اگر طلبه ای بخواهد، عالم دینی و مجتهد مسلم باشد، باید از همان دوران طلبگی، علاوه بر اینکه خوب درس می خواند از اهتمام به اموری که ممکن است جذبه ای داشته باشد و او را از طلبگی دور کند، خودداری نماید، گرچه این امور ظاهراً جزء کارهای فرهنگی باشد از قبیل، ویراستاری، کتابفروشی، تدریس در آموزش و پرورش، امام جماعت در چند جای مختلف، حتی منبر و خطابه و یا همکاری با دفاتر حوزه های علمیه و مراجع تقلید و موسسات فرهنگی، و مقاله نویسی و غیره.محور کار طلبه باید درس خواندن و درس دادن باشد.
زیرا این امور وقت و فکر طلبه را می گیرد، و نمی گذارد با تحصیل علم و دانش، با سواد شود، و حضور او را در مدرسه و کلاس کمرنگ می کند، خصوصاً اگر اینگونه موارد بتواند نیاز مادی او را تامین سازد.
طلبه اگر با تحصیلات خود به مقامات عالیه علم و دانش واجتهاد برسد، مانعی از منبر و خطابه و تالیف و تصنیف و ترجمه و غیره نخواهد بود و چه بسا بعضی از اینگونه امور در شرائط خاصی بر او واجب خواهد شد و مسلم است اکنون که به این مقام عالی رسیده است، هر گونه کاری از قبیل منبر و تالیف و غیره انجام دهد، تاثیر آن بیشتر از آن وقتی است که سطح علمی خود را به این اندازه نرسانده بود.
البته اگر طلبه ای ضمن تعلیم و تعلم و حاضر بودن در حوزه و مدرسه، اشتغالات غیرطلبگی برای او پیش بیاید که ناچار شود برای رفع حوائج فردی و شخصی در حد ضرورت و آن هم در مقطع خاصی انجام وظیفه کند مانعی ندارد.،
دیده و شنیده شده است که بعضی از طلاب محترم به خاطر پاره ای از مشکلات، از طلبگی خارج شده اند و یا گروهی از طلاب مشغول به تحصیل شرایط را برای ملبس شدن به لباس مقذس روحانیت مساعد نمی بینند.
البته گروه بسیار زیادی از طلاب عزیز هستند که به دلیل عشق و علاقه به طلبگی، با همه این مشکلات دست و پنجه نرم کرده ودر حوزه به درس و بحث و مطالعه می پردازند و با اختیار خود و با کمال خوشحالی و سرافرازی ملبّس به لباس مقذس روحانیت می شوند، البته این بدان معنی نیست که آن بزرگواران مشکلاتی ندارند.
پس اگر طلبه ای برای امرار معاش ناچار شد کمی از مسیر اصلی طلبگی فاصله بگیرد باید دو مطلب را همواره در نظر داشته باشد.
اول: طلبگی را محور و اساس کار خود بداند و اشتغالات غیر طلبگی را در حاشیه قرار دهد.
دوم: اشتغالات غیر طلبگی همیشگی نباشد و زمانی که نیازش بر طرف شد آن را رها ساخته و مجددا تحصیل و تعلیم خود را ادامه دهد.
بدیهی است که هر کاری،سختی خاص خود را دارد و درس خواندن از کار کردن در ادارات و بازار سخت تر است، به خاطر همین است که دانش آموزان و محصلینی که درس آنها ضعیف است داوطلبانه حاضرند که در بازار کار وارد شوند تا اینکه در مدرسه بمانند و درس بخوانند و طلاب علوم دینیه باید بدانند، طلبگی حرفه مقدسی است شغل انبیا است و خداوند هم رزق و روزی این افراد را ضمانت کرده است،
چنانچه رسول اکرم صلی الله و علیه و اله و سلم فرمودند: من تفقّهَ فی دِینِ اللهِ،، کَفاهُ اللهُ هَمّهُ، و رَزَقَهُ مِن حیثُ لا یحتسِبُ.(1)
هر کس دین خدا را فراگیرد، خداوند اندوهش را بر طرف می کند و از جائی که گمان نمی برد روزی او را می رساند.
