حرف «ن» یکی از پر مصرف ترین و کاربردی ترین حرف در زبان عرب است.
مقصود از «نون» ساکنه آن است که در وسط و آخر کلام می آید و در وصل و وقف نوشته می شود. مانند : لَانفَضُّوا – مِنهُم – ءَامِن
«تنوین» نون ساکنه ایست که در آخر کلمه خوانده شده ولی نوشته نمی شود. در میان کلام تلفظ می شود اما در حالت وقف حذف می گردد. مانند : کِتاباً – کِتابٍ – کِتابٌ
«ن» ساکنه در مجاورت با هر یک از حروف الفبا که پس از آن واقع شوند، یکی از چهار حکم زیر را پیدا می کند :
1- اظهار 2- ادغام 3- اِقلاب 4- اخفاء
نزد «حروف حلقی» اظهار ، و در حروف «یَرمَلون» ادغام می شود. نزد «ب» اقلاب (به میم) و نزد بقیه حروف اخفاء می گردد.
این احکام از طبیعی ترین و رایج ترین پدیده ها در گفتار انسان ها هستند . مثلاً نون ساکنه در کلمات فارسی مانند «پنهان» اظهار می شود و در «من می آیم» ادغام، در «پنبه» یا «شنبه» قلب به میم و در «کنکاش» اخفاء می گردد.
1- اظهار
کلمه ی «اِظهار» به معنای «ظاهر کردن – آشکار نمودن» و در تجوید عبارتست از :
«اداء حرف از مخرج آن»
هرگاه «ن» ساکنه به «حروف حلقی» برسد ، اظهار می شود. یعنی بصورت ساده و بدون هیچ تغییری، از مخرج خود، اداء می گردد.
لزوم رعایت 3 نکته در اظهار «ن»
اول : عدم حرکت.(پرهیز از قلقله)
دوم : عدم مکث.
سوم : عدم سکت.
چند مثال :
|
در یک کلمه |
در دو کلمه |
تنوین |
ء |
یَنأَونَ |
مِن اِلهٍ |
غُثاءً اَحویٰ |
ه |
اَلاَنهارُ |
مِن هادٍ |
جُرُفٍ هارٍ |
ع |
اَنعَمتَ |
مِن عِندِ |
سَمیعٌ عَلیمٌ |
ح |
وَانحَر |
مِن حَکیمٍ |
غَفُورٌ حَلیمٌ |
غ |
فَسَیُنغِضُونَ |
مِن غَفُورٍ |
حَلیماً غَفُوراً |
خ |
وَالمُنخَنِقَه |
مِن خَیرٍ |
عَلیمٌ خَبیرٌ |
۲- ادغام
در بخش ادغام کاملاً توضیح داده شد.
هرگاه «ن» ساکنه به یکی از حروف شش گانه ی «ی – ر – م – ل – و – ن» برسد ، در آن ادغام می شود؛ فلذا «ن» ساکنه حذف شده و در عوض ، حرف بعدی مشدّد می گردد.
این شش حرف را جهت سهولت فراگیری در کلمه «یَرمَلُون» جمع آورده اند.
ادغام «ن» ساکنه در یرملون ، بر دو نوع است : ادغام مَعَ الغنّة ، ادغام بلاغنّة
الف- ادغام مع الغنة (با غنة)
هرگاه نون ساکنه به چهار حرف «یمون» برسد، ادغام آن همراه با «غنة» است.
یعنی همزمان، صوت از «فضای بینی» خارج می شود و بعلاوه این حالت باید به میزان «دو حرکت» ادامه داشته باشد. مقصود از دو حرکت ، زمانی است که مثلاً ، تلفظ دو فتحه و یا یک «الف مدی» به طول می انجامد.
مثال:
|
نون ساکنه |
تنوین |
ی |
فَمَن یَعمَل – وَ اِن یَرَوا |
خَیراً یَرَهُ – ءایَةً یَعرِضُوا |
م |
مِن مالٍ – مِن ماءٍ |
ماءٍ مَهینٍ – ماءً مُبارَکاً |
و |
مِن واقٍ – عَن وَلَدِهِ |
یَومَئِذٍ واهِیَةٌ – ذامالٍ وَ بَنینَ |
ن |
مِن نَفسٍ – مِن نِعمَةٍ |
حِطَّةٌ نَغفِر – مَلِکاً نُقاتِل |
آزمایش صحت ادغام نون ساکنه در «و – ی»
در طول ادغام، ناگهان بینی را مسدود کنید:
اگر تغییری در صدای خروجی دهان رخ نداد ، معلوم می شود ادغام صحیح نبوده و حالت دهانی خالص داشته است.
اگر با انسداد بینی ، صوت کاملاً قطع شد، باز ادغام غلط بوده و حالت خیشومی خالص داشته است.
اما اگر کیفیت صدا تغییر کند و حالت دهانی خالص به خود بگیرد ، روشن می شود که ادغام مع الغنّة در «و – ی» بطور صحیح انجام شده است.
ب- ادغام بلاغنّة ( بدون غنّة)
هرگاه نون ساکنه به دو حرف «ل – ر» برسد، نون کاملاً حذف شده و به جای آن دو حرف مذکور، به صورت مشدّد و بدون غنّه اداء می گردند.
لذا صوت خروجی فقط از دهان و بدون کشش خارج می شود.
مثال:
|
«ن» ساکنه |
تنوین |
ل |
مِن لَدُنکَ – اَن لَوِ استَقامُوا |
هُدیً لِلمُتَّقینَ – یَومَئِذٍ لَخَبیرٌ |
ر |
مِن رَبِّکُم – اَن رَبَطنا |
بَشَراً رَسُولاً – لَرَؤُفٌ رَحیمٌ |
نکات مهم ادغام «ن» ساکنه
1- اگر نون ساکنه و حرف «یرملون»، در یک کلمه واقع شوند، دیگر ادغام صورت نمی کیرد و نون اظهار می گردد که به آن «اظهار مطلق» گویند.
