نویسندگان: محمدامین بالادستیان، محمد مهدی حائری پور، مهدی یوسفیان
غیبت
پس از اینکه با شخصیت منجی بزرگ عالم و تحقّق بخش آرمان آدم (علیه السلام) تا خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آخرین ذخیره الهی، حضرت حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آشنا شدیم، اکنون درباره غیبت آن یگانه دوران که بخش مهمّی از زندگی آن حضرت است، سخن میگوییم.
مفهوم غیبت
اولین نکته قابل طرح، آن است که غیبت به معنای «پوشیده بودن از دیدگان» است، نه حاضر نبودن. بنابراین در این بخش، سخن از دورهای است که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از چشمان مردمان غایب است و آنها او را نمیبینند و این در حالی است که آن بزرگوار در بین مردم حضور دارد و در میان ایشان رفت و آمد میکند. این حقیقت در روایات امامان معصوم (علیهم السلام) به عبارت گوناگون بیان شده است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
سوگند به خدای علی! حجّت خدا در میان مردم هست و در راهها [کوچه و بازار] گام بر میدارد؛ به خانههای آنها سر میزند؛ در شرق و غرب زمین رفت و آمد میکند، گفتار مردم را میشنود و بر ایشان سلام میکند؛ میبیند و دیده نمیشود، تا وقت [معین] و وعده [الهی]». (1)
البته نوع دیگری از غیبت نیز برای آن حضرت بیان شده است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
در صاحب این امر، سنتهایی از انبیاء وجود دارد … اما سنّت او از یوسف، پنهان بودن است. خداوند بین او و مردم حجابی قرار میدهد؛ [به گونهای که] مردم او را میبینند؛ ولی نمیشناسند. (2)
بنابراین مطابق روایات، غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ممکن است به دو گونه روی دهد:
یک. غیبت شخص و جسم؛ یعنی امام دیده نمیشود گرچه حضور دارد.
دو. غیبت شخصیت و عنوان؛ یعنی امام دیده میشود؛ ولی شناخته نمیگردد.
پیشینه غیبت
غیبت و نهان زیستی، پدیدهای نیست که برای نخستین بار و تنها درباره آخرین حجّت پروردگار روی داده باشد؛ بلکه از روایات فراوان استفاده میشود که تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، بخشی از زندگی خود را در پنهانی و غیبت بودهاند و این امر به سبب حکمت و مصلحت خدایی بوده است، نه یک خواست شخصی یا مصلحت خانوادگی.
بنابراین غیبت، یکی از سنّتهای (3) الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی، شعیب، الیاس، سلیمان، دانیال و عیسی (علیهم السلام) جریان یافته است و هر یک از آن سفیران الهی به تناسب شرایط، سالهایی را در غیبت به سر بردهاند. (4)
به همین دلیل است که در روایات، غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یکی از سنّتهای پیامبران دانسته شده است.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: در صاحب این امر سنتهایی از چهار تن از پیامبران وجود دارد … اما سنتی که از یوسف پیامبر دارد، غیبت است. (5)
فلسفه غیبت
به راستی چرا امام و حجّت خدا در پس پرده غیبت قرار گرفته است و کدام علت سبب شد تا مردم از برکات ظهور او محروم گردند؟
درباره علت غیبت، روایات متعدد و متنوعی موجود است که در بیشتر آنها از فلسفه غیبت سؤال شده است. بعضی از روایات، علتی را برای غیبت بیان کردهاند؛ ولی بعضی دیگر به گونهای دیگر با این پرسش برخورد کردهاند که قاعدهای است برای پیدا کردن پاسخی مشترک به بسیاری از سؤالات ما. در این بخش در پی آنیم که با توجه به روایات، به پاسخی مناسب برسیم.
سرّی از اسرار الهی
ما ایمان داریم که خداوند عالم، هیچ کار کوچک و بزرگی را جز بر اساسِ حکمت و مصلحت انجام نمیدهد؛ خواه این مصلحتها را بشناسیم یا نه. نیز همه رویدادهای خرد و کلانِ جهان با تدبیر پروردگار و به اراده او انجام میپذیرد که یکی از مهمترین آنها، حادثه غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ بنابراین غیبت آن سرور نیز مطابق حکمت و مصلحت است؛ اگر چه ما فلسفهی آن را ندانیم.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«بی تردید برای صاحب الامر غیبتی است که هر اهل باطلی، در آن به شک میافتد».
