هر یک از این زنان که غیر از نسل زنان هاشمی بودند و در کربلا حضور داشتند، توانستند با استقامت در راه دین خدا و دفاع از امام خود، همسران و فرزندان خود را در زمره یاران حسین قرار داده و تا ابد مهر یاران عاشورایی حسین را بر پیشانی خود بزنند.
این زنان اگرچه خدمتگزاران اهل بیت پیامبر بودند، اما توانستد در سلک بهترین افراد تاریخ قرار بگیرند و با دفاع از راه حق در تاریخ جاودان کربلا سهمی داشته باشند.
آنها اگرچه آزادشده به دست حسین بن علی بودند، اما آزادگی حقیقی را در کنار عاشوراییان و با همجواری اهل بیت در مسیر کربلا تا شام، آزادگی تاریخی خود را در کنار خاندان حسین بن علی یافتند.
موضوع: "زنانه"
و حسین مسلم بن عقیل را به کوفه میفرستد تا پیکی باشد از سوی پسر پیامبر به آنان که راه گم کردهاند و در پیچ و خمهای گمراهی و نفاق روزگار میگذرانند.
بعد از آنکه مسلم به کوفه رسید و با عهدشکنی کوفیان مواجه شد، به منزل هانی بن عروه رفت. رویحه همسر هانی بن عروه از میهمانشان به خوبی پذیرایی کرد. او میدانست که مسلم پیک حسین است و از همین روی به او احترام ویژهای میگذاشت.
بعد از اینکه مأموران ابن زیاد، مسلم بن عقیل را یافتند و دستگیر کردند، هانی بن عروه هم به جرم پناه دادن به پیک حسین بن علی دستگیر شد. مسلم بن عقیل و هانی هر دو از جانب ابن زیاد به مرگ محکوم شدند.
بعد از شهادت هانی بن عروه، رویحه به همراه فرزندش یحیی در کوفه مخفی شد و چند صباحی را در اختفا سپری کرد تا گرفتار مأموران ابن زیاد نشود. او پس از اطلاع از ورود کاروان حسین بن علی به کربلا، به همراه پسرش، مخفیانه از کوفه به سمت کربلا رفت.
رویحه که خون همسرش را قبل از رسیدن کاروان کربلاییان در راه امام خویش نثار کرده بود، در کنار اهل بیت امام و کاروان عاشوراییان آرام جان گرفت. او پسرش یحیی آماده کرد تا در رکاب امام خویش بجنگد و او نیز مانند پدر خود، مادرش را در مقابل اهل بیت پیامبر روسفید کند.
به شهادت تاریخ، نامش بحریه بنت مسعود الخزرجی است؛ همسر جناده بن کعب انصاری، از شهدای دشت کربلا. نامش را جناده بن حرث هم نوشتهاند که از طایفه خزرج بود و چون پسر نوجوانی به نام عمرو داشت او را ام عمرو میگفتند.
ام عمرو به همراه همسرش جناده بن کعب و پسر نوجوانش عمرو از همان منزل آغازین در مکه به کاروان حسین بن علی «علیه السلام» پیوست. او همسر و فرزندش را در کربلا فدایی امام زمانش کرد.
پس از آنکه جناده در روز عاشورا به شهادت رسید، او پسر نوجوانش را آماده میدان کرد و برای دفاع از حسین بن علی به سمت دشمن فرستاد.
زمانی که عمرو بن جناده خواست به میدان رود، امام حسین (ع) فرمود: پدر این جوان کشته شده. شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود. در این هنگام عمرو به امام چنین پاسخ داد: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است و او به شهادت من در راه امام زمانم راضی و خشنود است. سپس به میدان رفت و با آنکه در سنی حدود 11 سالگی بود، در دفاع از حسین بن علی به شهادت رسید.
بعد از مدتها سری زدم به سایت فرهنگ نیوز
مطلبی بود راجع به الهام چرخنده بازیگر
بازیگر زنی که چند وقت قبل کلیپی از او در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه پوشش چادر را برای همیشه انتخاب کرده …
امروز خواندم سکته قلبی داشته و در بیمارستان بستری شده.
عکسی از او منتشر شده بود که در بیمارستان هم چادر رنگی به سر داشت و حجاب کاملی را رعایت کرده بود
داشتم فکر می کردم برای این الهام چرخنده چه اتفاقی افتاد که این تصمیم را گرفت …
چون بازیگری حرفه ای نیست که بتوانی پوششت را خودت انتخاب کنی وقتی در یک نقش خاص قرار بگیری باید پوشش همان نقش را هم داشته باشی و مسلما مخاطب نمی پسندد که یک بازیگر همیشه یک نوع خاص نقش را قبول کند چون یک جورهایی تکراری می شود.
پس یعنی چرخنده بازیگری را بوسید و کنار گذاشت خوب شاید این طور باشد…
حالا سوال پیش می آید که چه اتفاقی افتاد که دیگر بازیگری که همه برای داشتن یک نقش کوتاه و به قولی سیاه لشکری در یک فیلم دسته چندم سر و دست می شکنند برای او جذابیت نداشت…
حرف برای زدن زیاد دارم در باره این مقوله بازیگری و بازیگران اما بماند ….
فکر می کنم باید کمی فکر کنیم…
برای آن ها که از کودکی با اسم امام حسین (ع) بزرگ شده اند و از آن موقع که خودشان را شناخته اند، در ایام سوگواری سیاه پوش ائمه علی الخصوص سرور و سالار شهیدان بوده اند، روضه و روضه خوانی غریبه نیست.
در این بین، محافل و مجالس روضه زنانه، که نه فقط در ایام محرم و صفر و روزهای شهادت، که مستمرا در طول سال در خانه ها و حسینیه های کوچک خانگی برگزار می شد و می شود، یکی از جدی ترین عرصه های حضور در این فضا به شمار می رود.
برای خیلی ها که امروز به قول خودشان به یک عزادار حرفه ای تبدیل شده اند و عشق امام حسین در وجودشان شعله ور است، یادآوری مجالس کوچک و بی ریایی که هر از گاهی در خانه یکی از همسایه ها یا اقوام برگزار می شد، کار سختی نیست. زمانی که لباس مشکی تن می کردند و دست مادر را می گرفتند و راهی مجلس اباعبدالله می شدند. مجلسی که غالبا در خانه کوچکی برگزار می شد که اتاق اصلی اش با پرچم ها و پارچه های سیاه پوشانده شده بود و دورتادورش را پشتی چیده بودند و برای راحتی مهمان ها، کنار دیوار و پشتی ها پتوی ملافه شده پهن می کردند.
مجلس ساده روضه، با پذیرایی کوچک چای شروع می شد و وقتی تعدادی دور هم جمع می شدند، دعا یا سوره ای از قرآن و یا زیارت عاشورا را نوبتی یا دسته جمعی می خواندند و منتظر می شدند تا خانم جلسه ای بیاید و برنامه روضه ادامه پیدا کند.