جَعده دختر أشعث، همسر امامحسن مجتبی(ع) است كه ایشان را مسموم كرد و به شهادت رساند. بنا بر نقل ابوالفرج اصفهانی(1) نام های سكینه، عایشه و شَعْثاء نیز برای او گزارش شده، اما وی نام صحیح او را جعده دانسته است.
از تاریخ ولادت و وفات او اطلاعی در منابع نیامده است. پدرش، أشْعَث بن قَیس كِنْدی(متوفی 40 یا 41)، از مشاهیر نخستین دهه های صدر اسلام و مادرش، اُمّ فَرْوَه، خواهر ابوبكر بود.(2) هنگام اسیرشدن أشعث در واقعه رِدَّه در سال یازدهم هجرت، ابوبكر او را آزاد كرد و خواهر خود را به ازدواج او در آورد.(3)
با توجه به اینکه در مورد شخصیت جعده اطلاعات تاریخی بسیار کم است، در اینجا به گوشه ای از ویژگیهای پدرش اشاره میکنیم تا از این طریق با خانواده او و تا حدی با نوع تفکر جعده آشنا شویم.
«اشعث بن قیس کندی» در زمان رسولخدا، موجودي فاسد بود که آزارهاي بسياري به پيامبر خدا رساند. او پيامبر را دروغگو و جادوگر خطاب کرده بود. تا زمانيکه پيامبر زنده بود، زندگي منافقانه اي داشت و پس از رحلت رسولخدا، از دين اسلام خارج شد و پس از مدتي دوباره به آيين اسلام گرويد. او در جنگ صفين از جمله کساني بود که در توطئه بر سر نيزه کردن قرآن، نقش مهمي داشت. همچنين در شهادت امام حسين(ع) در کربلا شرکت کرد.(4)
علاوه بر آنچه گفته شد، در خطبه 19 نهج البلاغه نیز مورد لعن امیرالمؤمنین علی(ع) قرار گرفته است.
چرا امام حسن مجتبی(ع) با جعده ازدواج کرد؟
به نوشته بلاذری(5) جعده با نیرنگ پدرش به ازدواج امام حسن مجتبی (ع) درآمد.
در تاریخ درباره چگونگی ازدواج امام حسن(ع) با جعده داستانی نقل شده است:«امیرالمؤمنین علی(ع) دختر سعید بن قیس همدانی به نام «ام عمران» را برای فرزندش حسن خواستگاری کرد. سعید گفت: به من مهلت دهید در این باره مشورت کنم. در بین راه به اشعث بن قیس(برادرش) برخورد و جریان را به او گفت. آن مرد منافق از روی نیرنگ به سعید گفت: چگونه دخترت را به حسن می دهی که همیشه به او فخر بفروشد و درباره اش انصاف نورزد و با او بدرفتاری کند و بگوید من فرزند پیامبر خدا و امیرالمؤمنینم و او در برابرش چنین فضیلتی نداشته باشد. پس بهتر نیست او را به پسرعمویش بدهی تا شایسته یکدیگر باشند؟ سعید گفت: کدام پسرعمویش؟ اشعث گفت: محمد پسر من. آن بیچاره فریب خورد و گفت: دخترم را به پسرت دادم. اشعث شتابزده به نزد امیرالمؤمنین(ع) رفت و گفت: تو دختر سعید را برای حسن خواستگاری کردهای؟ حضرت فرمود: بلی. اشعث گفت: آیا دختری را نمی خواهی که در شأن فرزندت باشد؟ حضرت فرمود: آن دختر کیست؟ اشعث گفت: جعده دختر من. حضرت فرمودند: ما با مرد دیگری در این باره گفتگو کرده ایم. اشعث گفت: درباره آن گفتگو راهی برای شما وجود ندارد؟ حضرت گفتند: او رفته است تا با مادر دختر مشورت کند. اشعث گفت: او دخترش را به محمد بن اشعث(پسر من) داد. حضرت فرمودند: کِی چنین کاری کرده؟ اشعث گفت: قبل از اینکه به اینجا بیایم. و چنین بود که امیرالمؤمنین با این پیشنهاد موافقت کرد. وقتی که سعید فهمید فریب اشعث را خورده، پیش او شتافت و گفت: ای مردِ یک چشم! با من نیرنگ باختی؟ اشعث به او گفت: کورِ خبیث تو هستی که خواستی درباره فرزند پیامبر مشورت کنی. آیا تو احمق نیستی؟ اشعث شتابان به حضور امام حسن(ع) رفت و گفت: آیا نمیخواهی با همسرت دیدار کنی؟ چون او می ترسید فرصت از دست برود. بعد راه بین خانه امام و خانه خودش را فرش کرد و دخترش را به همسری امام بخشید. به این ترتیب جعده به خانه امام (ع) رفت».(6)
در مورد علت این ازدواج تحلیل های متفاوتی از سوی اندیشمندان صورت گرفته است که در اینجا به نقل برخی از آنها میپردازیم.
