«صیحه ای در رمضان شنیده می شود … قبیله ها در ماه ذی الحجه به جنگ بر می خیزند و نشان آن این است که حجاج را غارت می کنند و فاجعه بزرگی در منا روی می دهد که افراد بی شماری کشته می شوند و خون ها ریخته می شود و بر جمرات می ریزند.» با این دو آدرس: «روزگار رهایی، ج2، ص865 ؛ بحارالانوار، ج51، ص81»
و اکنون این سوال که بر اساس این روایت آیا حادثه مِنا نشانی از ظهور است؟
برای پاسخ، نخست لازم است اعتبار این روایت ارزیابی شود (بحث صدور روایت) سپس معنا و مراد آن بدست آید (بحث دلالت روایت). بعد از گذر از این دو مرحله است که می توان عالمانه و عادلانه به آن پرسش پاسخ گفت. با ذکر این نکته اگر روایت مورد نظر در مرحله اول نشان اعتبار کسب نکرد، به این معنا که یا از اعتبار ساقط شد و یا اعتبار آن به شدت مورد تردید قرار گرفت کار به مرحله دوم که بررسی معنا و مراد معصوم (علیه السلام) است نمی رسد.
اما این روایت:
بر اساس ترجمه ارائه شده و جستجو در منابع ذکر شد آن، روشن گردید:
1. روایت نقل شده تنها در منبع اول (روزگار تنهایی) وجود دارد و در منبع دوم (بحارالانوار) چنین روایتی وجود ندارد.
2. کتاب «روزگار رهایی» که ترجمه کتاب «یوم الخلاص» نوشت کامل سلیمان است در آدرس یاد شده، این حدیث را از رسول اکرم صلی الله علیه و آله ذکر می کند:
«سیکون فی رمضان صوتٌ و فی شوال مَعمَعة و فی ذی الحجة تحارب القبائل و علامته ان ی نهَب الحاجّ و تکون مَلحَمة مِنی و تکث ر فیها القَتلی و تسیل فیها الدماء حتی تسیل دماؤهم علی الجَمرَة»
آنگاه در ترجمه آن می نویسد:
«بانگی در ماه رمضان شنیده می شود، آتش جنگی در ماه شوال برافروخته می گردد قبیله ها در ماه ذیحجه به جنگ بر می خیزند و نشان آن این است که حجاج را غارت می کنند و فاجعه بزرگی در منا روی می دهد و افراد بیشماری کشته می شوند و خونها روان می شود و بر جمرات می ریزد.»
و بعد در توضیح آن می نویسد: «یعنی این فاجعه در اثنای مراسم حج در منی روی می دهد و خون حجاج بر روی جمرات در محل رمی جمرات می ریزد.» [1]
و در پایان، این روایت را به منابع زیر، آدرس می دهد:
«الحاوی للفتاوی ج2، ص161 بشارة الاسلام ص34 الملاحم و الفتن ص33»
جستجوی روایت نقل شده در منابع یاد شده با مراجعه به منابع یاد شده روشن شد که این روایت در دو منبع اول به یک شکل و در منبع سوم به شکل دیگری است و جالب این که هر دو با آنچه کتاب «روزگار رهایی» نقل می کند متفاوت هستند:
در کتاب «الحاوی للفتاوی» اثر سیوطی (متوفای 911 ق) و کتاب «بشارة الاسلام فی علامات المهدی علیه السلام» اثر سید مصطفی الكاظمی (معاصر) آمده است:
«عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ: قَالَ رَسول اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ: «سَیَك ون فِی رَمَضَانَ صَوْتٌ، وَ فِی شَوَّالَ مَعْمَعَةٌ، وَ فِی ذِی الْقَعْدَةِ ت حَارِب الْقَبَائِل ، وَ عَلَامَت ه ی نْهَب الْحَاجّ ، وَ تَك ون مَلْحَمَةٌ بِمِنًى تَكْث ر فِیهَا الْقَتْلَى، وَ تَسِیل فِیهَا الدِّمَاء حَتَّى تَسِیلَ دِمَاؤ ه مْ عَلَى الْجَمْرَةِ …» [2]
یعنی حضرت فرموده است: بزودی در ماه رمضان ندایی و در ماه شوال کشمکش و درگیری خواهد بود و در ماه ذیقعده قبیله ها با هم جنگ خواهند کرد و نشانه اش غارت شدن حجاج و جنگ و کشتار در منا است که در آن بسیاری کشته می شوند و سیل خونشان بر جمرات روان خواهد شد.
