اول از گناهانی که، کبیره بودنش به واسطه وعدۀ عذابی است که در قرآن مجید و اخبار کثیره بر آن داده شده، غیبت کردن است. چنانچه در سوره نور می فرماید: إِنَّ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ اَلْفٰاحِشَةُ فِی اَلَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ. . . «و کسانی که دوست می دارند، خصلت ناشایسته فاش شود (مانند زنا و انواع قبائح و زشتیها) دربارۀ کسانی که ایمان آورده اند، برای ایشان است عذابی دردناک در دنیا و آخرت».سوره نور آیه۱۹
برطبق این آیه شریفه به غیبت صریحا وعدۀ عذاب داده شده است. در سورۀ حجرات می فرماید: وَ لاٰ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ. نباید بعض شما دیگری را غیبت کند. آیا دوست می دارد یکی از شما که گوشت برادر خود را بخورد درحالی که مرده باشد. البته بد می دارید آن را» سوره حجرات آیه۱۲
در این آیه شریفه احتمالاتی است: یکی اینکه، بیان کیفیت عذاب آخرتی غیبت کننده باشد. به این ترتیب که غیبت، در آخرت، به صورت خوردن گوشت مردۀ غیبت شده مجسم می شود. و شاهد این احتمال هم، روایت شریفی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله است که می فرماید: «در شب معراج، گروهی را در آتش دیدم درحالی که مردار می خوردند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها کسانی هستند که در دنیا، گوشت مردم را می خوردند» (مستدرک کتاب حج باب ۱۳۲). یعنی غیبت مردم را می کردند.
موضوعات: "فرهنگی- اخلاقی" یا "عفاف و حجاب"
روح انسان در ابتدا لطيف است و مظهر اسم لطيف پروردگار مي باشد. اما در اثر عواملي اين لطافت به قساوت تبديل مي گرد د. نحوه به وجود آمدن قساوت قلب بسيار ساده است. انسان از ابتدا كه قساوت قلب ندارد. با دور شدن از معنويات و در دنيا فرو رفتن و به گناه آلوده شدن، قساوت قلب و زنگار دل نيز شروع مي شود. روحي كه از خدا نشأت گرفته و مي تواند به جايي برسد كه « به جز خدا نبيند» ، حالا در دست يك انسان بيچاره دارد ذبح مي شود و لحظه لحظه از موطن اصلي خود كه همانا ملكوت باشد دور مي گردد.
مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم
تصمیم دارم در آیندهء نزدیک خود سازی کنم . لطفاً راه های آن را بیان کنید؟
خود سازی به معنای باطن خود را آراستن و کوشش برای تهذیب اخلاق خویش است . دراصطلاح , به معنای تکمیل و پرورش نفس و استفادهء بهینه از خواست ها و تمایلات به صورت همآهنگ و درجای خود می باشد.(1)بنابر قول مشهور, انسان در میان سایر حیوانات که تک بعدی هستند, دارای دو بُعد مادی و معنوی (جسمی و روحانی ) می باشد.
بُعد مادی , بعد جسمی و حیوانی و غرایز و تمایلات و جنبه های شهوانی نیزنامیده می شود. بعد معنوی , بعد ملکوتی و انسانی و تمایلات عالیهء انسانی و فطری عقلائی نیز گفته می شود.امتیاز انسان بر سایر حیوانات , به خاطر داشتن بعد معنوی و روحانی می باشد. وقتی انسان می گوید: گرسنه یاتشنه هستم و یا خانه و ماشین و زن و فرزند و پول و مقام می خواهم , خبر از بعد مادی و حیوانی خود می دهد ووقتی صحبت از شناخت و وجدان و ایثار و حقیقت خواهی و علم جویی و هنر دوستی می نماید, از بعدمعنوی و ملکوتی خود خبر می دهد.
