تحصیل علم، خصوصاً علم دین، همواره مورد توجه بوده؛ بدان حد که بسیاری از خانوادههای متدین که تحصیل را برای دختران خود در شرایط روزگار گذشته نمیپسندیدند، مانع دینآموزی آنان نمیشدند. البته این تحصیل در محیط خانواده و عمدتاً در کنار پدر، برادر و یا همسر انجام میگرفت؛ ولی این محدودیتها نیز رفته رفته با تشکیل محیطهای زنانه و هستههای اولیه فقهآموزی گروهی از میان رفت و به مرور شکل کلاس به خود گرفت. با این وجود تا سالهای اولیه انقلاب اسلامی، فاصله بسیاری میان حوزههای علمیه مردان و مدارس دینی زنان که همچنان محدود بود و کوچک، وجود داشت. اما به مرور با رشد روزافزون حوزههای علمیه زنان و افزایش کمی بانوان طلبه مواجه بودیم. در این گزارش به بررسی وضعیت حوزههای علمیه خواهران و تغییرات آن در سالهای اخیر و چالشهای پیشرو میپردازیم.
نه تنها در زمان طلوع خورشید اسلام بر جزیره العرب که حتی امروز نیز، دین نیازمند آموزش و فراگیری است. روند تعلیم و آموزش دین، از زمان امام باقر و صادق علیهماالسلام، سرعت و دقت بیشتری به خود گرفت و شعبههای مختلف مرتبط با دین نیز مورد توجه قرار گرفت. در این میان و بنابر آموزههای دینی که دینآموزی را مختص به جنسیت نکرده بود، زنان نیز همانند مردان در میدان آموزش بودند و در حال فراگیری علم دین. با این تفاوت که زنان، مانند مردان از امکان استفاده از مدرسهها و اساتید مختلف بهرهمند نبودند و بیشتر بانوانی که از خانوادههای اهل فضل و علم بودند یا توانایی ارتباط با ایشان را داشتند، این امکان را مییافتند که در محضر اساتیدی که عمدتاً پدر، برادر و یا همسرشان بودند، کسب دین کنند. زنانی مانند آمنهبیگم، دختر علامه مجلسی؛ شرفالاشرف و فاطمه، دختران سیدبن طاووس، فاطمه دختر شهیداول و حتی بانو مجتهده امین از این دست زنانند.
صفحات: 1· 2