کتاب «راه و رسم طلبگی» نوشته محمد عالم زاده نوری نگاه عمده اش به طلاب مبتدی است و عمده ترین مخاطب آن این گروه از طلاب هستند این کتاب به منظور اعطای بینش کلی نسبت به هویت طلبگی و برنامه ریزی صحیح به مخاطبان ارائه شده است.
طلبه، مخصوصا در نقطهای که اختیار بیشتری برای تنظیم برنامهی تحصیلی و آموزشی خود پیدا میکند. بسیار مستعد گرفتارآمدن به بحران تصمیمگیری است. از این رو باید در همان سالهای آغازین طلبگی یک توانایی بسیار ارزشمند را کسب کند؛ توانمندی «برنامه ریزی» و «مدیریت توان خویشتن». او باید در تنظیم بهینهی فعالیتهای زندگی به «خودشکوفایی» برسد و «نظام» ضرورتها و وظایف خود را به دست آورد.
این نوشتار به غرض اعطای بینش کلی نسبت به هویّت طلبگی و برنامهریزی صحیح به طلاب اراده شده و به اصلاح پارهای از تصورات، مفروضات و انتظارات پیشین طلبه که ناشی از آشنایی سطحی با حوزه است، میپردازد.
طلبه دارای یک هویت و خود فردی و نیز دارای یک هویت و خود صنفی است یعنی یک شخصیت حقیقیِ فردی و یک شخصیت حقوقی و صنفی دارد.
به همین جهت همانگونه که موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی فردی است موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی صنفی است.
همان گونه که به عنوان یک انسان باید از ظرفیتها، داراییها، فرصتها، نیازها، استعدادها، بایستهها، وظایف و کاستیهای خود اطلاع داشته باشد به عنوان یک طلبه ـ یعنی به عنوان یکی از اعضای این گروه همکار ـ باید تصورات خود را از ظرفیتها، داراییها، فرصتها، نیازها، استعدادها، بایستهها، وظایف و کاستیهای حوزه و روحانیت اصلاح کند و به خودسازی صنفی بپردازد یعنی خود را برای انجام وظیفه در این صنف اجتماعی آماده سازد.
همان گونه که به عنوان یک انسان به موفقیت و کمال انسانی خود میاندیشد به عنوان یک طلبه باید به موفقیت و کمال صنفی خود نیز توجه داشته باشد. بدین ترتیب باید دو آرمان را به موازات هم دنبال کند؛ آرمان فردی و آرمان صنفی.
در قسمت قبل گفتیم که :
1- اخلاق، يكي از مسائل مهم است و در حقيقت يكي از اركان تشكيل دهنده دين است.
2- هدف و مقصد انبياي عظام، تكميل مكارم اخلاقي و تهذيب نفوس بوده است.
3-بسياري خيال ميكنند كه نتيجه دستورات اسلام را،تنهادرآخرت بايد جستجوكرد.
4-اينمكتبآمدهاستتافقطسعادتاخرويانسانراتأمينكند. و به آسايش و رفاه انسان در دنيا كاري ندارد.
و شايد همين فكر باعث شده كه برخي از جوانان معتقد به اسلام كه در عمل دنبال هوسراني و خوشگذرانيهاي زودگذر هستند، وقتي به توبه و كنار گذاشتن اشتباهات خود دعوت ميشوند، در پاسخ بگويند: ما جوانيم و بايد از دوران جواني و عيش و نوشهاي آن بهره ببريم، بعد از گذشت اين دوران خوش و پرطراوت، در پيري از گذشته خود توبه خواهيم كرد و بدين وسيله خود را براي پذيرش مرگ و رسيدن به سعادت آخرت و لذتهاي آن آماده خواهيم ساخت. ما هنوز وقت بسياري داريم، چرا بايد جواني خود را فدا كرده، از حالات و روزهاي خوشآن صرفنظر كنيم و نقد را به نسيه بفروشيم. چنين كارهايي ناشي از محروميت و عقبماندگي ذهني است.
اين سخن، از برداشت نادرست آنها در باره برنامههاي تربيتي اسلام، سرچشمه ميگيرد. آنان خيال ميكنند كه اسلام تنها براي آباداني آخرت آمده و با انسان و زندگي او در دنيا كاري ندارد و اگر او را به انجام اعمالي موظف كرده، تنها به خاطر اين است كه نتيجه آن را در آخرت ببيند و وارد بهشت شود
در منطق اينان قوانين اسلام همچون گلولهاي است كه از لوله تفنگي خارج ميشود و تنها آن نقطه آخر را هدف قرار داده و مسيري كه ميپيمايد، بكلي از دايره مقصود تيرانداز خارج است، در صورتي كه اگر بر اساس آيات قرآن و روايات ائمه معصومين عليهمالسلام هدف از تعليمات اسلامي را ارزيابي كنيم، بايد آن را به چشمه آبي تشبيه كنيم كه از نقطهاي به جوشش در آمده تا در پايان مسير، مزرعهاي را سيراب كند، ليكن بر سر راه خود به تقوا و عمل صالح، در همين دنيا نيز انسان را به رستگاري و سعادت ميرساند.
«من عمل صالحا من ذكرٍ او انثي و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيبه و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون»«هر كس از مرد و زن، عمل صالحي كه توأم با ايمان باشد انجام دهد، پس ما او را با زندگي پاك، زنده ميكنيم و پاداش رفتار شايسته آنها را به نحو احسن خواهيم داد.»
ملاحظه ميشود كه در اين آيه كريمه، زندگي پاك، نتيجه در پيش گرفتن شيوه صحيح در زندگي و انجام عمل صالح معرفي شده كه هم زندگي دنيا و هم زندگي آخرت را در بر ميگيرد. در اين آيه گرچه بصراحت از دنيا و آخرت نامي به ميان نيامده، ولي آيه بالا، از راحتي زندگي هر دو جهان ياد كرده است كه در حقيقت، تفسيري بر اين آيه شريفه محسوب ميشود.
قبل نوشت: چند روز قبل همراه با جمعی از دوستان مشرف شدیم به مشهد مقدس و نائب الزیاره شما شدیم
جمع خوب و یک دستی بودیم که سفرمان را به یاد ماندنی کرد.
——————
جایتان خالی بود در بارگاه ملکوتی امام مهربانی ها
تا وارد حرم نشدی در مخیلات ذهن ات نمی گنجد که به پا بوسی آقا دعوت شده ای
وارد صحن و سرایش که می شوی انگار در رویای شیرینی به سر می بری …
سلام می کنی و اذن دخول می خوانی
دلت می گیرد خجالت می کشی که با چه رویی
و به کدامین عمل صالح ات اذن دخول می خوانی
اشک امانت را می برد نفس نفس می زنی
و کسب اجازه می کنی برای وارد شدن به بهشت زمینی
از شرمساری و کوله بار گناهت سر بلند نمی کنی
در دلت غوغایی است
یادت می افته که در مقابل امام مهربانی ها ایستاده ای دلت کمی آرام می شود
یاد داستان موسی و باران و بنده ی توبه کار می افتی
و اشک سیل هایت همچنان جاری است در دلت توبه ای می کنی در محضر امامت
قدم هایت را به آهستگی بر می داری و شوق زیارت در وجودت آتشی به پا
می کند