هر کدام از این دو بعد نیازمند غذایی هستند که با دیگری تفاوت دارند و غذای جسم , ورزش و پیاده روی وشنا و غذاهای مقوی , مثل گوشت و شیر و سبزیجات و آجیل و شیرینی است , و غذای روح , نماز و روزه و امربه معروف و عبادت و ارتباط با خدا و خواندن کتاب های مفید و تلاوت قرآن و دعا و انفاق و گذشت و ایثار واصلاح ذات البین و تواضع است .کسی که می خواهد خود سازی کند, باید به هر دو بعد توجه کند و هر دو را هماهنگ , رشد و تعالی دهد,چون توجّه به یک بعد و غفلت از بعد دیگر, زیان غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.برای خودسازی , عالمان و فقیهان , عرفا و روان شناسان , به تناسب دیدگاه های خود, راه هایی ارائه نموده اند.
روانشناسان به ابعاد تجربی پرداخته و راه های تجربی را پیشنهاد کرده اند. عارفان به لذّات روحی پرداخته و راه های ریاضت و مکاشفه و شهود قلبی و رسیدن و چشیدن را پیشنهاد کرده اند. و زاهدان به جنبه های دیگر پرداخته و راه های عبادت و شب زنده داری را پیشنهاد نموده اند. لیکن همه در هدف اشتراک دارند و آن این که باید نَفْس تهذیب شود و سیر الی اللّه کند. نظر چند تن از بزرگان گذشته و معاصر را ذکرمی کنیم :امام خمینی (ره ): اولین قدم برای تهذیب نفس , تفکر است , و تفکر عبارت است از آن که انسان لااقل در هرشبانه و روز مقداری ـ حتی اگر کم باشد ـ فکر کند.(2)
فکر دو نوع است : مخرب و سازنده . اگر فکر کند مرتکب اعمال غیر قانونی و خلاف شرع و خلاف اخلاق بشود و از این راه ها به لذات نائل گردد, این فکر مخرّب است , ولی تفکر دربارهء عظمت و جلالت خدا ومخلوقات و نعمت های خدا و هدف آفرینشِ و اندیشیدن در این زمینه که از کجا آمده ام و چرا آمده ام و سرانجام به کجا خواهم رفت و در جهان آخرت از من چه می خواهند و چه نوع اعمال و عقاید و رفتارهایی در آن جابیش تر خریدار دارد, فکر سازنده است .دومین قدم برای خود سازی ـ از دیدگاه امام ره ـ عزم و تصمیم انجام واجبات و ترک محرمات و جبران آن چه در گذشته از واجبات ترک شده است ,(3) می باشد.
امام در قدم های بعدی : مشارطه و مراقبه و محاسبه را پیشنهاد می فرمایند. مشارطه آن است که در ابتدای هر روز با خود شرط کند و عهد و پیمان ببندد بر خلاف دستورهای الهی و دین مقدس گام بر ندارد.مراقبه , آن است که در تمام ساعات شبانه و روز مراقب و مواظب باشد بر خلاف شرط و پیمانی که بسته ,گام بر ندارد, چون یکی از نشانه های مؤمن این است که رعایت عهد و پیمان خود بنماید (والّین هم لاءماناتهم وعهدهم راعون ).(4)
محاسبه , آن است که در پایان هر روز بنشیند و حساب کند چقدر به عهد خود وفا کرده است . اگر دید کاملاًموفق بوده و انحراف و کوتاهی نداشته است , از این بابت خدا
را شکر کند. در غیر این صورت غصه بخورد وناراحت شود و از خداوند عذر خواهی کند, چون خداوندِ بزرگ به همهء کارها و اعمالی که به صورت آشکار وپنهانی انجام می گیرد, آگاهی دارد. فکر نکند اگر گاهی بر خلاف شرط و عهد خود عمل کند, خداوند اطلاع ندارد. قرآن مجید فرمود: .گفتنی است : بعضی را نیز اضافه می کنند, و آن این که : اگر بر خلاف عهد خود گام برداشت , خود راسرزنش و ملامت نماید و برای خود جریمه بنویسد, مثلاً بگوید: اگر یک بار بر خلاف شرطم عمل کنم , یک روزیا چند روز روزه بگیرم , یا چند تومان به فقیر بدهم و یا فلان عمل خوب را برای رضای خدا انجام بدهم .امام محمد غزالی , یکی از عرفا و از معروف ترین علمای اسلام است , که شهرتش شرق و غرب را فرا گرفته است .
