شرایط موفقیت یک پیام
ایشان درباره شرایط موفقیت هر رسالتی بر این باور است که باید در آن چهار شرط اساسی وجود داشته باشد و اگر مجموعه این شروط چهارگانه در آن موجود نباشد، اشکال و انواع مختلفی را پدید می آورد که با اصلِ رسالت مخالف است. ایشان درباره این شرایط بر این باور است:
«شرایط موفقیت یک پیام چهار چیز است که اگر این چهار شرط در یک جا جمع بشود، موفقیت آن پیام قطعی است؛ ولی اگر این چهار شرط جمع نشود، شکل های مختلفی پیدا می شود.»[61]
در ادامه برای فهم بهتر این شرایط، هریک از آنها را به صورت تفکیکی بیان می کنیم:
شرط یکم: عقلانیت پیام و قدرت محتوای آن
اولین شرط موفقیت یک پیام، عقلی بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن است؛ یعنی اینکه خود آن پیام برای بشر چه آورده باشد، چگونه برآورنده نیازهای بشر باشد. بشر صدها نیاز دارد، نیازهای فکری، احساسی، عملی، اجتماعی و مادی.یک پیام نه تنها نباید بر ضد نیازهای بشر باشد، بلکه باید موافق و منطبق بر آنها باشد. یک پیام در درجه اول باید منطقی باشد، یعنی با عقل و فکر بشر سازگار باشد؛ به گونه ای باشد که جاذبه عقل انسان آن را به سوی خودش بکشد. یک پیام اگر ضد منطق و عقل باشد ولو مثلا احساسی باشد، برای مدت کمی ممکن است دوام پیدا کند و برای همیشه قابل دوام نیست… همچنین برای اینکه محتوای یک پیام غنی و نیرومند باشد، باید با احساسات بشر انطباق داشته باشد.انسان کانونی دارد غیر از کانون عقلی و فکری به نام کانون احساسات که آن را نمی توان نادیده گرفت.توافق و هماهنگی با احساسات و تا حدی اشباع احساسات عالی و رقیق بشر و نیز هماهنگی با نیازهای زندگی و نیازهای عملی و عینی بشر، از دیگر شرایط غنی بودن محتوای یک پیام
است.اگر پیامی با نیازهای طبیعی بشر ضدیت داشته باشد نمی تواند موفق باشد…[62] [به عبارت دیگر] به ماهیت خود پیام، به غنی بودن و قدرت معنوی خود پیام و به تعبیر قرآن به حقانیت خود پیام مربوط است. این، یک شرط است که مربوط به پیام رسان نیست، مربوط به خود پیام است.[63]
شرط دوم: نیازمندی به پیام رسان
عوامل دیگری هم برای موفقیت یک پیام هست که مربوط به ماهیت و محتوای آن نیست.یک پیام وقتی می خواهد از روحی به روح دیگر برسد و در روح های مردم نفوذ کند و جامعه ای را تحت تاثیر و نفوذ معنوی خودش قرار دهد، بدون شک احتیاج به پیام رسان دارد.[64]
شرط سوم: وسایل و ابزار پیام رسانی
عامل دیگر، وسایل و ابزارهایی است که برای رساندن پیام به کار برده می شود. یک پیام رسان بدون شک احتیاج به یک سلسله وسایل و ابزارهایی دارد که به وسیله آنها پیامی را که مامور ابلاغ آن است، به مردم می رساند.[65]
شرط چهارم: روش و اسلوب صحیح
عامل چهارم، متد و سبک و اسلوب پیام رسان است یا همان کیفیت رساندن پیام.[66]
البته درباره وسایل و ابزارهای لازم برای پیام رسانی شرایطی لازم است؛ ازاین رو مرحوم مطهری دراین باره نیز متذکر می شود که باید شرایط و قواعد لازم برای این امر را نیز مدنظر قرار داد و در همین زمینه می گوید:
«البته اولین شرط رساندن یک پیام الاهی این است که از هر گونه وسیله ای نمی توان استفاده کرد؛ یعنی برای اینکه پیام الاهی رسانده بشود و برای اینکه هدف مقدس است، نباید انسان این جور خیال کند که از هر وسیله که شد برای رسیدن به این هدف باید استفاده کنیم، می خواهد این وسیله مشروع باشد و یا
نا مشروع.می گویند:«الغایات تبرر المبادی »یعنی نتیجه ها مقدمات را تجویز می کنند، همین قدر که هدف هدف درستی بود، دیگر به مقدمه نگاه نکن.چنین اصلی مطرود است.»[67]