در کتاب «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن» معروف به «الملاحم و الفتن» اثر علی بن موسی ابن طاووس (متوفای 664 ق) آمده است:
«عن شهر بن حوشب، قال: بلغنی أنّ رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم قال: «یكون فی رمضان صوت و فی شوّال مهمهة و فی ذی القعدة تتحارب القبائل و فی ذی الحجّة ینتهب الحاج …» [3]
یعنی حضرت فرموده است: در ماه رمضان ندایى و در ماه شوال بلایی بوجود مى آید و در ماه ذىقعده قبیله ها به جنگ خواهند پرداخت و در ماه ذیحجه، حجاج غارت خواهند شد.
حاصل تطبیق و جستجو
از مقایسه روایت مورد بحث که «موعود نامه» از «روزگار رهایی» نقل کرد با روایاتی که در منابع آن وجود دارد و نیز جستجوی آن در منابع روایی به این نتایج دست پیدا کردیم:
1. عین آن روایت در هیچ منبع روایی چه کهن (متقدم) و چه جدید (متاخر) وجود ندارد.
2. روایت مورد بحث با آنچه سیوطیِ متاخر در «الحاوی للفتاوی» و الکاظمیِ معاصر در «بشارة الاسلام» نقل می کنند متفاوت است. در آن روایت، ماه ذیحجه زمان جنگ اعلام شده است و در این دو، ماه ذیقعده ماه جنگ قبایل است.
در ضمن آنچه این دو نقل می کنند در منابع پیش از آنها نیز یافت نشد.
3. روایت مورد بحث با آنچه منبع سوم یعنی «الملاحم و الفتن» ابن طاووس نقل می کند افزون بر تفاوت پیشین، تفاوت جدی تری دارد و آن این است که در آن سخنی از کشتار در منا و جاری شدن سیل خون بر جمرات وجود ندارد.
روایت ابن طاووس هر چند مشکل روایت دو منبع دیگر را نداشته و در منابع کهن یافت می شود (الفتن، نعیم بن حماد المروزی، متوفای 288.ق، ص131) اما گذشته از ضعف سندی آن [4]، هیچ دلالتی به جریان منا و جان سپردن حجاج در اثر ازدحام جمعیت ندارد.
نتیجه اینکه:
روایتی که «موعود نامه» از کتاب «روزگار رهایی» و «بحارالانوار» نقل کرده است؛ عیناً در هیچ منبع روایی معتبر چه در بحارالانوار و چه در غیر بحار الانوار وجود ندارد. آنچه را هم که «روزگار رهایی» نقل کرده است نیز همین سرنوشت را دارد و عین آن، حتی در منابعی که خود معرفی می کند نیز وجود ندارد. اما مشابه آن در منابع متقدم، متاخر و معاصر وجود دارد که گذشته از ضعف سندی مفاد آنها هیچ ارتباطی به جریان حادثه امسال منی و جان باختگان آن ندارد؛ بنابراین نه آن روایت بی اعتبار و نه مشابهان کم اعتبارش، دلالتی به حادث امسال منا و جریان ظهور ندارند.
پی نوشت:
1. روزگار رهایی ص865
2. الحاوی للفتاوی ج2 ص 99 ؛ بشارة الاسلام ص41
3. التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن ص106
4. ر.ک: به مقاله حجة الاسلام محمد ذکاوت صفت با موضوع «تطبیق حادثه منا با روایتی از پیامبر اکرم(ص)»
امید پیشگر /دکترای تفسیر قرآن -بخش مهدویت تبیان