وی جامع معقول و منقول و رئیس جامع نظامیهء بغداد بود.(5) ایشان راه های خودسازی را چنین بیان می کند:اطاعت از فرامین و دستورهای الهی ; ادب در حرکات و سکنات و معیشت ; پاک کردن دل از اخلاق ناپسند;آراستن دل به اخلاق پسندیده .(6)
علامه حسن زاده آملی در مورد راه های خود سازی چنین توصیه می فرماید: 1 تلاوت و بهره مندی از قرآن ;2 دائم الوضو بودن ; 3 اعتدال در خوردن و آشامیدن , یعنی نه آن قدر زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شود, ونه آن قدر کم بخورد که قدرت بر انجام کاری نداشته باشد; 4 اعتدال در گفتار, امام علی 7فرمود: ; 5 محاسبهء نفس ; 6مراقبه ; 7 رعایت ادب اسلامی ; 8 عزلت و گوشه نشینی ; 9 تهجّد (شب زنده داری ) ; 10 تفکر و اندیشیدن ;11 یاد خدا در همه حال بودن ; 12 ریاضت ; 13 اقتصاد و میانه روی در کارها; 14 تعظیم امر خالق و شفقت با خلق ; 15 تمسّک به ویژگی های عبادالرّحمن.
قرآن مجید در سورهء فرقان , آیات 63ـ 74حدود دوازده (پـاورقی 3.حسن زاده آملی , نامه ها ـ برنامه ها, ص 23ـ 26ویژگی برای عبادالرّحمن ذکر کرده است که در این جا به اختصار آورده می شود: برخی از این صفت ها به جنبه های اعتقادی ارتباط دارد و یعضی جنبهء اخلاقی و برخی اجتماعی اند و قسمتی جنبهء فردی و بخش دیگرجمعی است و مجموع صفات به قرار زیر است :
1تواضع و فروتنی و دور بودن از تکبّر و غرور; 2 حلم و بردباری در مقابل سخنان زشت و جاهلانه و برخوردهای نابخردانهء افراد جاهل و نادان . مؤمنان ازکوره در نمی روند, بلکه با حلم و بردباری و بزرگوای از کنار جاهلان و سخنان و کردار آن ها رد می شوند;3 تهجّد و شب زنده داری , آن گاه که دیگران خوابیده و در بستر به استراحت پرداخته اند, عبادالرحمن ,خواب را بر خود حرام کرده و بیدار شده و به عبادت خدا می پردازند; 4 خائف و هراسناک , عبادالرحمن از مجازات و کیفرهای الهی در جهان آخرت هراسناکند;5 اعتدال در انفاق و کمک به مستمندان , نه آن گونه که همهء دار و ندار خود را به بیچارگان و تهیدستان بدهند و در راه خدا انفاق کنند, و نه آن طور که چیزی انفاق ننمایند;6 معبودی جز خدا ندارند; 7 دستانشان بدون دلیل به خون بی گناهان آلوده نیست ;8 دامان عفتشان هرگز آلوده نمی شود;9 شهادت باطل نمی دهند و حقوق دیگران را حفظ کرده و محترم می شمارند;10 هنگام برخورد با آیات الهی دارای چشمانی بینا و گوشی شنوا هستند;11 توجه خاصی به تربیت فرزند و خانواده دارند و خود را در این راه مسئول دانسته و از خدا می خواهندفرزندان را مایهء روشنایی چشمانشان قرار بدهد;12 احساس مسئولیت در مقابل مردم می کنند و نمی خواهند تنها گلیم خود را از آب بیرون بکشند, بلکه می خواهند غریق را بگیرند و از خدای بزرگ می خواهند آنان را امام و پیشوای پرهیزکاران قرار بدهد.(7)
مراحل خودسازیگفتنی است خودسازی باید مرحله به مرحله انجام بگیرد و سالک باید پله به پله نردبان خودسازی را طی کند. اندیشه وران فن برای خودسازی چند مرحله ذکر کرده اند که ما به اختصار آن ها را ذکر می کنیم : تخلیه ,تجلیه , تحلیه و فنا فی اللّه .در مرحله اوّل (تخلیه ), سالک مأموریت دارد باطن خود را از اخلاق و صفات زشت و رذیله مانند بخل وحسد و کبر و غرور و ریا و دنیا خواهی خالی کرده و ویروس های فساد را از آن بزداید.
