إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنَا وَاسْتَکْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ
کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمیشود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا میدهیم! «سوره الاعراف آیه «40»
در روایتی از پیامبر نقل شده است : هنگامی که بنده ی مؤمن از دنیا جدا می شود و رو به سوی آخرت می کند ، فرشتگانی سفید رو که چهره هایشان مانند خورشید می درخشد، با کفن های بهشتی و حَنوطی( عطری خوشبو) از بهشت، از آسمان بر او فرود می آیند و در برابر دیدگان او تا آنجا که چشم کار می کند می نشینند. سپس فرشته ی مرگ می آید و بر بالین او می نشیند و می گوید: ای جان پاکیزه ، به سوی آمرزشی از خدا و خشنودی او بیرون آی. پس جان او مانند خارج شدن آب از دهانه ی مَشک از بدنش خارج می شود؛ اگر چه شما جان کندن را طوری دیگری می بینید.
هنگامی که جان او را می گیرد ، بدون لحظه ای درنگ ، آن را در کفن و حنوط بهشتی قرار می دهند و از او بوی خوشی بهتر از خوشبوترین مشک دنیا بر می خیزد. پس از آن ، او را بالا می برند و بر هیچ گروهی از فرشتگان نمی گذرد مگر این که می پرسند : این روح پاکیزه کیست ؟
می گویند : فلان کس است و او را به بهترین نام هایی که در دنیا صدایش می کردند ، نام می برند. تا این که به آسمان دنیا می رسند. درخواست بازشدن آن را می کنند ، درِ آسمان به رویشان باز می شود و مقربان هر آسمان تا آسمان بعدی او را مشایعت و بدرقه می کنند تا به آسمان هفتم برسد.
در این هنگام ، خدا می فرماید : نامه ی عمل بنده ی مرا ، در علّیّین ( بلندترین مرتبه) بنویسید و او را به زمین بازگردانید؛ زیرا آنها را از زمین آفریدم و به آن باز می گردانم و (بار دیگر) از آن بیرونشان می آورم. آنگاه روح او به بدنش (در قبر) بازگردانده می شود.
پس دو فرشته می آیند و نزد او می نشینند و می گویند :
پروردگار تو کیست ؟
می گوید : پروردگار من خداست.
می گویند : دین تو چیست؟
می گوید : اسلام دین من است.
پس می گویند : این مردی که در میان شما مبعوث شده ، کیست؟
می گوید : او پیامبر خداست.
می گویند : از کجا می دانی؟
می گوید : کتاب خدا را خواندم ، به آن ایمان آوردم و آن را تصدیق کردم.
پس منادی از آسمان ندا می دهد: بنده ام راست گفت. از بهشت برایش فرش و لباس بیاورید و دری از بهشت باز کنید تا از بوی خوش و نسیم آن به او برسد.
سپس قبرش تا چشم کار می کند، باز می شود. شخصی نیکو صورت و خوش لباس و خوشبو نز او می آید و می گوید : مژده باد بر تو به آنچه که تو را خشنود می کند. این همان روزی است که وعده داده شدی.
از او می پرسد: تو کیستی که از سر و رویت خیر و خوبی می بارد؟
او می گوید: من عمل صالح تو هستم.
پس می گوید: پروردگارا ، قیامت را بر پا کن ، قیامت را برپا کن تا به خانواده و دارایی ام برسم.
( پس از آن ) پیامبر (ص) فرمود:
بنده ی کافر زمانی که رو به سوی آخرت می کند و در حال جدایی از دنیاست ، فرشتگانی سیاه رو با گلیم های خشن بر او فرود می آیند و تا آنجایی که چشم کار می کند،در کنار او می نشینند. سپس فرشته ی مرگ می آید و بر بالین او می نشیند و می گوید :
ای جان پلید به سوی خشم و غضبی از جانب خدا بیرون شو.
پس مانند شانه ای که خس و خاشاک را از پشمِ تر می گیرد ، جان او را از تنش بیرون می کند و می گیرد. آنگاه بدون لحظه ای درنگ،آن را در گلیم های خشن قرار می دهند و از او بویی گندتر از هر مرداری که در زمین است ، بلند می شود. او را بر هیچ گروهی از فرشتگان عبور نمی دهند مگر این که می پرسند:این روح پلید کیست؟
می گویند: این فلانی است و او را به زشت ترین نام هایی که در دنیا صدایش می زدند ، نام می برند. تا این که به آسمان دنیا می رسند. در خواست باز شدن آن را می کنند و درهای آن باز نمی گردد.
سپس پیامبر ( ص) این آیه را تلاوت فرمود :
« درهای آسمان به رویشان گشوده نمی شود.»
خدا می فرماید: نامه ی عملش را در سِجّین ( پس ترین مراتب ) در پایین ترین طبقات زمین بنویسید.
روح او را با خفت و خواری پرت می کنند … پس مَنادی از آسمان ندا می دهد : بنده ام دروغ گفت و تکذیب کرد. برایش فرشی از آتش بگسترانید و دری به سوی آتش جهنم به رویش بگشایید تا گرما و بادهای کشنده ی آن به او بوزد. سپس قبر چنان فشاری بر او می آورد که شانه هایش خرد می شود. در این هنگام ، شخصی زشت رو و بدلباس و بدبو نزد او می آید و می گوید : مژده باد بر تو به آنچه که تو را می آزارد. این همان روزی است که وعده داده می شدی. آن کافر از او می پرسد :
تو کیستی که از سر و رویت شر می بارد ؟
او می گوید : من عمل پلید تو هستم .
پس می گوید: پروردگارا ، قیامت را بر پا مکن.
منبع: المیزان ج 8 ص 139
خیلی ممنون به خاطر این مطلب.