و ششصد سال قبل مى زیسته كه با پادشاهى یهویاقیم و صدقیا، پادشاهان یهود در منطقه اورشلیم، همزمان بوده است.[19]
وقتى امام رضا(علیه السلام)، به هنگام بحث و احتجاج با علماى دینهاى مختلف نزد مأمون، با رَأْسُ الْجالوت، رئیس عالمان یهودى، بحث مى كند از حیقوق نام مى برد.[20] در دعاى اُمّ داوود نیز، از حضرت حیقوق نام برده شده است.[21]
بیشتر مردم تویسركان در مورد شخصیت صاحب این مقبره، اطلاعات كافى نداشتند ; ولى بر اثر ارشاد و تذكّر روحانیان، بخصوص مرحوم آیة الله خالصى زاده بدان توجه كردند و از آن تاریخ به بعد، احترام شایسته اى از آن به عمل آوردند و در چند سال اخیر، به مرمت و بازسازى و توسعه محوطه آن پرداختند و ضریحى روى قبر نصب كردند. آرامگاه تا چند سال پیش فاقد محوطه بود و حد و مرز مشخصى نداشت و زمین اطراف بقعه با وضع یكنواخت، به اراضى زراعى اطراف متصل بود; ولى در سال 1369 بر اثر كاوش باستان شناسان سازمان میراث فرهنگى كشور، محوطه اصلى آرامگاه به صورت قلعه اى باستانى كشف شد.[22]
بقعه آن حضرت، بنایى است برجى شكل و آجرى ، با گنبدى مخروطى كه پوشش داخلى آن مدور و پوشش خارجى اش مخروط ناوى شكل است. در نماى خارجى هر ضلع از بناى هشت ضلعى، طاقنماى كم عمقى تعبیه شده كه بالاى آن كاشیكارى شده است. یكى از طاقنماها به در ورودى اختصاص دارد. مابین طاقنماها، یك تركِ بدون تزیینات و ساده قرار دارد.[23]
سقف بناى مقبره حیقوق كه به شكل عجیب و جالبى ساخته شده، شاید بین سقف تمام ابنیه قدیمى ایران بى نظیر باشد و مى توان آن را نمونه اى از آثار باارزش معمارى قدیم ایران دانست. ساخت این قبیل بناها، كه به «ابنیه آرامگاهى» معروفند و در سایر نقاط ایران نیز هست، از سه هزار سال پیش در ایران رایج بوده و ایرانیان قدیم آرامگاه شخصیتهاى مذهبى، علمى و سیاسى را تقریباً به همین شكل مى ساخته اند. چنین بناهایى در مقابل طوفان و زلزله بسیار مقاوم است و سقف مخروطى شكل نیز، بنا را در مقابل برف و باران، به خوبى محافظت مى كند. به همین جهت ، مقاومت چنین بناهایى در مقابل عوامل طبیعى فوق العاده زیاد است.[24]
صحن مقبره وسعت چندانى ندارد و سطوح دیواره ها و سقف آن فاقد تزیینات معمارى است. قبر دقیقاً در وسط صحن قرار دارد و روى آن سنگى كار گذاشته شده[25] و بر روى سنگ قبر در وسط بقعه، مشخصات صاحب قبر نوشته شده است. بناى این ساختمان به دوره سلجوقى و قرن هفتم برمى گردد و به شماره8/2/539699 در زمره آثار تاریخى ثبت شده است.[26]
این مرقد، زیر نظر شهردارى تویسركان اداره مى شود.[27]
حضرت دانیال
آن جناب از انبیاى بزرگ الهى است. وى از نسل حضرت «داوود»[28] و كتاب نبوتِ وى، حوادث آینده و بعثت پیغمبر آخرالزّمان، حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) را، پیشگویى كرده است.