سیره ی بزرگان و علمای ما نیز چنین بوده است.
در شرح حال شمس الدین بن جمال الدین بهبهانی که از شاگردان بزرگ و حید بهبهانی است نوشته اند: زهدش به اندازه ای بود که اگر تمام لباس های تنش را می فروختند، به پنج ریال نمی خریدند و با این اوصاف، شب و روز مشغول مطالعه کتب فقهی، اصولی، حدیثی، و تفسیری و… بود، اغلب روزها گرسنه و از نظر معیشت در فشار بود.
گاهی که گرسنگی بر وی فشار می آورد سر خود را از روی کتاب بر می داشت و نظری به گنبد مطهر حضرت رضا علیه السلام می کرد و این آیه شریفه را می خواند: اَمّن یُجِیبُ المُضطَرَّ …(2) و بسیار اتفاق می افتاد که همان لحظه پولی می رسید!
شاگردش می گوید: آن جناب به من می فرمود: از این وجه غذائی مختصر که سدّ جوع کند تهیه نما و بقیه اش را به مستمندان بده.(3)
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:
شما روحانیون که داعیه پیروی از حضرت امیرالمومنین علیه السلام را دارید، لااقل در زندگیِ آن مرد بزرگ کمی مطالعه کنید، ببینید واقعاً هیچ گونه پیروی و مشایعتی از آن حضرت می کنید؟ آیا از زهد، تقوی، زندگی ساده و بی آلایش آن حضرت چیزی می دانید و بکار می بندید؟
گویند روزی شخصی پیش امام خمینی (ره) آمد و در حالی که عبای مُندَرس خود را نشان می داد گفت: عبای من پاره است، به من کمکی بفرمائید، امام دنبال عبای خود گشت و فرمود: ببین عبایِ منهم پاره است.(4)
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
لَقَد خَلَقنَا الانسانَ فی کَبَدٍ.(5)
«به درستی که ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم.»
تفسیر نمونه در شرح و توضیح این آیه چنین می گوید: آری انسان از آغاز زندگی حتی از آن لحظه ای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنجها را طی می کند تا متولد شود، و بعد از تولد و دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکلتر دوران پیری، مواجه با انواع مشقتها و رنجها است، و این است طبیعت زندگی دنیا، و انتظار غیر آن داشتند اشتباه است، اشتباه!(6)
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند: ما عالم و فقیه و فیلسوف و محقق نیاز داریم، آن کسی که می تواند ریسمانی به حساب بیاید و این خیمه را محکم نگهدارد کیست؟
او یک عالم است، طلبه ها باید درس بخوانند، آنهایی هم که خیال کردند بسشان است و به کم قانع شدند و از حلقه های درس و حوزه کنار رفتند، آهسته برگردند و مشغول درس بشوند.(7)
حوزه در خطر آن است که طلاب با روی آوردن به اشتغالات غیر طلبگی، با ساده نگری در دروس خود و با سطح پروری عادت کنند و فرآورده های بسیط و سهل و کم عمق عرضه نمایند.
همچنین معظم له می فرمایند:
اگر طلبه و روحانی ما، برای استخدام درس خواند، به درد عالم روحانیت نمی خورد، طلبه باید درس بخواند تا فقیه و واعظ و محقق و مدرس و کتاب نویس و ملای فلان محل و ملای فلان شهر بشود و مردمی، و در اختیار مردم باشد، و الّا اگر برای استخدام درس بخواند، پس همان روحانیت وابسته ای است که ما این قدر در عالم مسیحیت و یا در عالم زهّاد اهل تسنّن برایش بد می گفتیم.(8)
منابع:
(1) المحجة البیضاء / ج 1 / ص 15
(2) سوره مبارکه نمل / آیه 62
(3) سیمای فرزانگان / ص 456
(4) فرازهائی از ابعاد روحی امام خمینی / ص 70
(5) سوره مبارکه بلد / آیه 4
(6) تفسیر نمونه / ج 27 / ص 10
(7) حوزه و روحانیت / ج2 / ص 10
(8) حوزه و روحانیت / ج2 / ص 10
(9) حوزه و روحانیت / ج2 / ص 17 و 18