این حالت فقط در چهار کلمه ی قرآن آمده است:
دُنیا – بُنیانٌ – صِنوانٌ – قِنوانٌ
2- در سوره های «یس» و «القلم» ، در صورت وصل حرف مقطعه ی آغاز سوره به آیه بعد ، نون ساکنه در «و» اظهار می شود:
یس (اظهار) وَ القُرءانِ الحَکیمِ
ن (اظهار) وَ القَلَمِ وَ ما یَسطُرُونَ
3- در عبارت «مَن راقٍ» (قیامه – 27) ، نون ساکنه در حرف «ر» به دلیل سکت بین «ن» و «ر» اظهار می شود و سکت مانع ادغام می شود.
۳- اقلاب
کلمه «اقلاب» در لغت به معنای «قلب کردن – تبدیل نمودن» آمده است.
اقلاب در تجوید عبارتست از :
«تبدیل کردن نون ساکنه به میم»
و زمانی پیش می آید که نون ساکنه به حرف «ب» برسد.
اقلاب با «غنّه» همراه است. بدین معنا که صدای «م» ایجاد شده باید به اندازه «دو حرکت» در مجرای بینی ، کشش پیدا کند.
روش صحیح اقلاب
دو لب را به یکدیگر نزدیک می کنیم به حدب که یک کاغذ نازک بتواند از میان آنها عبور مند ! همزمان ، بخش عمده ی صوت را به اندازه ی دو حرکت از فضای بینی خارج نموده آنگاه حرف «ب» را اداء می کنیم.
مثال:
در یک کلمه |
در دو کلمه |
تنوین |
اَنبِیاءَ |
مِن بَعدِ |
سَمیعاً بَصیراً |
اَنبَتَت |
فَمَن بَدَّلَهُ |
خالِقٌ بَشَراً |
فَانبِذ اِلَیهِم |
اَن بُورِکَ |
عَلیمٌ بِذاتِ |
۴- اخفاء
کلمه اخفاء به معنای «مخفی کردن – پوشانیدن» آمده است .
در تجوید عبارتست از :
«حذف مخرج حرف و ابقاء غنّه آن ، بدون تشدید حرف بعد»
در واقع اخفاء ، حالتی است بین اظهار و ادغام. یعنی نه ظاهر می شود و نه از بین می رود.گوئی فقط مخفی شده است.
اگر مجموعه ی حروف شش گانه «حلقی» و حروف شش گانه «یرملون» و حرف «ب» را از 28 حرف الفباء کم کنیم، 15 حرف باقی می ماند که نون ساکنه نزد این 15 حرف اخفاء می گردد. 15 حرف عبارتند از :
ت – ث – ج – د – ذ – ز – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ف – ق – ک
روش صحیح اخفاء نون ساکنه
بدون کوچکترین توجه نوک زبان به مخرج نون، به محض شروع اخفاء، اندام های مخارج حروف را بسوی یکدیگر حرکت می دهیم و به هم نزدیک می کنیم . صوت را به اندازه دو حرکت از فضای بینی خارج نموده و آنگاه حرف بعد(حروف بالا : ت – ث – د - …) را ادا می کنیم.
نکته
اگر دستگاه تکلّم بخوبی در موقعیت حروف اخفاء قرار گیرد و گرایش آن بدرستی انجام شود، اخفاء از آن نأثیر می پذیرد و لذا شنونده تقریباً می تواند نوع حرف را قبل از اداء آن حدس بزند.
اگر حرف اخفاء از حروف استعلاء باشد، اخفاء نون ساکنه هم حالت تفخیم به خود می گیرد. چرا که دستگاه تکلم در حال گرایش حرف مفخّم است.البته بلعکس این قضیه نیز صادق است.
مثال اخفاء نون ساکنه نزد حروف اخفاء
|
در یک کلمه |
در دو کلمه |
تنوین |
ت |
اِن اَنتُم |
وَ اِن تَصبِرُوا |
یَومَئِذٍ تُعرَضُونَ |
ث |
مَنثُوراً |
مَن ثَقُلَت |
اَزواجاً ثَلٰثَةً |
ج |
اَنجَینا |
وَ اِن جَنَحُوا |
لِکُلٍّ جَعَلنا |
د |
عِندَهُم |
مِن دارِهِم |
قِنوانٌ دانِیَةٌ |
ذ |
اَنذِرهُم |
مَن ذَالَّذی |
سِراعاً ذٰلِکَ |
ز |
اَنزَلنا |
مَن زَکّیٰها |
نَفساً زَکِیَّةً |
س |
ما نَنسَخ |
اَن سَیَکُونُ |
لَیالٍ سَوِیّاً |
ش |
اَنشَأنا |
فَاِن شَهِدُوا |
غَفُورٌ شَکُورٌ |
ص |
مَنصُوراً |
وَلِمَن صَبَرَ |
صَفّاً صَفّاً |
ض |
مَنضُودٍ |
مِن ضَریعٍ |
عَذاباً ضِعفاً |
ط |
قِنطاراً |
مِن طینٍ |
صَعیداً طَیِّباً |
ظ |
یَنظُرُونَ |
مِن ظَهیرٍ |
ظِلًّا ظَلیلاً |
ف |
یُنفِقُونَ |
مِن فَضلٍ |
خالِداً فیها |
ق |
تَنقِمُونَ |
مِن قَبلِ |
سَمیعٌ قَریبٌ |
ک |
فَانکِحُوا |
اِن کانُوا |
قَولاً کَریماً |
>
عالی
وممنون