چه اشکالی دارد که ستاد نماز جمعه در روز جهانی کودک برای کودکان و نوجوانان در محل برگزاری نماز جمعه، قبل از شروع شدن خطبهها مراسمی را برای آنان تدارک ببیند؟
بدون شک اگر این مراسمات انجام گیرد این کودک و نوجوان با آن خاطر خوب در ذهن در جوانی و بزرگسالی در این مکانها حضور پیدا خواهد کرد. شما فرض کنید در صدا و سیما و در بیلبردها شهر تبلیغ شود که در روز جهانی کودک مراسم بزرگ و باشکوهی در روز جمعه در دانشگاه تهران ودر محل برگزاری نماز جمعه برگزار شود و ازهمه پدران ومادران بخواهند که همراه با فرزندان خود در این مراسم حضور پیدا کنند و بعداز آن اجرای سرودهای با نشاط وانقلابی، برگزاری مسابقات متنوع اجرای نمایش و دادن هدیههای فرهنگی و مذهبی به کودکان مراسم را به پایان برسانند.
از طرفی دیگر این کودکانی که به همراه پدر و مادرهای خود که شاید آنها هم اولین بار است در این مکانها حضور پیدا میکنند و نماز جمعه را میخوانند، با شادی و خاطره خوب نماز جمعه را ترک میکنند و شاید هفتههای آینده هم از والدین خود بخواهند که آنها را به نماز جمعه ببرند و این ارتباط گیری با نوجوان هر هفته ادامه پیدا کند، این میشود که این نوجوانان وقتی از محیط نماز جمعه خاطره خوبی داشته باشند وبرنامههای فرهنگی ورزشی و تفریحی را مشاهده میکند، در ایام جوانی هم حضور مستمر پیدا خواهند کرد.
شاید برخی افراد متعصب از این اقدام ناراحت شوند و بگویند نماز جمعه که کار این قرتی بازیها نیست! در حالیکه هر عقل سلیمی این را میداند که صحبت کردن برای پیرمردان و یا افراد میانسال چندان کارگشا نیست چرا که خمیر مسیر زمدگی آنها سفت و غیر قابل انعطاف شده است در نتیجه بهترین سرمایه گزاری بر روی کودک و نوجوانی است که شخصیت او در حال شکل گیری میباشد.
نمیدانم این طرح وهزاران طرح دیگر برای مسئولین ستاد نماز جمعه تا چه میزان اهمیت دارد شاید ناراحتی چند پیرمرد متعصب در نماز جمعه را به ناراحتی دل رهبر از حضور کمرنگ جوانان ترجیح دهیم
از مسئولین ستاد نماز جمعه چند سوال میپرسیم:
۱- نماز جمعه تنها برای پیرمردان برگزار میشود؟
۲-چرا جوانان و نوجوانانی که در مراسم مذهبی حضور بسیار با شکوه دارند در نماز جمعه حضور پیدا نمیکنند؟
۳- برگزاری مراسمی در روز جهانی کودک مگر چقدر هزینه دارد؟
۴-چه راهکارهایی را برای جذب کردن فضصای نماز جمعه برای کودکان تدارک دیده اید؟
۵-چرا برخی از ائمه جمعه متانسب با ادبیت جوانان سخن نمیگویند.
۶- تا کی باید شاهد این روند سنتی باشم؟
۷- تا کنون از جوانان خواسته اید تا در اتاق فکر ستاد برگزاری نماز جمعه شرکت کنند.
۸- اصلا اتاق فکری وجود دارد؟
منتظر جوابیه مسولین ستاد نماز جمعه میمانیم…
بعد نوشت:
البته باید گفت که یکی از علل اصلی حضور کمرنگ نوجوانان در نماز جمعه خود پدر و مادر ها هستند که در پست بعدی به آن اشاره خواهد شد.
اولین باری بود که برای نگهبانی از زاغه مهمات انتخاب شده بود.نیمههای شب بود ، چیزی جز سیاهی مطلق دیده نمیشد.