در مرحله دوم (تجلیه ) وظیفه دارد درون را جلا داده و صیقلی کند, تا تمام ویروس های فساد از آن پاک شود.در مرحلهء (تحلیه ) به جای ویروس های وجین شده , باغچهء دل و درون را با صفاتی مثل تقوا و تواضع وفروتنی و ایثار و فداکاری و شجاعت و حقیقت خواهی زینت دهد و این درخت های پاک را در آن غرس نماید.(8)بالاءخره بعد از طی مراحل سه گانه کارش به جایی می رسد که همه چیز را فانی در حق ببیند و وِرْد زبانش این می شود که زن و فرزند و پول و ثروت و جاه و پُست و مقام و خانه و ماشین و زندگی و جسم و جان و کل هستی ,فانی شدنی هستند; لذا ارزش ندارد انسان به آن ها عشق بورزد و به خاطر آن ها از حق و حقیقت و خدا غافل شود.(9)
***پـاورقی
1.لغت نامهء دهخدا
2.چهل حدیث , ص 1
3.همان , ص 7
4.مؤمنون (23 آیهء 8
5.مرتضی مطهری , آشنایی با علوم اسلامی ـ کلام و عرفان (انتشارات صدرا), ص 109
6.کیمیای سعادت
7.مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان , تفسیر نمونه , ج 15 ص 147ـ 168
8.علی قائمی , مبانی تربیت و اخلاق اسلامی , ص 345ـ 346
9.الرحمان (55 آیهء 26ـ 27
شما هم مثل من شاید بارها مشکلاتتان سر نماز حل شده باشد. و این جای تاسف دارد. من که از حضرت حق به خاطر این همه بیادبی شرمندهام. آخر میدانید، خود من اصلا خوشم نمیآید کسی با من حرف بزند اما حواسش جای دیگری باشد. من که عددی نیستم، حالا حساب کنید آن طرف خداوند جهانیان، تبارک و تعالی باشد. (فکر کنم جا دارد که همین الان به خاطر اسائه ادب های گذشته یک استغفر الله بگوییم!)
آیت الله العظمی آقای بهجت قدس الله نفسه الزکیه کلامی دارند درباره حضور قلب در نماز که خیلی مهم است، این را گوش کنید، ان شاء الله در نمازتان تفاوت به وجود می آید، من را هم دعا می کنید.
مفاد کلامشان این است که در مسئله حضور قلب یک ورود داریم یک توقف. ورود چیست؟ ببینید یک وقت افکار خودشان می آیند، ورود افکار دست ما نیست، مولوی این افکار را به زنبور تشبیه کرده، زنبور خودش می آید تو که دعوتش نکرده ای. شما فردا مهمان دارید، ده پانزده نفر را دعوت کرده اید، حالا دارید نماز می خوانید این فکر مهمانی مثل زنبور می آید وارد مغز می شود،"فردا مهمان دارم"، ولی توقف با خودت است، می توانی توقف نکنی، وقتی آمد “راست می گوید ها، مهمان داریم، سالادش چه طور باشد، به کدام مهمان خانه بگویم، چطور باشد ..” اینها با خودت است، دیگر خراب نکن، ایشان می فرمودند که اینها که بی اختیار می آید مضر نیست، اما توقف دست ماست، آنجا دیگر فکرت را عوض کن و ادامه نده.