راوی دربارهی علت غیبت سؤال کرد. حضرت فرمود:
«غیبت به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم … غیبت، سرّی از اسرار الهی است؛ ولی چون میدانیم که خداوند بزرگ، حکیم است، میپذیریم که همه کارهای او [بر اساسِ] حکمت است؛ هر چند علّت آن کارها برای ما معلوم نباشد». (6)
البتّه چه بسا انسانی که همه افعال خداوند را حکیمانه میداند و در برابر آنها سر تسلیم فرود میآورد، به دنبال دانستن راز و رمز بعضی از رویدادهای عالم باشد، تا به سبب علم به فلسفه یک پدیده، آرامش نفس و اطمینان قلبی بیشتری یابد؛ بنابراین به بحث و بررسی دربارهی حکمتها و آثار غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپردازیم و به روایات مربوط به آن اشاره میکنیم.
حفظ جان امام
یکی از عواملی که سبب کناره گیری پیامبران از قوم خود میشد، حفظ جان خویش بود. آنها برای اینکه بتوانند در فرصتی دیگر رسالت خود را به انجام رسانند در شرایطی که مورد تهدید قرار میگرفتند، پنهان میشدند؛ همان گونه که پیامبر اسلام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مکّه بیرون رفت و در غار پنهان شد. البته همه اینها به دستور و اراده خداوند است.
درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و علت غیبت او نیز در روایات متعدد، چنین امری بیان شده است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«امام منتظر، پیش از قیام خود، مدتی از چشمها غایب خواهد شد».
از حضرت دربارهی علّت آن سؤال شد. حضرت فرمود: «برجانِ خویش بیمناک است.» (7)
شهادت آرزوی مردان خداست؛ ولی شهادتی مطلوب است که در میدان انجام وظیفه الهی و به صلاح جامعه و دین خدا باشد؛ امّا آن گاه که کشته شدن فرد، به معنای از دست رفتن اهداف باشد، ترس از قتل، امری عقلی و پسندیده است. کشته شدن امام دوازدهم که آخرین ذخیره الهی است، به معنای فرو ریختن کعبهی آمال و آرزوی تمام انبیاء و اولیا (علیهم السلام) و تحقق نیافتن وعده پروردگار در تشکیل حکومت عدل جهانی است.
استقلال و نبودن تحت پیمان دیگران
آنها که به دنبال ایجاد یک تحوّل و انقلاب هستند به ناچار در ابتدای قیام با بعضی از مخالفان، عهد و پیمانی میبندند تا بتوانند اهداف خود را دنبال کنند؛ ولی مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن مصلح بزرگی است که در راه برپایی انقلاب و حکومت عدل جهانی با هیچ قدرت ستمگری سازش نخواهد کرد؛ زیرا مطابق روایات فراوان، او مأمور به مبارزه قاطع و آشکار با همه ظالمان است. به همین سبب تا آماده شدن شرایط انقلاب، در غیبت میرود تا مجبور نباشد با دشمنان خدا عهد و پیمانی ببندد.
در روایتی از امام رضا (علیه السلام) علت غیبت، این گونه بیان شده است:
برای اینکه آن زمان که با شمشیر قیام میکند، کسی بر عهده او [امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)] بیعتی نداشته باشد. (8)
آزمایش مردم
امتحان کردن مردم، یکی از سنّتهای خداوند است. او بندگان خود را به اسباب گوناگون میآزماید تا میزان استواریشان در مسیر حق روشن شود. البتّه نتیجه امتحان برای خداوند معلوم است؛ ولی در کوره آزمایشها، این بندگان هستند که ساخته میشوند و به جوهر وجود خود پی میبرند.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شد، مواظب دین خود باشید تا کسی شما را از آن بیرون نکند. برای صاحب این امر [=امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)] غیبتی خواهد بود که گروهی از پیروان او، از اعتقاد خود دست بر میدارد. این غیبت، آزمونی است که خداوند با آن، بندگانش را میآزماید. (9)
تأدیب مردم
وقتی امّت، قدر پیامبر و امام را نشناسند و وظایف خود را در برابر او انجام ندهند، بلکه اوامر او را نافرمانی کنند، رواست که خداوند، پیشوای ایشان را از آنها جدا کند، تا به خود آیند و در روزگار غیبت او، ارزش و برکت وجود او را دریابند. در این صورت، غیبت امام به مصلحت امت است؛ گرچه آنها ندانند و درک نکنند.
