طلاق، همواره یکی از چالشبرانگیزترین مسائل پیش روی جوامع بشری بوده است؛ چراکه آثار مستقیم و غیرمستقیم آن نه تنها بر تعادل روانی زوجین، فرزندان، بستگان و دوستان بر جای میماند؛ بلکه آثار منفی آن بر نظام اقتصادی، کمیت و کیفیت نظام جمعیتی و بر نظام فرهنگی غیرقابل انکار است. بنابراین شناخت علل و عوامل و ابعاد مختلف آن و آثاری که بر فرد و جامعه بر جای میگذارد، بسیار حائز اهمیت است.
این روزها در بیشتر نقاط جهان در کنار کاهش تمایل به ازدواج، با افزایش آمار طلاق روبهرو هستیم. افزایش آمار طلاق؛ یعنی افزایش زنان و مردان مجردی که طعم زناشویی و زندگی مشترک را چشیدهاند و به ناگهان از آن محروم شدهاند. افزایش آمار طلاق یعنی زنهای بیسرپرست و رهاشده که از حمایتهای اجتماعی برخوردار نیستند. افزایش آمار طلاق یعنی مدتها تجربه احساس اندوه یا شکستخوردگی در یک خانواده و یک جامعه که کارآیی آنها را به شکل قابل توجهی کاهش میدهد. افزایش آمار طلاق یعنی کودکانی که میان پدر و مادری جدا از هم، دست به دست میشوند یا هیچکدام از والدین نمیخواهندشان.