بعضی ها روی فکری که می آید متوقف می شوند، مثلا “من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف می شود] یک وقت می بیند دارد می گوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک می نویسد، همه نمازش شد همین، این نشد. یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز می فرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست.
بنده این مطلب را به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) حاشیه میزنم و آن این است که اگر به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) عمل شود ممکن است به تدریج افکاری که بدون اختیار می آیند کمتر شوند و آن حال حضور و توجه تمام نماز را بگیرد. (درس اخلاق آیت الله فاطمی نیا)
8 توصیه از آیت الله وحید برای درمان حواس پرتی در نماز
اول: وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد. از امام رضا(علیه السلام) روایت شده که وضو، موجب طهارت و تزکیه دل است (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب1 حدیث 9)
دوم: در عظمت نماز و در روایاتی که درباره نماز وارد شده تأمّل نماید.
سوم: مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع میکند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت.
چهارم: وقتی روبه قبله مینماید سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی کند.
پنجم: به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند.
ششم: اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز میشود، تا آن لحظهای که از نماز خارج می شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر می کند و ملکی بالای سر او ایستاده و میگوید: ای نمازگزار اگر میدانستی چه کسی به تو نظر مینماید و با چه کسی مناجات میکنی هرگز از او روی بر نمیگرداندی و ابداً از جای خود بر نمیخاستی.
هفتم: بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانهی آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفتهاند.
هشتم: آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می افزاید اهتمام نمائید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو کردن و شانه و مسواک زدن.
فيض كاشاني صاحب مهجه البيضاء در ص ٣٤٩ به دوآيه از قران اشاره ميكندكه فرمود:اقم الصلوه لذكري به جهت توجه به من نماز بخوان
لاتكن من الغافلين در زمره اهل غفلت نباش
بنابراين گروهي ظاهرا نماز ميخوانند ولي باطنا توجهي به نماز ندارند وذاكر محسوب نميشوند .
فيض كاشاني : چنين افرادي، باغصه وارد نماز ميشوند بنابراين توجه به خدا ندارند بلكه توجه به غصه خوددارند .
قران ميفرمايد: لاتقربوالصلوه وانتم سكاري وقتي مست هستيد نماز نخوانيد تا بفميد چه ميگوييد
فيض كاشاني ميگويد:يك مستي ، مستي ازغصه است يعني همانطور كه مست نسبت به اطرافش غافل است ،انسان غصه دار هم آنچنان سرگرم غصه اش است كه به نمازش بي توجه است وگرچه درنمازالفاظ رابه زبان مياورد،اما ازلذت حضور قلب بي بهره است . بنابراين درنماز بايد احساسات خودرا جهت دار كنيم . وذهن وتوجه خودراخارج از حجله وصل وعاشقي باخدا
معطوف نداريم.
فيض ميگويد : گاهي مست از حب دنيا هستيم ونماز رابدرستي نميخوانيم. آقايان درنمازدرفكر كار وشغل، وخانمها مشغول سلايق شخصي و….همانطور كه شارب خمر نميفهمد درنماز چه ميگويد ، عاشق دنيا هم نميفهمد چه ميگويد .
ولي اگرازخداكمك بخواهيم وتصميم به بندگي صحيح بكيريم ، خداي سبحان كارهارا آسان ميكند وگناهان گذشته رامورد مغفرت قرارميدهد . نماز نهر ويك شوينده قوي است وهمه معايب را شستشو ميدهد.
كلاس آسيب شناسي نماز، استاد بروجردي