حضرت دانیال ـ على نبیّنا و آله و علیه السلام ـ ملقب به نبى اللّه همزمان با كوروش كبیر و داریوش بزرگ مى زیست. در كودكى پس از گشوده شدن اورشلیم به دست بُخْتُنَصَّر یا نَبُوكَدْ نَصَّر، در سال 586 پیش از میلاد به اسارت درآمد و به بابل فرستاده شد و آن جا مى زیست. بعضى از مورخین گفته اند: در سال 606 پیش از میلاد به دست بُخْتُنَصَّر اسیر و با گروهى از قومش به بابِل فرستاده شد و چون از نماز بردن به فرمانرواى بابل سرباز زد او را نزد شیران درنده افكندند، اما وى از میان آن حیوانات تندرست بیرون آمد. سالِ درگذشت وى معلوم نیست. معاصر عُزَیْر پیامبر بود. دانیال پس از درگذشت بُخْتُنَصَّر، از جانب بهمن پسر اسفندیار به بیت المقدس باز گردانیده شد و از آن جا به اهواز رفت و در شوش دیده از جهان بربست. علم رمل و گزاردن خواب را از وى دانند.[29]
در بحارالأنوار، امام صادق(علیه السلام) از حضرت على(علیه السلام) روایت كرد: «دانیال پدر و مادر نداشت و یتیم بود و پیرزنى از بنى اسرائیل او را بزرگ كرد.»[30]
باز در بحار آمده است: «وقتى بُخْتُنَصَّر بر بنى اسرائیل مسلط شد از آنان هر كسى را مى یافت مى كشت و به تعقیب فراریان مى پرداخت و بچه هاى بنى اسرائیل را اسیر مى كرد. او از فرزندان یهودا، چهار نفر را، كه یكى از آنها دانیال بود، اسیر كرد و دانیال مدّتى طولانى در دست او اسیر بود.
«چون بُخْتُنَصَّر فضل و بزرگى دانیال را شنید و دریافت كه قومش منتظر خروج او هستند تا آنان را نجات دهد، او را به همراه ماده شیرى در چاهى افكند. شیر به فرمان خدا، به دانیال آسیبى نرساند. آن پیامبر مدتى بر همین منوال بود تا این كه خداوند به یكى از انبیاى بنى اسرائیل، ] كه مى گویند: حیقوق نبى بوده است،[[31] وحى كرد كه این خوردنى و نوشیدنى را براى دانیال ببر و از طرف من به او سلام برسان. گفت: خداوندا، دانیال كجاست؟ گفت: در چاه بابِل، در فلان جا.
«او بدان جا آمد و دانیال را صدا زد. او در جواب گفت: بله، اى صداى ناآشنا. گفت: پروردگارت به تو سلام مى رساند و این غذا و آشامیدنى را براى تو فرستاده است. آن پیامبر، آنها را با طنابى به چاه فرستاد. دانیال در آن جا شكر الهى را به جا آورد و گفت:
اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لا یَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لا یُخَیَّبُ مَنْ دَعاهُ ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی مَنْ تَوَكَّلَ عَلَیْهِ كَفاهُ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی مَنْ وَثِقَ بِهِ لَمْ یَكِلْهُ إلى غَیْرِهِ; الْحَمْدُلِلّهِ الّذی یُجْزى بِالاْحْسانِ إحْساناً; الْحَمْدُلِلّهِ الَّذی یُجْزی بِالصَّبْرِ نَجاةً; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی یَكْشِفُ ضُرَّنا عِنْدَ كُرْبَتِنا; وَالْحَمْدُلِلّهِ الّذی هُوَ ثِقَتُنا حینَ یَنْقَطِعُ الْحِیَلُ مِنّا; وَالْحَمْدُلِلّهِ الّذی هُوَ رَجاؤُنا حینَ ساءَ ظَنُّنا بِأعْمالِنا[32].
