داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟ بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم ک در گوشه ی نمازخانه نشسته بود. پرسیدم: با منی؟ گفت: بله! با تو ام و همه ی ب… بیشتر »