سلام.
در دنیای وبلاگ ها که یکی عاشقانه می نویسد و یکی عارفانه، یکی سیاسی و یکی فرهنگی و مذهبی.
همه وبلاگ نویس ها دوست دارند مطلبی که می نویسند مورد پسند خواننده واقع شود و براش کامنت بزارند که:( آفرین، صد آفرین! چه مطلب جالب و زیبایی بود، استفاده کردیم.من را لینک کن منم تو را لینک می کنم و …)
همه جور آدمی به این وبلاگ هم سر میزند، زن، مرد، دختر، پسر، و…بعضی ها با سرچ در گوگول و برای رسیدن به جواب سوال های مذهبی اشان به این وبلاگ می رسند، بعضی برای دانلود و معرفی برخی از کتب مذهبی، برخی دیگر برای دانلود انواه نرم افزارها، مادرانی هستند که دغدغه تربیت فرزندانشان را دارند و همسرانی هستند همه هم و غمشان زندگی متاهلی و سوالاتی در همین حال و هواست…
خلاصه همه هستند ولی من خیلی خیلی دوست دارم یکبار هم که شده آقایم به وبلاگم سر بزنند.
کسی که قلبم برایشان به تپش می افتد، مولایی که …
گاهی از خودم می پرسم اگر روزی ایشان به وبلاگم سر بزنند از کدام مطلب بیشتر خوششان می آید؟ آن مطلبی که علمی تر است؟ نه گمان نکنم چرا که خودشان آخر این حرف ها هستند. آن مطلبی که عاشقانه تر است؟ بعید میدانم. شاید آن مطلبی که میزان اخلاصش هنگام نوشتن بیشتر باشد…؟!
می گویند: وقتی حضرت ابراهیم (ع) را که در آتش انداخته بودند یک پرنده مدام دهان کوچکش را پر از آب میکرد و بر روی آتش می ریخت تا این که آتش کمی سردتر شود! حضرت ابراهیم (ع) به او گفت: ای پرنده! این آب دهان تو چه ارزشی در مقابل این همه آتش دارد؟! پرنده کوچک گفت: من فقط بدین وسیله می توانم عقیده و علاقه و ایمانم را به شما ابراز کنم!*
این حکایت دل من هم هست …
آقا جانم، عزیز دل زهرا(س) نمیدانم اگر در این دنیای پر هیاهوی وبلاگ ها گذرتان به وبلاگ من افتاد آیا از آن خرسند می شوید یا نه؟ از کدام مطلبم بیشتر خوشتان می آید؟ کدام را بیشتر می پسندید؟ آقای من شرمنده ام اگر در راه شما قدم و قلم نزنم. میدانم تمام این مطالب در مقابل آن همه آتش گناه من ارزشی ندارد. اما مولایم بدان من فقط با این وسیله میخواهم عقیده و علاقه و ایمانم را به شما ابراز کنم .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیت و النصر، اللهم اجعلنی من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه
بعدنوشت:
*داستان حضرت ابراهیم (ع) برگرفته از کتاب نبرد حق و باطل استاد شهید مطهری، چاپ هجدهم، صفحه ی 88.
اللهم عجل لولیک الفرج