آرامگاه دانیال نبی مربوط به هزاره ۴ تا ۱ - دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در خیابان امام خمینی شهر شوش واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰۰ با شمارهٔ ثبت ۵۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پی نوشت ها:
[1]ـ مائده (5) آیه 78
[2]ـ بقره (2) آیه 286
[3]ـ ر.ك: مفاتیح الجنان، «زیارت انبیا و قبور مؤمنین»
[4]ـ بحارالأنوار(چاپ تهران و بیروت) ، ج 15، صص 106 و 107
[5]ـ ابن هشام، نابت را بزرگترین فرزند اسماعیل دانسته است. ـ سیره ابن هشام، با تصحیح و حواشى مصطفى السقا، ابراهیم الابیارى، عبدالحفیظ شلبى، 4 جزء، داراحیاء التراث العربى، بیروت، بى تا، ج 1، صص 1 و 2
[6]ـ اَیضاً، ص 5
[7]ـ تاریخ طبرى، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، 7 جزء، چاپ دوم، دارالمعارف، مصر، بى تا، ج 1، ص 314
[8]ـ تاریخ یعقوبى، 2 جلد، دارصادر و دار بیروت، بیروت، 1379/1960، ج 1، ص 221 به بعد; تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، 2 جلد، چاپ سوم، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، ج 1، صص 276 و 277
[9]ـ ر.ك: تاریخ طبرى، تاریخ یعقوبى، سیره ابن هشام در صفحات نامبرده شده و مابعد آنها
[10]ـ جیمز هاكس، قاموس كتاب مقدس، چاپ دوم، طهورى،تهران، 1349، ص 706
[11]ـ اقتباس از: سازمان حج و اوقاف: مدیریت آمار و انفورماتیك ، «فرم اطلاعات و مشخصات بقاع متبركه» ، شماره 1
[12]ـ جیمز هاكس، ایضا، ص 536
[13]ـ بقره (2) آیه 248
[14]ـ سید نعمة ا…بن عبدا… موسوى جزایرى، النور المبین فى قصص الانبیاء والمرسلین ، ناشر : كتابخانه آیة الله العظمى مرعشى، قم 1404 هـ . ق، ص 330
[15]ـ برخى مى گویند: نهرى بود مابین اردن و فلسطین و قول دیگر، نهر مزبور را، نهر فلسطین مى داند. ر. ك: سیدهاشم رسولى محلاتى، قصص قرآن یا تاریخ انبیا از آدم تا خاتم النبیین(ص) ، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران، بى تا، ص 201
[16]ـ ر.ك: بقره (2) آیات 246 ـ 251 و تفاسیر مربوط به آن
[17]ـ لغت نامه دهخدا، حرف «ح» ، ص 222
[18]ـ ولى الله فوزى، حَیَقُوق نبى، چاپ اول، دارالفكر، قم، 1372، ص 38
[19]ـ ایضا، صص 18 و 19
[20]ـ بحارالأنوار، ج 10، ص 308
[21]ـ بحارالأنوار، ج 11، ص 59 ; ج 14، ص 162; مفاتیح الجنان، در اعمال نیمه رجب: «دعاى امّ داوود»
[22]ـ تلخیص و اقتباس: محمد مقدم گل محمدى، تویسركان : سیرى در اوضاع تاریخى، طبیعى و اجتماعى، چاپ اول، انتشارات غزالى، تهران، ج 1، 1371، صص 135ــ136
[23]ـ جزوه جاذبه هاى تاریخى، فرهنگى ، هنرى استان همدان، صص 31 و 32
[24]ـ محمد مقدم گل محمدى، همان كتاب، ص 133
[25]ـ ایضا، ص 134
[26]ـ جزوه جاذبه هاى فرهنگى، تاریخى، هنرى استان همدان، صص 31 و 32
[27]ـ براى آگاهى بیشتر ر. ك : ولى الله فوزى، ایضا
[28]ـ لغت نامه دهخدا، حرف «د» ، ص 203
[29]ـ لغت نامه دهخدا، حرف «د» ، صص 203 و 204
[30]ـ بحار الانوار، ج 14، ص 375
[31]ـ ولى الله فوزى، ایضا، ص 19
[32]ـ بحارالانوار، ج 14، ص 358 .