1- از آنجا که امام حسن مجتبی(ع) فرزند پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود، هر کسی دوست داشت به گونه ای خود را به خاندان پیامبر نزدیک کند. اهل بیت پیامبر(ص) هم به جهت حُسن خلقی که داشتند و حتی نسبت به دشمنان مهربان بودند، با اینگونه پیشنهادات مخالفت نمیکردند و تا خطایی از کسی نمیدیدند او را از در خانه خود نمیراندند. علاوه بر اینکه طبق داستان فوق، امام مجتبی(ع) در برابر کار انجام شده واقع شدند و تن به این ازدواج دادند.(7)
2- ولی برخی تحلیلگران سبب این ازدواج را اینگونه بیان کردهاند: «همانگونه که برخی ازدواج های رسول خدا(ص) رنگ سیاسی داشت، پارهای ازدواج های امام حسن(ع) هم سیاسی بود. با توجه به نفوذ بسیار زیاد اشعث بن قیس در کوفه به نحوی که در جنگ صفین در به حکمیت کشاندن جنگ تلاش فراوانی داشت و مؤثر هم واقع شد، حضرت با دختر او جعده ازدواج نمود. این ازدواج صورت گرفت و البته بدون فرزند پایان یافت. جعده که نفاق را از پدر به ارث برده بود، با توطئه و وسوسه معاویه به دشمن حضرت تبدیل شد و در یک اقدام ننگین امام حسن(ع) را زهر داد».(8)
3- توجه به فرهنگ آن روزگار نشان می دهد که ازدواج ها تنها بر اساس رعایت تناسب و هم كفو بودن انجام نمى شد؛ بلكه گاهى براى اداى احترام به یك شخصیت و یا براى ابراز علاقه یك قبیله به قبیله دیگر و یا جلوگیرى از انتقام قبیله اى صورت مىگرفت. بنابراین اگر چه برخى ازدواج ها، براى امامان معصوم بسیار سنگین بود، ولى بزرگوارى شخصیت ایشان موجب مى شد كه آن را بپذیرند. البته آنچه گفته شد، از نگاه زمینى و روابط اجتماعى بود؛ اما از دید دیگر این نوع ازدواج ها، یك امتحان الهى براى امت اسلام بود تا بیش از پیش، خیانت و پستى بدخواهان و مظلومیت و بزرگوارى معصومان در طول تاریخ نشان داده شود؛ چنان كه براى پیامبران گذشته نیز گاهى چنین ازدواج هاى ناموفقی رخ مى داد. قرآن درباره همسران نوح و لوط فرموده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»(تحریم،10). بنابراین امكان دارد، برخى بتوانند ارتباطى نزدیك -همچون ارتباط زناشویى- با پیامبر یا امام داشته باشند، اما با سوءاختیار خود، به راه كفر و گناه بروند و گرفتار بدفرجامى شوند كه «جعده» نیز این چنین بود. او به امام خیانت كرد و چون امام الگوى مردم بود، تا لحظه آخر با او رفتار عادى داشت و از علم لدنى خود استفاده نكرد.(9)
چه شد که جعده، امام حسن(ع) را به شهادت رساند؟
در بیشتر منابع شیعی آمده است كه معاویه با وعده مالِ بسیار و ازدواج با یزید، جعده را تطمیع كرد تا شوهرش، امام حسن(ع) را زهر دهد و او نیز چنین كرد و بر اثر آن امام به شهادت رسید.(10) به گزارش طبرِسی معاویه زهر را برای جعده فرستاده بوده است.(11) البته بنا به نقل بعضی از منابع، سم دادن جعده به امام حسن(ع)، به تحریك و دستور یزیدبن معاویه بوده است.(12)
پس از كارگر افتادن زهر، معاویه به وعده مالی كه به جعده داده بود وفا كرد، ولی به ازدواج او با یزید رضایت نداد(13) و به او گفت كه میترسد فرزندش، یزید، را نیز مانند حسن بن علی به قتل برساند.(14) و در اينجا بود که پيشگوئي امام مجتبي(ع) درباره اش صادق درآمد که فرموده بود: به خدا قسم معاويه تو را فريب داد و به عهد و پيمانش وفا نخواهد کرد. تو همسري بهتر از من به دست نخواهي آورد…(15) جعده پس از زهر دادن به امام حسن(ع)، مورد لعن و نفرین حضرت قرار گرفت.(16) و گفته شده که بيماري توأم با عفونتي براي او پديد آمده و به وضع بسيار دردناکي درگذشت: خسر الدنيا و الآخرة، ذلک هو الخسران المبين.(17)
به گزارش سَخاوی(18) به نقل از ابنعبدالبرّ، جعده به سبب كینه ای كه به امام حسن(ع) داشت، او را مسموم كرد و این دشمنی با خاندان امام علی (ع) در میان خانواده اش نیز وجود داشت؛ چنانكه در روایتی از امام صادق(ع) به آن اشاره شده است. ایشان فرمودند: «ان الاشعث شرک في دم اميرالمؤمنين و ابنته جعدة سمت الحسن، و ابنه شرک في دم الحسين»؛ به راستي که خود اشعث در خون اميرالمؤمنين شرکت جست، و دخترش جعده امام حسن را مسموم کرد، و پسرش(محمد بن اشعث) در خون حسين شرکت جست.(19)