به همین خاطر درباره انحراف از هدف حقیقی و پرداختن به مسائل شکلی و صوری ای که به صورت هدف اصلی در می آیند، یا صرفِ پرداختن به آنها هدف قرار می گیرد، هشدار می دهد و می گوید:
«ما اگر بخواهیم برای یک هدف مقدس قدم برداریم، از یک وسیله مقدس و حداقل از یک وسیله مشروع می توانیم استفاده کنیم.اگر وسیله نامشروع بود، نباید به طرف آن برویم. در اینجا ما می بینیم که گاهی برای هدف هایی که خود هدف فی حد ذاته مشروع است، از وسایل نامشروع استفاده می شود، و خود این می رساند کسانی که وانمود می کنند ما چنان هدفی داریم و اینها وسیله است، خود همان وسیله برای آنها هدف است.»[68]
در این زمینه نیز به عنوان مثال، مسئله «شبیه خوانی » را مطرح می کند که در مناطقی از جهان تشیع وجود داشته است و در این مورد هم می گوید:
«برای مثال، در قدیم موضوعی بود به نام «شبیه خوانی » در تهران هم خیلی زیاد بوده است که در واقع نوعی نمایش از حادثه کربلا بود.نمایش قضیه کربلا فی حد ذاته بدون شک اشکال ندارد؛ یعنی نمایش از آن جهت که نمایش است اشکال ندارد؛ ولی ما می دیدیم و همه اطلاع دارند که خود مساله شبیه خوانی برای مردم هدف شده بود.دیگر، هدف امام حسین و ارائه داستان کربلا و مجسم کردن آن حادثه مطرح نبود.هزاران چیز در شبیه خوانی داخل شده بود که آن را به هر چیزی شبیه می کرد غیر از حادثه کربلا و قضیه امام حسین، و چه خیانت ها و شهوترانی ها و اکاذیب و حقه بازی ها در همین شبیه خوانی ها می شد که گاهی به طور قطع مرتکب امر حرام می شدند، به هیچ چیز پایبند نبودند.»[69]
البته سایر ابزارها نظیر شعر، دعا ، سرودهای مشروع، میکروفن و … را ابزارهایی ناگزیر می داند و حتی خواستار توجه جدی به آنها است و با ذکر مثالی، درباره این موارد می گوید:
«اگر هدف مشروع باشد، باید از وسایل مشروع استفاده کرد.از طرف دیگر باز عده ای هستند که اینها را حتی به استفاده از وسایل مشروع هم با هزار زحمت می شود راضی کرد که آقا دیگر استفاده نکردن از این وسایل چرا؟همین بلندگو اولین باری که پیدا شد، شما ببینید چقدر با آن مخالفت شد!بلندگو برای صدا مثل عینک است برای چشم انسان و مثل سمعک است برای گوش انسان.حالا اگر انسان گوشش سنگین است، یک سمعک می گذارد و معنایش این است که قبلا نمی شنید و حالا می شنود.قرآن را قبلا
نمی شنید، حالا قرآن را بهتر می شنود.فحش را هم قبلا نمی شنید، حالا فحش را هم بهتر می شنود.این که به سمعک مربوط نیست. میکروفن هم همین طور است، میکروفن که ابزار مخصوص فعل حرام نیست. استفاده از آن ابزاری حرام است که از آن جز فعل حرام کار دیگری ساخته نباشد؛ مثل صلیب که جز اینکه سمبل یک شرک است چیز دیگری نیست، و مثل بت. ولی بهره گیری از ابزاری که هم در کار حرام مصرف می شود و هم در کار حلال، چرا حرام باشد؟
یکی از آقایان وعاظ خیلی معروف می گفت: سال های اولی بود که بلندگو پیدا شده بود، ما هم تازه پشت بلندگو صحبت می کردیم و به قول او تازه داشتیم راحت می نشستیم. ولی هنوز بلندگو شایع نشده بود. قرار بود من در یک مجلس معظم صحبت کنم، بلندگو هم گذاشته بودند.قبل از من آقایی رفت منبر، همینکه رفت منبر، گفت: این بوق شیطان را از اینجا ببرید. بوق شیطان را برداشتند بردند.ما دیدیم اگر بخواهیم تحمل کنیم و حرف نزنیم، این بوق شیطان را بردند و بعد از این هم نمی شود از آن استفاده کرد.تا رفتم و نشستم روی منبر، گفتم:آن زین شیطان را بیاور.
