چند سال قبل همراه با یکی از عکاسان خبرگزاری به سراغ یکی از زنان مبارز دوران ستم شاهی، اولین زن فرمانده سپاه منطقه غرب کشور و یکی از حاملان نامه امام به گرباچف رفتم.
محل دیدارمان خانه شخصی او در خیابان —- تهران بود
خانه ای قدیمی دو طبقه و نصفی
یک پذیرایی ساده با چای و بیسکویت و بعد آغاز مصاحبه- سوال و جواب های پی در پی
سوال هایم کوتاه بود اما پاسخ هایش مفصل و شفاف
نوبت به خاطره گویی از سال های اسارت و زندان که رسید بناگاه در خود شکستم
این همه جسارت، شجاعت و … در وجود یک زن…
با خود فکر می کنم که تحمل کدام یک برایش سخت تر بوده
میخهای زیر ناخن یا سیگارهای روی بدنش یا شاید هم آزار و اذیت دختران نوجوانش جلوی چشمانش…
امروز شنیدم خانم دباغ (مرضیه حدیدچی) در بستر بیماری است
بیماری که شاید امروز سی و چند ساله شده…
ریه هایش همان موقع که در زندان های ساواک بود عفونی شدند چند بار عمل جراحی کرد اما مانند یک خاطره از روزهای سخت تنهایش نگذاشت و حالا گاه به گاه عود می کند و او را روانه تخت بیمارستان
*
از خداوند و مادر هر دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) شفای ایشان را طلب می کنم
شما هم برای سلامتی شان دعا کنید.
بعد نوشت:
حدود سال های 87-86 با هدف معرفی زنان مبارز انقلابی با خانم دباغ مصاحبه ای داشتم و از همان موقع هر زمان تیتری با نام او در خبرها می خوانم ناخود آگاه تنم می لرزد- کبری بهروز