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد. (10)
گفتنی است که در روایات، نکتههای دیگری نیز درباره علّت غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیان شدهاند که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میکنیم. آنچه مهم است، اینکه همان گونه که پیش از این گذشت، «غیبت»، سرّی از اسرار الهی است و علت اصلی و اساسی آن پس از ظهور آشکار خواهد شد و آنچه بیان شد، عواملی است که در غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأثیرگذار بوده است.
مراحل غیبت
با توجه به مطالب گذشته، غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امری لازم و ضروری بود؛ ولی از آنجا که همه اقدامهای پیشوایان ما، در راستای تقویت پایههای ایمان مردم بود و بیم آن بود که غیبت آخرین حجّت الهی، آسیبهای جدّی به دیانت مسلمین وارد آورد، دوران غیبت با برنامه ریزی دقیق، آغاز شده و ادامه پیدا یافت.
زمینه سازی برای غیبت
یکی از اقدامات که به آمادگی شیعیان برای دوره غیبت، بسیار کمک کرد، این بود که سالها پیش از ولادت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن از غیبت آن بزرگوار و ضرورت آن، در گفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) مطرح شد. (11) این اقدام سبب آشنایی شیعیان با پدیده غیبت و لزوم آن و نیز چگونگی حوادث و فتنههای غیبت شد، تا به سبب غیبت امام (علیه السلام) به انحراف نگرایند.
اقدام دیگر که برای زمینه سازی غیبت مفید بود، شیوهی ارتباط امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) با شیعیان بود که در قالبی جدید و به شکل محدودتری انجام گرفت. آن دو امام بزرگوار در آستانه غیبت، به پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) آموختند که در بسیاری از نیازهای مادی و معنوی، مجبور به شرفیابی به محضر امام حاضر و ظاهر نیستند؛ بلکه میتوانند با مراجعه به وکلای امامان (علیهم السلام) به وظایف خود عمل کنند. این در زمانی بود که «نهاد وکالت» به وسیله امامان تأسیس شده و در میان شیعیان، شناخته شده بود و شیعیان به این سازمان اعتماد کافی داشتند. (12)
اقدام سوّم، دو مرحلهای شدن غیبت بود. در مرحله نخست گرچه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) غایب بود، رابطه امام و امت به کلّی قطع نشد؛ بلکه شیعیان به وسیله «نایبان خاص» با امام خود ارتباط داشتند. این دوره، آمادگی بیشتری برای غیبت کلّی و نهایی امام، ایجاد میکرد؛ زیرا شیعیان دانستند که در غیبت کبرا نیز سرگشته و حیران نخواهند بود؛ بلکه عالمان دین و فقیهان امت، به عنوان نایبان عامّ حضرت در میان آنها و پاسخ گوی نیازهای آنها خواهند بود. (13)
اینک درباره ویژگیهای دو دوره کوتاه و بلند غیبت، مطالبی را میآوریم.
غیبت کوتاه مدّت
با شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) در سال 260ق، دوران امامت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آغاز شد. از همین زمان، غیبت کوتاه مدّت آن گرامی که به «غیبت صغرا» معروف است، شروع شد و تا سال 329 ق (نزدیک به هفتاد سال) ادامه یافت.
مهمترین ویژگی دوره غیبت صغرا آن است که مردم از طریق نایبان خاصّ با امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ارتباط بودند و به وسیله آنها پیامهای آن حضرت را دریافت میکردند و پاسخ سؤالات خود را میگرفتند. (14) گاهی نیز به واسطه نایبان امام، توفیق شرفیابی به حضور امام خویش را مییافتند.
نایبان خاصّ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که همگی از علما و بزرگان شیعه و برگزیدگان آن حضرت بودند، چهار تن هستند که به ترتیب دوره نیابت خود، عبارتند از:
1. عثمان بن سعید عَمری؛ وی از آغاز غیبتِ امام، عهده دار نیابت آن حضرت شد و در سال 267 ق درگذشت. او وکیل امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام) نیز بوده است.
2. محمدبن عثمان عمری؛ او فرزند نایب اوّل است که پس از درگذشت پدر به مقام نیابت رسید و در سال 305 ق وفات کرد.
