پرنده بر شانه ی انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم.
تو نمی توانی بر روی شانه ی من آشیانه بسازی.
پرنده گفت: من فرق آدم ها و در خت ها را خوب می دانم. اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم.
انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود.
پرنده گفت: راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟
انسان منظور پرنده را نفهمید، اما باز هم خندیدید.
پرنده گفت: نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است. انسان دیگر نخندید. انگار ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد. چیزی که نمی دانست چیست.شاید یک آبی دور. اوج دوست داشتنی.
پرنده گفت: غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که بال زدن از یادشان رفته است. درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است، اما اگر تمرین نکندفراموشش می شود.
پرنده این را گفت و پر زد. انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد.
آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت: یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان، هر دو برای تو بود ولی تو آسمان را ندیدی.
راستس عزیزم، بال هایت را کجا گذاشتی ؟
انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد. آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست……..
منبع: سیمرغ
دختر هم، دخترهای قدیم. همان هایی که جامعه و تاریخ و کلیشه های ذهنی تا می توانستند سنگ انداختند جلوی پایشان؛ سنگ هایی از جنس عقده و تعصب ولی همین دخترها کارهایی می کردند بیا و ببین؛ مسئولیت سرشان می شد، برنامه داشتند، زندگی شان روی روال بود، جدی بودند، مادر و پدرشان را هم راه می بردند. این تصویر امروز از دختر دیروز است. دیروز که می گوییم، یعنی دهه ۵۰ حالا بعد از آن دو نسل دیگر هم آمده اند؛ دخترهای دهه ۶۰ و دخترهای دهه ۷۰.
فکر می کنید فردا دختران دهه ۸۰ در مورد ما چطور قضاوت می کنند؟ ما دخترها هر کداممان تصویری از یک نسل را درست می کنیم و برای نسل بعدی می فرستیم؛ تصویری که طبق آن ما را قضاوت می کنند. تصویری که از نسل دخترهای دهه ۶۰ وجود دارد با تصویری که این روزها دخترهای دهه ۷۰ از خودشان می سازند متفاوت است.
یک دهه اختلاف، دخترهای جوان این دو دهه را از هم دور و دورتر کرده. تصمیم هایی که در موقعیت های مختلف می گیرند و تصویری که از آینده خودشان ساخته اند، نشان می دهد چقدر دنیای این دو گروه با هم متفاوت است. در این گزارش دخترهای این دو دهه را در ۴ تا از موقعیت هایی که با شروع دوره جوانی با آنها روبرو می شوند مقایسه کرده ایم؛ تصمیماتی که در این موارد گرفته اند و دیالوگ هایی که در هر موقعیت می گویند تفاوت ها را بهتر نشان می دهد.
قبل نوشت: خودم را جاي حسن بن جهم مي گذارم و با خود مي انديشم؟!
حسن بن جَهْم نقل میکند: به امام رضا عليه السلام گفتم: مرا از دعا فراموش مكنید.
حضرت فرمود : گمان مىكنى كه من فراموشت مىكنم؟
اندكى در خودم انديشيدم و با خود گفتم: او براى شيعيانش دعا مىكند و من نيز از شيعيانش هستم.
آنگاه گفتم: نه، فراموشم نمىكنید.
فرمود : از كجا فهميدى؟
گفتم : من از شيعيانت هستم و شما برايشان دعا مىكنید.
فرمود : آيا متوجّه چيز ديگرى جز اين شدى؟
گفتم : نه
فرمود : هرگاه خواستى بدانى كه نزد من چه جايگاهى دارى، ببين من نزدت چه جايگاهى دارم.
متن حدیث:
الحسن بن الجهم : قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : لا تَنسَني مِنَ الدُّعاءِ .
قالَ : (أ)وَتَعلَمُ أنّي أنساكَ ؟
فَتَفَكَّرتُ في نَفسي وقُلتُ : هُوَ يَدعو لِشيعَتِهِ وأنَا مِن شيعَتِهِ ، قُلتُ : لا ، لا تَنساني .
قالَ : وكَيفَ عَلِمتَ ذلِكَ ؟
قُلتُ : إنّي مِن شيعَتِكَ ، وإنَّكَ لَتَدعو لَهُم .
فَقالَ : هَل عَلِمتَ بِشَيءٍ غَيرِ هذا ؟
قُلتُ : لا .
قالَ : إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَكَ عِندي فَانظُر (إلى) ما لي عِندَكَ .
«اصول کافی جلد چهارم صفحه 270»
در جامعه صنعتي امروزي تجمل گرايي و مصرف يک ايده آل محسوب مي شود و از ديد همگان پديده اي مثبت براي زندگي است.
در حالي که اين شيوه زندگي در بين مردم نشانه شان و منزلت خوانده مي شود والدين غافل از اين هستند که اين طرز تفکر بر روي کودکانشان تاثير شگرفي مي گذارد و در روش هاي تعليم و ترتبيت مهمترين و کليدي ترين عامل “الگوسازي” است که در اين راستا مهمترين سن، دوران کودکي است از بين تمام الگوها، اولين آن خانواده است.
والدين امروزي که معمولا تک فرزندي را برگزيدند تا کودکانشان کمبودي را احساس نکنند خود عاملي هستند که کودک را به سوي تجملي رفتار کردن سوق مي دهند.
عروسک ها و اسباب بازي ها نقش بسزايي در شکل گيري شخصيت و رفتار کودک دارد اين اسباب بازي ها چگونه مصرف کردن را به عنوان يک هدف به کودکان آموزش مي دهد و رقابت را به مثابه يک ارزش قلمداد ميکنند سينما و تلويزيون عامل ديگري است که اين ويژگي را تشديد مي کند برنامه هاي تلويزيوني با ايجاد فضاي جذاب و زيبا مخاطب را به سوي خود ميکشاند اين ميل را در کودک ايجاد ميکند که زندگي او هم بايد اينگونه باشد.
يکي از شيوه هاي مقابله با مصرف گرايي و تجملي رفتار کردن را فرهنگ سازي است که از سنين کودکي بايد در مدرسه و هر اجتماعي، کودک در آن حضور دارد صورت بگيرد و هم سو با اين والدين و مخصوصا مادران آگاه و با درايت هستند که با تربيت امروز خويش پايه گذار نسلي آينده ساز، متعهد، با برنامه و هدفمند هستند هيچ کس دلسوزتر از والدين نسبت به فرزندان خويش نيست.