سید بحر العلوم (ره) مى فرماید:
در عالم رؤ یا دیدم در مدینه مشرف بودم و مرا جناب پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم احضار نمود. داخل حجره مقدسه شدم ، دیدم جناب پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در صدر مجلس قرار گرفته و حسنین علیهماالسلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها در حاشیه مجلس قرار گرفته اند و جناب على علیه السلام سرپا ایستاده است .
به دست بوسى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مشرف شدم ، مرا مخاطب به خطاب «مرحبا بولدى» نموده و كمال محبت و مهربانى را درباره من مبذول داشت . مسأله اى چند سؤ ال نمودم .
فرمودند: از امام زمان خود سؤ ال كن.
پس صاحب الأمر را حاضر نمودند و مسائل خود را سؤ ال نمودم .
پس رو به فاطمه سلام الله علیها نموده، فرمودند: پسرت را بگیر.
پس فاطمه سلام الله علیها دست مرا گرفته ، به حجره خود برد و از من رویش را نمى گرفت . و گویا صورت مباركش الحال در نظرم هست . پس فاطمه سلام الله علیها براى من آش آورد كه همه حبوبات در آن بود. تناول نمودم و در نهایت شوق از خواب بیدار شدم .
چنان شرح صدرى براى من اتفاق افتاده بود كه هر چه بعد از آن در كتاب ها مى دیدم به یك مرتبه حفظ مى نمودم و همیشه طالب آن آش بودم .
روزى از مادرم سؤ ال نمودم كه آش به این صفت دیده اى ؟
فرمودند: بلى ، در عجم متعارف است كه مى پزند و جمیع حبوبات داخل آن مى كنند و «آش فاطمه زهرا سلام الله علیها» مى نامند.
منبع: سید نعمت الله حسینى، مردان علم در میدان عمل، ص 375.
مطلب زیبایی بود.یاحق