3. حسین بن روح نوبختی؛ او پس از 21 سال نیابت، در سال 326 ق بدورد حیات گفت.
4. علی بن محمد سمری؛ وی در سال 329 ق از دنیا رفت و با مرگ او دوران غیبت صغرا پایان گرفت.
نایبان خاص همگی توسط امام عسکری (علیه السلام) و امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتخاب گردیده، به مردم معرفی میشدند. شیخ طوسی در کتاب الغیبه خود روایت کرده است که روزی چهل نفر از شیعیان همراه عثمان بن سعید (نایب اول) به حضور امام عسکری (علیه السلام) رسیدند. امام (علیه السلام)، فرزند خود را به آنها نشان داد و فرمود:
پس از من، این [فرزند] امام شماست. از او اطاعت کنید … بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید، تا عمر او به کمال برسد. پس [در غیبت او] آنچه عثمان [بن سعید] میگوید، بپذیرید و از او فرمان برید که او جانشین امام شماست و کارها به دست اوست. (15)
در روایتی دیگر امام عسکری (علیه السلام) به نیابت محمدبن عثمان (نایب دوم) از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز تصریح فرموده است. (16)
اینها مربوط به دوران قبل از غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود و در طول غیبت صغرا نیز هر یک از نایبان، پیش از مرگ خود، نایب بعدی را که از سوی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتخاب شده بود، به مردم معرفی میکردند.
این مردان بزرگ به سبب برخورداری از صفات و ویژگیهایی، برای نیابت خاص ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شایستگی یافتند. امانتداری، پاکدامنی، عدالت در گفتار و رفتار، رازداری و پنهان کاری و پوشاندنِ اسرار اهل بیت در شرایط ویژه غیبت از خصوصیات مهم آنها بود. ایشان مورد اعتماد واطمینان امام و پرورش یافتگان مکتب خاندان پاک پیامبر بودند. در کنار همه این صفات زیبا، آنان از توان مدیریت و رهبری شیعیان برخوردار بودند و با فهم و آگاهی کامل و درک حسّاسیت زمان و بهره گیری از امکانات موجود، جامعه شیعه را در صراط مستقیم الهی هدایت کردند و آنان را از گذرگاه غیبت صغرا به سلامت عبور دادند.
مطالعه دقیق دوره غیبت صغرا و نقش مهم نوّاب اربعه در ایجاد ارتباط بین امت و امام به خوبی اهمیت این دوره از حیات امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نشان میدهد. وجود این ارتباطها و نیز راه یافتن برخی از شیعیان به محضر امام خویش در طول دوران غیبت صغرا تأثیر فراوانی در اثبات ولادت امام دوازدهم و آخرین حجّت پروردگار داشت. این دستاورد مهم، درست در زمانی بود که دشمنان میکوشیدند تا شیعیان را در برابر تولّد فرزندی برای امام عسکری (علیه السلام) دچار شک و تردید کنند.
غیبت بلند مدّت
در آخرین روزهای عمر نایب چهارم امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نامهای خطاب به او چنین نگاشت:
بسم الله الرحمن الرحیم. ای علی بن محمد سمری! خداوند در مصیبت وفات تو، به برادران دینیات، پاداش بزرگ کرامت فرماید؛ چرا که تو تا شش روز دیگر به سرای باقی خواهی رفت. به کارهایت رسیدگی کن و درباره جانشین پس از خود به کسی وصیت مکن؛ زیرا دوره غیبت کامل [و طولانی] فرا رسیده است. از این پس ظهوری [برای من] نخواهد بود، مگر پس از فرمان الهی و آن پس از گذشت مدتی دراز خواهد بود که دلها را سختی و قساوت فراگیرد و زمین از ظلم و ستم پر شود … . (17)
بنابراین با وفات آخرین نایب خاص امام دوازدهم در سال 329 ق دوره غیبت طولانی که به «غیبت کبرا» معروف است، آغاز شد. این دوران، همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خداوند، ابرهای غیبت، کنار رود و جهان از پرتو مستقیم خورشید فروزان ولایت، بهره مند شود.
