طبق روال روزانه این ایام، زهرا را برده بودم پارک.
یکی از مادران که چند وقتی بود به واسطه همین پارک رفتن های اجباری زهرا باهم آشنا شده بودیم به همراه دخترهای چهار ساله و هشت ساله اش آمده بودند.
حلمای هشت ساله دختر شیرین زبانی است که همیشه با من حرف می زند از مدرسه و دوستانش، اسباب بازی ها و کارتون های مورد علاقه اش و البته گاهی هم از اتفاق هایی که در خانه اشان می افتد!
امروز از جشنی که برایش هفته قبل گرفته بودند تعریف کرد، از قلم قرآنی که متعلق به مادرش بوده و کادو گرفته و حالا مال خودش است و برای استفاده از آن نیاز به اجازه گرفتن ندارد. لباس هایی که خاله ها و عمه ها برایش کادو آورده اند. مداد رنگی ها و بقیه چیزها…
وقتی دلیل جشن را جویا شدم با شیرین زبانی گفت : بخاطر قرآن خوندنم دیگه چون دیگه غلط نمی خونم!
کلی در ذهنم گشتم که این چه جشنی است که برای قرآن خواندن می گیرند !
از آنجایی که نه جوابی برای این پرسش داشتم و نه جسارتی که از مادر حلما سوال کنم شب به دایره المعارف گوگل پناه آوردم و با کلی گشت و گذار فهمیدم
مستحب است وقتی فرزند در خواندن قرآن حاذق و ماهر شد، ولیمه ای داده شود به این ولیمه «ولیمه حذاق» می گویند.
به نظرم خیلی سنت پسندیده ای ست و جا دارد حداقل کنار جشن های دیگر، مثل دندونی (!) این ولیمه را هم به اقوام و دوستان بدهیم. حتما این کار ما در ترغیب بچه ها به انس با قرآن اثرگذار خواهد بود.