يکي از مهمترين چيزهايي که ما بلد نيستيم و فرزندانمان هم نمي آموزند حرف زدن است . اهميت حرف زدن با ديگران براي ساختن يک زندگي بهتر چيزي نيست که بشود آسان از کنارش گذشت .ضرورت گفت وگو و آموزش مهارت گفت وگو به کودکان و نوجوانان با اندکي تأمل در وضع موجود روابط اجتماعي به خوبي آشکار مي شود.
واقعيت اين است که بچه هاي ما بلد نيستند زندگي کنند . آمار وحشتناک طلاق نه فقط در نخستين سالهاي زندگي بلکه در دوران عقد! به خوبي نشان دهنده عمق اين فاجعه است و براي حل اين مشکل بايد نخست بپذيريم که زندگي کردن آموزش و مهارت آموزي مي خواهد . چه در روابط خانوادگي ، چه در مسائل شغلي و چه در سطح گسترده تر در قضاياي سياسي و اعتقادي فکر مي کنيم مي شود با حذف طرف مقابل موضوع را حل کرد، در حالي که بايد بپذيريم قرار نيست هيچ يک از دو طرف با نابود کردن ديگري مشکل خود را حل کند.
اين مشکل در همه ما وجود دارد و بايد صادقانه بپذيريم که ربطي به قيافه و ايدئولوژي و موضع سياسي و جناحي مان ندارد . متأسفانه در اين قضيه دوم خردادي و بيست و سوم تيري مان همه مثل هم هستيم و تجربه سالهاي اخير هم نشان داده که هر گروه بر سر کار آمده با همين روش حذفي عمل کرده است.
نه جريان حزب اللهي و انقلابي مي تواند طرف مقابل را به دريا بريزد و خودش را خلاص کند و نه گروه غير ارزشي و غير متعهد ( با فرض پذيرش اين مرزبندي ها ) مي تواند آنها را به چوبه دار بکشد و کار را به پايان برساند . واقعيت موجود اين است که ما همه بايد با هم زندگي کنيم . راست و چپ ، سنتي و مدرن ، چادري و بي حجاب ، انقلابي و ضد انقلاب ، ماهواره و صداوسيما ، کراوات و چفيه ، عروسي و عزا و … همه هست و هيچ کدام را نمي شود با چماق کشي و اسيد پاشي از بين برد.
بايد با پذيرش اقتضائات زندگي جديد و تحولات اجتماعي و تغييرات نسلي همه در مقابل اصولي مشترک تسليم باشيم و با پذيرش ضابطه و معيار قانون به عنوان فصل الخطاب به وجود اختلاف در ديدگاهها اعتراف کنيم و تفاوتها را به رسميت بشناسيم و آزادي را حق طبيعي افراد بدانيم . ما هر يک در محيط خصوصي و چارديواري خودمان اختيار داريم اما وقتي به محيط عمومي پاي مي گذاريم بايد وجوه مشترک همديگر را در نظر بگيريم و اينجاست که چارچوب هاي قانوني مي توانند نظام محيط مشترک ما را تعريف کنند و سامان بدهند.
پيش از اين در خانه هاي مستقل بزرگ زندگي مي کرديم و کاري به کار هم نداشتيم اما اکنون در آپارتمانهاي کوچک يک مجموعه مسکوني مشترک ساکن هستيم و يکي مان چادري است و يکي نيست ، يکي به مسجد مي رود و يکي نمي رود ، يکي اهل موسيقي است و ديگري نه و اينجاست که وضعيت راهرو و حياط مجتمع را نظام و قانون بايد سامان دهد و همه بايد بدان گردن نهند . در چنين وضعيتي براي درک طرف مقابل ، براي آشنايي با ديدگاه و فهم او از زندگي و جهان ، براي حل مشکلات مشترک بايد گفت وگو کرد . بدون توهين و تهمت ، بدون استهزاء و مسخره کردن و نيشخند زدن ، بدون ايجاد تنش و درگيري بايد با احترام و ادب با هم حرف بزنيم و بايد حرف زدن و گفت وگو کردن را به فرزندانمان هم ياد بدهيم ، شايد نسل آينده بتواند دنياي بهتري براي زندگي بسازد.
در چنين دنيايي آن که به جاي رگهاي گردن دلايل قوي و معنوي بياورد و بنيان فکري و اعتقادي محکمتر ي داشته باشد به يقين پيروز است و ما اگر به باورهاي عميق خود بنگريم و به استظهار “إن تنصروا الله ينصرکم ” دلخوش باشيم نه دوستان همسايه و همشهري و هموطن خود، بلکه دشمن هاي غريبه مرزهاي دور را با چنين گفت وگويي مي توانيم به گفت وگو دعوت کنيم.
محمدرضا زائری/ روزنامه خراسان
با سلام
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ …
روز قیامت در حساب ، بندگان خدا باندازه آنچه به آنها از عقل در دنیا داده اند دقّت خواهد شد.
یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج