آیت الله العظمی مظاهری معتقد است:
ورشکسته ترین افراد، کسانی هستند که به واسطۀ اولاد باید به جهنّم بروند، اولادی که در اثر گناه پدر و مادر یا در اثر غذای حرام، شقاوتمند شده است، در قیامت به آنان نفرین میکند و از آندو بازخواست میکند؛ به مادرش میگوید: چرا وقتی من در شکم تو بودم، گناه کردی؟! چرا دروغگو بودی؟ چرا غیبت کردی؟ چرا با نامحرم رابطۀ دوستی داشتی؟ چرا حجاب، حیا و عفّت نداشتی که رفتار تو زمینۀ شقاوت مرا فراهم کرد؟
به پدر میگوید: چرا اجحاف کردی؟! چرا تو که اداری بودی، کم کاری و بیکاری و بدکاری کردی؟! و بالاخره چرا غذای حرام به مادرم دادی و زمینۀ شقاوت برای من پیدا شد؟! چرا وقتی به دنیا آمدم، غذای حرام و شبههناک به من دادی؟ بعد هم نفرین میکند و به خدا میگوید: بازخواست مرا از این پدر و مادرم بکن؛ برای اینکه زمینهساز شقاوت و جهنّمی شدن من بودند.
منبع درس اخلاق هفتگی آیت الله العظمی مظاهری
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد.
او میدانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.
عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش میزد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته.
پیرمرد دنیا دیدهای از آن جا میگذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را میدانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.
بز به محض آنکه آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید.
چوپان مات و مبهوت ماند. این چه کاری بود و چه تأثیری داشت؟
پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان میدید گفت:
تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب میدید حاضر نبود پا روی خویش بگذارد. آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید و من فهمیدم این که حیوانی بیش نیست پا بر سر خویش نمیگذارد و خود را نمیشکند چه رسد به انسان که بتی ساخته است از خویش و گاهی آن را میپرستد.
امام سجّاد عليهالسلام :حقّ مادرت بر تو اين است كه بدانى او تو را در جايى حمل كرده است كه هيچ كس ديگرى را حمل نمىكند و از ميوه دلش به تو داد كه هيچ كس به ديگرى نمىدهد .
منبع: الأمالى ، صدوق ، ص453 .
على عليهالسلام فرمود: نشان بدشانسى و ادبار، چهار چيز است: تدبير و چاره انديشى بد، خرج كردن ناپسند، كم عبرت و پندگرفتن و زياد عذرخواهى كردن.
منبع: غررالحكم، ج 6، ص 3109، حديث 10958.
«جعاله در فقه و قانون جمهوری اسلامی ایران» پايان نامه سطح دو (كارشناسي) خانم نعیمه نوری کمالی است که در سال 88-1387 به راهنمایی سرکار خانم موسوی استاد فقه و اصول راهنمایی و دفاع شد.
این پایان نامه در کتابخانه مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س) تهران، موجود است و علاقمندان می توانند جهت استفاده به این مرکز مراجعه نمایند.
چکیده پایان نامه:
جعاله مشتق از مصدر جعل به معنای نهادن و قرار دادن ميباشد و در معنی پاداشی که به عامل ميدهند استعمال ميشود و در اصطلاح جعاله ملتزم شدن به عوض در مقابل عمل حلالی که مقصود عقلاست به کار ميرود. قانون مدنی ما در فصل هفتم به بررسی جعاله پرداخته است. مشروعیت جعاله را ميتوان از قرآن، سنت، اجماع و عقل بدست آورد.
با توجه به چگونگی ایجاب جعاله را به دو نوع عام و خاص ميتوان تقسیم نمود و در عقد بودن جعاله خاص کمتر تردید شده است ولی درباره ماهیت جعاله عام فقها و حقوقدانان با هم اختلاف نظر دارند. عده ای جعاله را عقد و گروه کثیری آن را از ایقاعات دانستهاند و قانون مدنی نیز حکم صریحی در این باره ندارد. جعاله سه رکن اساسی دارد که عبارت است از جاعل، عامل و جعل.
جاعل باید دارای اهلیت کامل برای معامله باشد ولی چنین شرطی در عامل گذاشته نشده است. جعل باید برای عامل قابل تملک باشد هر چند که از همۀ جهات معلوم نباشد و عمل نیز باید مشروع و عقلایی باشد و بر عامل واجب نباشد.
عامل باید با درخواست جاعل مورد جعاله را انجام دهد وگرنه مستحق چیزی نميباشد. عامل ممکن است متعدد باشد که در اجرت شریک خواهند بود.
جعاله به نظر فقها و حقوقدانان عقدی جایز است و برای هیچیک الزام آور نیست ولی اگر جاعل در اثناء عمل رجوع نماید باید اجرت المثل عمل عامل را بدهد ولی عقد جعاله نسبت به عامل در هر صورت جایز است خواه قبل از اقدام به عمل باشد یا پس از آن.
عامل جعلی را که در مقابل عملی قرار داده شده است تنها با تسلیم عمل به عامل مستحق ميگردد و اگر هر کدام از شرایط جاعل یا عامل یا جعل و عمل از بین برود جعاله باطل خواهد گشت.