آقا بطلب دلم هوایی شده است
در صحن دلم هوا بهاری شده است
خوش حالی من چو اشک جاری شده است
در فصل خزان خوشم به میلاد رضا (ع)
این فصل زمین ز یار خالی شده است
بر دست کرامتت نظر دوخته ام
آقا بطلب دلم هوایی شده است
تو ضامن آهویی و من سرگردان
این کم تریم موجب خواری شده است
دستی به دعا ببر رخش بنماید
جان در طلبش حال به حالی شده است
آنقدر غزل سرودمش بهر فرج
کز آن قلمم به سان قاری شده است
آنقدر دلم گرفته از شهر غمین
دل بی سر من به اوج راهی شده است
مولای دلم برون بیا از پس ابر
تعجیل بکن که زخم کاری شده است
اللهم عجل لولیک الفرج