اسلحه بردوشش سنگینی میکرد .تمام حواسش را در گوشهایش خلاصه کرده بود .چند قدم کوتاه برداشت. صدای خش خشی سکوت شب را شکست .دلش فرو ریخت .اسلحه را آماده کرد به اطراف نگاه کرد، چیزی جز سیاهی دیده نمیشد. چادر ش را دور کمرش پیچید ،حواسش را بیشتر جمع کرد. دلهره به جانش چنگ می انداخت.
_نکند منافقین متوجه شوند دختر جوانی مسئول نگهبانی از زاغه مهمات است. اگر زاغه را بمباران کنند چه می شود؟ نکند اینجا را پیدا کرده باشند؟……..
افکار وحشت انگیز یکی پس از دیگری از ذهنش میگذشت و دلش را پریشان حال می کرد. یک بار دیگر صدای خش خش را احساس کرد.ترس و دلهره بروجودش چنگ میانداخت میبایست کاری می کرد.
چشمانش را بست و دل به خدا سپرد :خدایا تنها به تو توکل میکنم و در این بیابان وحشت زا و تاریک از تو یاری می طلبم.
صدایی در مغزش ندا داد: قرآن بخوان.
بدون تامل شروع به خواندن کرد.بسم الله الرحمن الرحیم.انا فتحنا لک فتحا مبینا……….
کلمات قرآن همچون آب سردی بود که برآتشی فرو ریخته باشد ،دلش آرام گرفت.هراس و دلهره ا زوجودش رخت بربست. بیابان در نزد چشمانش چنان روشن شده بود که تا دور دستها را میدید انگار شب در روشنایی گم شده بود. دیگر تنهایی آزارش نمیداد. وجود خدا را در کنارش به خوبی احساس میکرد.
هنوز مشغول قرائت قرآن بود که دستی بر شانهاش سنگینی کرد: خسته نباشی.
ناگهان از حال خود بیرون آمد .گویا از دنیای دیگری آمده بود . با صدایی بریده بریده گفت:اتفاقی افتاده؟
زهرا لبخندی زد و گفت: طوری نشده ،فقط نوبت پستت تمام شده و حالا نوبت من است که پست بدهم .تو میتوانی استراحت کنی.
ناباورانه به آسمان نگاه کرد.سپیدی صبح نمایان شده بود.زمان برایش چون ساعقه ای گذشته بود. با قدمهایی کوتاه به طرف چادر به راه افتاد. ناخود آگاه زیر لب زمزمه کرد:بسم الله الرحمن الرحیم.انا فتحنا لک فتحا مبینا…….
وبلاگ بسیج اینجا است
کتاب التوحید نوشته شیخ صدوق (ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی) از چهرههای برجسته فقها و روات شیعه در قرن چهارم هجری است. این کتاب به «توحید صدوق» یا «توحید ابن بابویه» نیز مشهور است.
موضوع کتاب روایات حضرت رسول خدا، پیرامون توحید و شناخت ذات و صفات و اسماء و افعال خداوند متعال و دیگر مباحث مهم کلامی است. این کتاب در شناخت خداوند متعال و معرفی دیدگاه شیعه دربارهٔ مباحث توحید، کتابی ارزشمند است.
کتاب التوحید شامل ۵۸۳ حدیث است که در ۶۷ باب توسط مؤلف تنظیم شدهاند.
le="font-size: small;">
امام کاظم فرمودند:
«إِجْتَهِدُوا فى أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَیُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِى الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فى غَیْرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَى الثَّلاثِ ساعات.»:
بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتى براى مناجات با خدا، 2 ـ قسمتى براى تهیّه معاش، 3 ـ قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیبهاى شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص مىورزند، 4 ـ و قسمتى را هم در آن خلوت می کنید براى درک لذّت هاى حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.
دوست عزیزی درباره چادر تعبیر جالبی داشت می گفت:
می دونی…!!!
تا نچشند،
نمی فهمند
چادر یک تکه پارچه نیست،
چادر انتخاب خداست برای زن
و انتخاب زن برای خدا!!