قبول نشدن اعمال آتش خواران
از پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) روايت شده است که فرمودند: «خداى تعالى فرشته اى دارد كه هر شب بر بالاى بيت المقدس فرياد بر مى دارد: هر كس غذاى حرامى را بخورد، خداى تعالى «صرف و عدل» يعنى نافله و فريضه اش را قبول نمى كند.»(2)
آمادگی برای انجام گناه
در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل شده است که برای حفظ عفّت شکم و پاکدامنی، روزه بگیرید. آنگاه در بیان استدلالشان اضافه کرده اند: «وقتی شكم از حرام و شبهه بهره بُرد و پر شد، فَرج به حركت در مى آيد و خواهش هاى باطل و تخيّلات بیهوده در نفس خطور مى كند.» (3)
در روایات دیگری از معصومین نیز پاکی شکم و پاکدامنی، همیشه با هم بیان شده است. همین ماجرا نشان می دهد که وقتی شکم از حرام پر شد و گوشت بدن از آن رشد کرد، فرد ابائی در انجام گناهان نخواهد داشت.
اشتراک با شیاطین در مال
همانطور که مال حلال، از سوی خداوند پر برکت می شود، در مال حرام نیز، دست شیاطین دخالت دارد. کسی از رسول خدا(ص) پرسید: «يا رسول اللَّه! آيا در ميان مردمان كسى هست كه شریک شيطان باشد؟» رسول خدا(ص) فرمودند: «آيا قول خداى عز و جل را نمى خوانى كه مى فرمايد: «وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ؛ اى شيطان! شركت نما با ايشان در مال ها و فرزندان ايشان.(4)» (5)
این روایت درباره ی دو قشر از دشمنان خداست: حرام خواران و زنازادگان! این دو قشر هم سفره و شریک شیاطین هستند.
نفرین ملائک و خشم خدا
حضرت رسول اکرم(ص) در جای دیگری فرمودند: «هر كس روزى حلال بخورد، فرشته اى بالاى سرش مى ايستد و تا هنگام فراغت او از خوردن، برايش آمرزش مى طلبد و چون لقمه اى از حرام در شكم بنده قرار گيرد، همه ی فرشتگان آسمان ها و زمين او را نفرين مى كنند و تا چيزى از آن لقمه در درونش باشد، خدا به او نمى نگرد و هر كس لقمه اى از حرام بخورد، همانا گرفتار خشم خداست. اگر توبه كند، خدا توبه اش را مى پذيرد و اگر مرگ او را در ربايد و توبه نكرده باشد، آتش بر او سزاوارتر است.» (6)
حالا فکر کنید کسی که هر روز در حال خوردن مال حرام است، اصلاً فرصتی برای خشنودی خداوند به دست میاورد؟ وقتی تاثیر یک لقمه (یعنی کمترین مقدار خوردن مال) اینقدر بزرگ باشد، حساب کنید وقتی انسانی از حرام خواری ایجاد شود و در حرام خواری رشد کند، چقدر مورد نفرت و بیزاری ملائک و خداوند است!
برنتافتن فرمان امام
آخرین مرحله از حرام خواری، ایستادن در برابر امام است. شاید بسیاری از ما خطبه ی امام حسین(ع) در روز عاشورا، خطاب به لشکر عمر بن سعد را شنیده باشیم. بیایید یک بار دیگر مرورش کنیم:
«واى بر شما! چه مانعى دارد كه ساكت شويد و سخن مرا گوش كنيد؟
جز اين نيست كه من شما را به راه هدايت دعوت مي كنم، كسى كه از من اطاعت كند، هدايت مى شود و كسى كه نافرمانى نمايد، هلاك و كافر خواهد شد. شما عموماً امر مرا اطاعت نمى كنيد. گوش به سخن من نمي دهيد؛ زيرا شكم هاى شما از حرام پر شده و به قلب هاى شما مهر (قساوت) زده شده است. واى بر شما! آيا ساكت نمىشويد!؟ آيا نمىشنويد؟» (7)
پی نوشت:
1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، آداب معاشرت ( ترجمه جلد 71 و 72 بحار الأنوار) - تهران، اسلامیه، چاپ: اول، 1364 ش. ج2 ؛ ص110؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
2.ابن فهد حلى، احمد بن محمد، آداب راز ونياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعي) - تهران، دارالکتب اسلامی، چاپ: اول، 1381 ش. ج1 ؛ ص135.
3.شهيد ثانى، زين الدين بن على، شرح مصباح الشريعة، ترجمه عبد الرزاق گيلانى - تهران، پیام حق، چاپ: اول، 1377 ش.ص 155- 156.
4.اسرا: 64.
5.كلينى، محمد بن يعقوب، تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى) - قم، دارالحدیث، چاپ: اول، 1388 ش. ج4 ؛ ص7.
6.فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين، ترجمه مهدوى دامغانى - تهران، نشر نی، چاپ: اول، 1366 ش. ص 720.
7.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار) - تهران، اسلامیه، چاپ: سوم، 1364 ش.ص 14.
منبع: موعود
صفحات: 1· 2