از یک پسر بچه سیزده ساله چیزهایی شنیدم که شما هم بشنوید اقرار می کنید که بهشت را به بها می دهند نه به بهانه:
ریزه بود و استخوانی، اما فرز، چابک، بازیگوش و سر و زباندار. ده ساله بود. کشتی میگرفت. به بزرگتر از خودش هم گیر میداد. شر راه میانداخت و هوارکشان میگریخت و سالن کشتی را به هم میریخت. اسمش بهنام بود، بهنام محمدی راد، بچه مسجد سلیمان، متولد 1345.
***
اولش شده بود مسئول تقسیم فانوس میان مردم. شهر به خاطر بمباران در خاموشی بود و مردم به فانوس نیاز داشتند. بمباران هم که میشد، بهنام سیزده ساله بود که میدوید و به مجروحین میرسید. از دست بنیصدر آه میکشید که چرا وعده سر خرمن میدهد. بچههای خرمشهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه «کلاش» و «ژ3» مقابل عراقیها ایستاده بودند، بعد بنیصدر گفته بود که سلاح و مهمات به خرمشهر ندهید. بهنام عصبانی بود. مردم در شلیک گلوله هم باید قناعت میکردند
***
27 مهر 59 بود، شش روز قبل از سقوط خرمشهر. شیر بچه سیزده ساله ترکشی به قلبش اصابت می کند. دکترها هم نتوانستند مانع از پریدنش شوند. بهنام در خرمشهر ماند و به آرزویش رسید… .
آخرین خاطرهای و مستندی که به صورت مکتوب میتوان از شهید «بهنام محمدی» ذکر کرد در کتاب «دا» است. پُرفروشترین کتاب تاریخ دفاع مقدس باکه تاکنون 180مرتبه تجدید چاپ شده است در صفحات متعدد از جمله 483-655-764 از شهید «محمدی» به عنوان شیربچهای نام میبرد که آب، یخ و تجهیزات برای رزمندگان میبرد و با توجه به این که بچه بوده است دشمن به او شک نمیکرد، همچنین موقعیت تانکها و سنگرهای دشمن را رصد میکرد و اطلاعات را به رزمندگان انتقال میداد.
***
در صفحه 655 نویسنده کتاب “دا” اینچنین می نویسد :
بهنام محمدی نوجوان 13ساله ای که از فرط کوچکی جسه ، اسلحه ژ-3 اش روی زمین کشیده می شد، با گشت زدن در محله ها نیروهای رزمنده را از نقاط نفوذ دشمن مطلع می ساخت، او روزهای آخر مقاومت خرمشهر با اصابت ترکشی به قلب کوچک اش به شهادت رسید…
***
اکنون آبان ماه 89 است ، مزار اولین شهید 13 ساله هشت سال دفاع مقدس و همرزم جهان آرا با توجه به نامناسب بودن مکان آن، به همت مردم شهید پرور مسجدسلیمان و همت مسئولان استانی و کشوری طی مراسمی با شکوه در روز سیزده آبان از قبرستان قدیمی شهر بر فراز تپه شهدای گمنام مسجدسلیمان منتقل خواهد شد .
برای انجام این مراسم ستادی در استان به ریاست استاندار و در شهرستان به ریاست فرماندارشهر تشکیل و پس از استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری با استفاده از شیوه های نوین اقدام به انتقال قبر نورانی این سردار کوچک خواهند کرد ، او که می گفت : این جسمم را به خاک میسپارم، روحم را به خدا و راهم را به آیندگان میسپارم.
منبع: وبلاگ سنگر باقیمانده