غرض این است که این چنین جمود فکری و خشک مغزی ها بی مورد است.بلندگو تقصیری ندارد، رادیو و تلویزیون و فیلم فی حد ذاته تقصیری ندارند، تا محتوا چه باشد؟آنچه در رادیو گفته می شود چه باشد، آنچه در تلویزیون نشان داده می شود چه باشد، آنچه در فیلم ارائه می شود چه باشد؟آنچه در تلویزیون نشان داده می شود چه باشد، آنچه در فیلم ارائه می شود چه باشد؟اینجا دیگر انسان نباید خشکی به خرج بدهد و چیزی را که فی حد ذاته حرام نیست و مشروع است، به صورت یک چیزنامشروع جلوه بدهد.»[70]
ایشان درباره به کارگیری وسایل و ابزارهای مشروع در راه خدمت به نهضت حسینی، به عملکرد خود حضرت حسین (ع) و یارانش استدلال می کند و می گوید:
«خود اباعبدالله (ع) در همان گرما گرم کارها از هر وسیله ای که ممکن بود برای ابلاغ پیام خودش و برای رساندن پیام اسلام استفاده می کرد. خطابه های اباعبدالله از مکه تا کربلا و از ابتدای ورود به کربلا تا شهادت، خطبه های فوق العاده پر موج و مهیج و احساسی و فوق العاده زیبا و فصیح و بلیغ بوده است.[71]… اباعبدالله و اصحابش از هر گونه وسیله ای که از آن بهتر می شد استفاده کرد استفاده کردند، تا برسیم به سایر وسایلی که اباعبدالله (ع) در صحرای کربلا از آنها استفاده کرد. خود صحنه ها را اباعبدالله طوری ترتیب داده است که گویی برای نمایش تاریخی درست کرده که تا قیامت به صورت یک نمایش تکان دهنده تاریخی باقی بماند.»[72]
روش تبلیغ
شهید مطهری در بحث از روش تبلیغ و اسلوب های موفقیت آمیز آن می گوید:
«یکی از شرایط موفقیت در هر کاری، انتخاب روش و اسلوب صحیح است.[73]… به همان معنای صحیح و واقعی، رساندن و شناساندن یک پیام به مردم است، آگاه ساختن مردم به یک پیام و معتقد کردن و متمایل نمودن و جلب کردن نظرهای مردم به یک پیام است. رساندن یک پیام، اسلوب و روش صحیح می خواهد و تنها با روش صحیح است که تبلیغ موفقیت آمیز خواهد بود.اگر عکس این روش را انتخاب کنید، نه تنها نتیجه مثبت نخواهد داشت، بلکه نتیجه معکوس خواهد داد.»[74]
ایشان در این زمینه به قرآن کریم که روش و اسلوب ضروری برای تبلیغ را به طرق مختلف بیان کرده است، توجه می دهد و می گوید:
«قرآن کریم سبک و روش و متد تبلیغ را یا خودش مستقیما و یا از زبان پیغمبران بیان کرده است.یکی از چیزهایی که قرآن مجید راجع به سبک و روش تبلیغ روی آن تکیه کرده است کلمه «البلاغ المبین »است، یعنی ابلاغ و تبلیغ واضح، روشن، آشکارا.»[75]
این است که برای مبلغ شرایطی تعیین می کند که در ادامه به صورت تفکیکی آنها را مورد بحث قرار می دهیم:
شرط یکم: بلاغ مبین
مرحوم مطهری درباره این شرط اولیه و بسیار مهم، مبلغ را مکلف می کند به شیوه ای سخن بگوید که با اصول و اهداف بنیادینی که به خاطر آن به تبلیغ برخاسته است، هماهنگ و متناسب باشد و در این باره می گوید:
«یک نفر مبلغ و پیام رسان که می خواهد از زبان پیغمبران سخن بگوید و مانند پیغمبران حرف بزند و می خواهد راه آنها را برود، باید بلاغش بلاغ مبین باشد.»[76]
شرط دوم: ناصح و خالص و مخلص بودن
