حنان هر وقت زمین می خورد یا اذیت می شود از کسی یا چیزی یا کاری، برمی گردد و من را نگاه می کند.
که ببیند من هم دیده ام زمین خورده است و اذیت شده است یا نه.
و ببیند من حواسم به ناراحتی و رنجش هست یا نه.
همین که ببیند من نگاهش می کنم، آرام تر می شود و نسبت به آن کسی/چیزی که دارد اذیتش می کند جزع فزعش کمتر می شود…
هرچند دیگران فکر می کنند حنان آنقدرها هم اذیت نشده است که اگر شده بود داد و بیدادش بیشتر بود!!!
***
خدایا!
وقت هایی که از دست کسی یا چیزی یا اتفاقی ناراحت می شوم، وقت هایی که کسی/چیزی اذیتم می کند، کاش برگردم و تو را نگاه کنم؛
کاش یادم بماند که تو داری من را نگاه می کنی،
تو حواست به ناراحتی و رنج من هست…
کاش این را بفهمم؛
که اگر یادم بماند؛ حتما جزع فزعم در آن رنج و ناراحتی کمتر می شود و آرام تر می شوم…
هرچند دیگران فکر کنند من آنقدرها هم اذیت نمی شوم که اگر بشوم، داد و بیدادم به راه است!!
نویسنده: یک مادر
منبع: وقتی مادر هستی
سلام دوست عزیز. مطلب زیبایی بود. کاش همه مان ، همه وقت حواسمان باشد که خدا ما را در همه حال می بیند و هوایمان را دارد.