از زندگی جعده پس از شهادت امام حسن(ع) اطلاع زیادی در تاریخ ثبت نشده است، جز اینکه پس از امام(ع) دو بار ازدواج كرد؛ نخست با یعقوب بن طلحه بن عبیداللّه(20) كه برای او سه پسر به نام های اسماعیل، اسحاق و ابوبكر بهدنیا آورد، اسماعیل و اسحاق به هنگام حیات پدر از دنیا رفتند.(21) دومین بار پس از كشته شدن یعقوب بن طلحه (متوفی 63) در واقعه حَرّه،(22) با عباس بن عبداللّه بن عباس(فرزند ارشد ابن عباس مشهور) ازدواج كرد و برای او پسری به نام محمد و دختری به نام قَریبه به دنیا آورد كه از این دو نیز نسلی باقی نماند.(23) در گزارش ها آمده كه قریشیان به هنگام مشاجره با فرزندان جعده، آنان را «بَنی مُسِمَّةِ الازْواج« (فرزندان زنی كه همسرانش را مسموم می كند) خطاب میكردند.(24)
پی نوشت
1. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطّالبیین، ج۱، ص۳۱، نجف، چاپ کاظم مظفر، 1385هـ، ج1، ص31
2. ابنسعد، طبقات (لیدن)، ج۸، ص۱۸۱
3. محمد بن عمر واقدی، کتاب الرِدَة، عمان، چاپ محمود عبداللّه ابوالخیر، ج۱، ص۳۱۹؛ طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۳۳۹؛ علیرضا بهاردوست، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جعده بنت اشعث»، شماره۴۶۹۲
4. جعفر ابراهيمي، آسمان دوم (زندگي نامه امام حسن مجتبي عليهالسلام)، تهران، انتشارات محراب قلم، 1378، ص134
5. باقر شريف قرشي، زندگاني حسن بن علي عليهالسلام، مترجم: فخرالدين حجازي، تهران، انتشارات بعثت، 1352، ج2، ص567 به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 216
6. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، دمشق، چاپ محمود فردوسالعظم، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج۲، ص۳۶۹
7. برگرفته از سایت اینترنتی دانشنامه رشد www.daneshnameh.roshd.ir:science.؛ و پایگاه منتظران ظهور-www.asr-entezar.ir
8. همان منبع
9. www.funsara.com
10. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علیالعباد، قم، 1413هـ، ج۲، ص۱۶؛ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، ۱۹۵۶، ج۳، ص۲۰۲؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، 1405هـ، ج۲، ص۱۳۸ـ۱۳۹
11. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، نجف، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، 1386هـ، ج۲، ص۱۳
12. ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، قاهره، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، 1385هـ، ج۱۶، ص۱۱؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۴۷
13. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطّالبیین، ج۱، ص۴۸
14. مسعودی، مروج، بیروت، ج۳، ص۱۸۲؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۳
15. علی قائمی، در مکتب کریم اهل بیت امام حسن مجتبی، انتشارات امیری، ص456
16. سعید بن هبة اللّه قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، قم، ۱۴۰۹، ج۱، ص۲۴۲
17. علی قائمی، در مکتب کریم اهل بیت امام حسن مجتبی، ص456
18. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، بیروت، 1414هـ، ج۱، ص۲۸۳
19. کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۷؛ بحارالانوار، ج44، ص154؛ سيد هاشم رسولي محلاتي، زندگاني امام حسن مجتبي (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوازدهم، 1382، ص442
20. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۳۹
21. ابنسعد، طبقات (لیدن)، ج۵، ص۱۲۳
22. ابنسعد، طبقات (لیدن)، ج۳، قسم ۱، ص۱۵۲
23. ابنسعد، طبقات (لیدن)، ج۵، ص۲۳۱
24. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطّالبیین، ج۱، ص۴۸؛ محمد بن محمدمفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علیالعباد، ج۲، ص۱۶؛ علیرضا بهاردوست، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جعده بنت اشعث»، شماره۴۶۹۲
منبع: مهرخانه