ایشان درباره این ویژگی بسیار مهم هم بر این باور است که:
«مبلغ باید ناصح و خالص و مخلص باشد؛ یعنی در گفتن خودش هیچ هدف و غرضی جز رساندن پیام که خیر آن طرف است، نداشته باشد.»[77]
شرط سوم: عدم تکلف و پیچیده گویی
برای این مسئله نیز اعتقاد مرحوم مطهری بر این است که:
«مساله دیگر مساله متکلف نبودن است. تکلف در موارد مختلفی به کار می رود و درواقع به معنی به خود بستن است که انسان چیزی را به زور به خود ببندد.در مورد سخن هم به کار می رود.به افرادی که در سخن خودشان به جای اینکه فصیح و بلیغ باشند الفاظ قلمبه و سلمبه به کار می برند، می گویند متکلف.»[78]
شرط چهارم: فروتنی
مرحوم مطهری با توجه به اهمیت تبلیغ حقیقی، ناصح و خالص و مخلص بودن و پیروی از روش انبیا را مطرح می سازد و در همین زمینه بحث عدم تکلف و قلمبه گویی را بیان می کند و از مبلغ می خواهد فروتنی و نرمی را در راه تبلیغ در پیش گیرد. این است که می گوید:
«کسی که می خواهد پیامی را، آن هم پیام خدا را به مردم برساند، باید در مقابل مردم در نهایت درجه فروتن باشد؛ یعنی پر مدعایی نکند، اظهار انانیت و منیت نکند، مردم را تحقیر نکند، باید در نهایت خضوع و فروتنی باشد.[79]… متناسب با همین مطلب، مسئله دیگری در تبلیغ مطرح است و آن مسئله رفق و لینت و نرمش یعنی پرهیز از خشونت است. کسی که می خواهد پیامی را، آن هم پیام خدا را به مردم برساند تا در آنها ایمان و علاقه ایجاد بشود، باید لین القول باشد، نرمش سخن داشته باشد.»[80]
شرط پنجم: تفاوت نگذاشتن میان مردم
یکی دیگر از خصوصیات بسیار بارز سبک تبلیغی پیغمبران… مسئله تفاوت نگذاشتن میان مردم در تبلیغ اسلام است.[81]
مطهری پس از بیان این شروط، فوراً به بیان روش تبلیغ و راه های رساندن مضمون پیام و واقعه عاشورا می پردازد و بر این باور است که این ماجرا پاره ای ویژگی های ذاتی و درونی دارد که باید به آنها دقت کرد. این است که می گوید:
«حال مقداری راجع به نهضت ایشان برای شما عرض می کنم.مطلبی را می گویم، شما تامل بفرمایید ببینید این طور هست یا نه.همان طور که کلمات و آیات قرآن از لحاظ لفظی و فصاحت و بلاغت و روانی، نوعی خاص از آهنگ ها را به آسانی می پذیرد و این خود آیت بسیار بزرگ برای نفوذ قرآن در دل ها بوده و هست، انسان وقتی تاریخ حادثه عاشورا را می خواند، استعدادی برای شبیه سازی در آن می بیند.همان طور که قرآن برای آهنگ پذیری ساخته نشده ولی این طور هست…»[82]
ادامه این مقاله را در بخش بعد مطالعه کنید…
***پی نوشت ها
61. همان، ص325 .
62 . همان.
63. همان، ص331.
64 . همان، ص 322.
65 . همان،ص 332.
66 . همان.
67. همان، ص333.
68 . همان.
69. همان.
70. همان، صص 334 336.
71. همان، ص344. در اینجا نیز مترجم محترم عبارت« از مکه تا کربلا و از ابتدای ورود به کربلا تا شهادت،خطبه های » را ترجمه نکرده اند.م
72. همان، ص 345.
73 . همان، ص 348.
74 . همان، ص 350.
75. همان.
76. همان، ص 351.
77. همان، ص351 .
78. همان، ص352.
79 . همان، ص354.
80 . همان، ص 355.
81 . همان، ص358 .
82 . همان، ص368.