والدین باید مراقب سلامت خود باشند تا فرزندان سالمی را تربیت کنند انها نباید از نیازهای خود به طور کامل بگذرند چرا که مشکلاتی پیدا میکنند که سلامت فرزندان را نیز تحتالشعاع قرار میدهند.
5 سال اول زندگی کودک بسیار مهم است هر چه این محیط امن و با محرکهای گوناگون باشد به تکامل کودک کمک میکند بنابراین وظیفه والدین این است که محیط امن و سازندهای را برای کودک خود فراهم کند.
با توجه به اهمیت پیوستگی مادر و کودک در این مقطع باید دلبستگی امنی در کودک شکل گیرد اما اگر این دلبستگی ایجاد نشود میتواند زمینهساز اختلالات اضطرابی، هیجانی و رفتاری در آینده کودک باشد.
هدف از رشد کودک تقویت و ارتقای مهارتهای ارتباطی است تا بتواند در صورت لزوم از دیگران کمک بخواهد.
بازیهای جمعی، یادگیری درک احساسات دیگران و اینکه کودک بداند چگونه احساسات او بر دیگران اثر میگذارد در این دوره اهمیت زیادی دارد همچنین کودک باید بیاموزد تا احساسات خود را بدون پرخاشگری بیان کند او باید قوانین را رعایت کند چرا که افراد بهنجار میتوانند قوانین را پذیرفته و به آن احترام بگذارد.
استقلال پیدا کردن و اینکه کودک مسئولیت اعمال خود را بپذیرد دیگر مهارتی است که باید در جهت ارتقای سلامت روان از سوی والدین به کودک آموزش داده شود.
یادگیری مهارتهایی مانند مذاکره، حل مسئله و تصمیمگیری در سنین دبستان و بعد از آن باید در کودک و نوجوان ایجاد شود برای برقراری رابطه مناسب، والدین با کودک باید ارتباط مؤثری داشته باشند بهتر است والدین زمانهایی هر چند کوتاه را در نظر بگیرند و در اختیار فرزند خود قرار دهند این رفتار موجب افزایش اعتماد به نفس کودک شده و مهارتهای کلامی و اجتماعی او را ارتقا میدهد.
در دوره نوجوانی با توجه به ویژگیهای خاصی که دارد نوجوان دوست دارد هر چیزی را تجربه کند. این دوران، دوران مستقل شدن است چنانچه با این قضیه برخورد مناسب نشود میتواند زمینهساز شکلگیری رفتارهای پرخطر مانند سوء مصرف مواد مخدر، خشونتهای خیابانی و بزهکاری در نوجوان شود.
والدین باید ویژگیهای نوجوانی طبیعی را بداند این ویژگیها شامل حفظ استقلالطلبی و به عهده گرفتن اداره امور زندگی است. این ویژگیها در عین حال که کمککننده هستند میتواند خطرناک نیز باشد این ویژگیهای تکاملی باید با نظارت والدین باشد تا نوجوان به بزرگسالی بهنجار تبدیل شود.
یکی از اشتباهات و باورهای نادرست که والدین در مورد کودک دارند این است که برخی کودک را بزرگسال کوچک میداند در حالی که کودک توانایی درک برخی موضوعات را ندارد بنابراین باید انتظارات منطقی از فرزند خود داشته باشیم.
همه رفتارهای ما چند عاملی هستند بنابراین نباید رفتار کودک را به یک عامل مانند محیط نسبت دهیم.
والدین در برخی امور باید با کودکان و نوجوانان خود مشورت کنند مثلاً تا قبل از 12 سالگی قانونگذاری اقتدارگرایانه است ولی در دوره نوجوانی با حفظ اقتدار میتواند توافقیتر باشد مثلاً در مورد ساعت خواب نوجوان ممکن است والدین ساعت 10 شب را مناسب بدانند و نوجوان بخواهد ساعت 12 شب بخوابد در این مورد میتوان توافقی عمل کرده و حد وسط را رعایت کرد.
***نسرین دودانگی فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، متخصص حوزه بهداشت روان