همان گونه که گذشت، در دوره غیبت صغری، شیعیان به وسیله نایبان خاص با امام خود رابطه داشتند و با تکالیف الهی خود آشنا میشدند؛ ولی در دوران غیبت کبرا این نوع ارتباط قطع شده، مردم مؤمن برای شناخته وظایف دینی خود تنها به نایبان عام آن حضرت که همان عالمان دینی وارسته و مراجع بزرگ تقلید هستند، مراجعه میکنند. این جریان، مسیر روشنی است که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود در نامهای به یکی از چهرههای مورد اعتماد شیعه، ترسیم فرمود. در فرازی از این نامه که توسّط دومین نایب خاص امام ابلاغ شد، چنین آمده است:
وَ اَمَّا الحَوادِثُ الواقِعَة فَارجُعُوا اِلی رُواة حَدیثِنا فَأِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم و انا حجَّة اللهِ علیهم… (18)
و اما در مورد رویدادهایی که [در آینده] رخ خواهد داد به راویان حدیث ما [=فقها] رجوع کنید؛ زیرا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان هستم … .
امامهادی (علیه السلام) در بیان نقش علمای دینی در زمان غیبت فرمود:
اگر نبودند عالمانی که پس از غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مردم را به سوی آن حضرت بخوانند و آنها را به سوی امامشان هدایت کنند و با حجتها و دلیلهای محکم الهی از دین او [که دین خداست] حمایت کنند و اگر نبودند آن عالمان هوشیار که بندگان خدا را از دامهای شیطان و شیطان صفتان و از [دشمنیهای] دشمنان اهل بیت نجات دهند، هیچ کس نمیماند، مگر اینکه از دین خدا بیرون میرفت؛ ولی ایشان هستند که سررشته دلها [و افکار وعقاید] شیعیان را با استواری در دست دارند؛ آنچنان که کشتی بان، سکّان کِشتی را به دست میگیرد. آن عالمان، برترین [بندگان] نزد خداوند متعال هستند. (19)
منابع بیشتر برای مطالعه و پژوهش
1. الغیبة، شیخ طوسی.
2. الغیبة، نعمانی.
3. خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی.
4. تاریخ غیبت صغرا، سید محمد صدر.
5. امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی.
6. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جاسم حسین.
7. سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری.
8. تاریخ عصر غیبت، پورسیدآقایی و …
9. سازمان وکالت، محمدرضا جباری.
پینوشتها:
1. الغیبة نعمانی، باب 10، ح 3، ص 146.
2. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، باب 33، ح 46، ص 28.
3. قرآن کریم در سورههای متعددی از جمله غافر، آیه 58؛ فتح، آیه 23 و اسراء، آیه 77 از سنّت الهی سخن گفته است. از مجموع اینها استفاده میشود که مقصود از سنّت الهی، قوانین ثابت و اساسی الهی است که هرگز در آن، دگرگونی روی نمیدهد. این قوانین، هم بر اقوام گذشته حاکم بوده است و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد (تفسیر نمونه، ج 17، ص 435، با تلخیص).
4. کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، باب اول تا هفتم، ص 254 تا 300.
5. کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، باب 32، ح 6، ص 326.
6. همان، ج 2، باب 44، ح 11، ص 204.
7. همان، ح 7، ص 233.
8. همان، ح 4.
9. الغیبة طوسی، فصل 5، ح 284، ص 237.
10. علل الشرایع، ص 244، باب 179.
11. در درس سوّم کتاب گفتاری در این موضوع گذشت.
12. درباره «نهاد وکالت» در بخشی جداگانه، گفت و گو خواهیم کرد.
13. درباره نایبان خاص و نایبان عام حضرت در بخشهای بعد همین درس و نیز در بحث نهاد وکالت، بحث خواهیم کرد.
14. متن نامهها - که به توقعیات مشهور است - در کتابهای علمای شیعه موجود است؛ از جمله: بحارالانوار، ج 53 باب 31، ص 150-197.
15. الغیبة طوسی، ح 319، ص 357.
16. همان، فصل 6، ح 317، ص 355.
17. همان، ح 365، ص 395.
18. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، باب 45، ح 3، ص 236.
19. احتجاج، ج 1، ح 11، ص 15.
منبع مقاله :
نگین آفرینش (1) (درسنامه دوره عمومی معارف مهدویت)، مؤلفان: محمدامین بالادستیان، محمدمهدی حائری پور و مهدی یوسفیان، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، چاپ 64، اسفند 1393