قبل نوشت: بعد از مدتها امروز مجالی شد برای وبگردی،
لیست نسبتا بلندی دارم از وبلاگ هایی که بروز می شوند و قلم نویسنده را دوست دارم. قبل از مادر شدنم هفته ای یکبار بهش سر می زدم و از خواندن قلم نویسنده حظ می بردم.
امروز لیوان نسکافه به دست و با آرامشی که از خواب بودن زهرای عزیزم در خانه حاکم شده بود سری زدم به لیستم و وبلاگ «طفل معصوم» را باز کردم.
مطلبی راجب به نماز خواندن درش بود که مرا سخت در خود فرو برد.
یاد زهرا افتادم که تا صدای اذان را می شنود از کشوی میز تلویزیون جانماز را بر می دارد و روی مهر خم و راست می شود. دخترم نماز خواندن را از من یاد گرفته اما خب تابحال مسجد نرفته یعنی در این بیست ماهی که از زندگیش می گذرد هنوز مسجد نبردمش!!
یادم باشد سر فرصت خودم را برای این سهل انگاری تنبیه کنم و جریمه 500 صلوات در روز را تجویز!
صفحات: 1· 2