الف- خواستگاری
1. پیشنهاد ازدواج
مناقب ابن شهر آشوب روایتی از مقدمات خواستگاری امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل میکند که نمونهای مثالزدنی برای اطرافیان کسانی است که در شرف ازدواج هستند و یا رغبتی بدین کار ندارند و یا آمادگی لازم را در خود نمیبینند و یا به فکر آن نیستند و یا… . ابن شهر آشوب میگوید: ابوبکر و عمر و سعد بن معاذ به اتفاق گروهى ديگر در مسجد نشسته بودند و در مسائل مختلف صحبت میکردند تا سخن به دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسید. ابوبکر با اشاره به خواستگارانی که به خواستگاری دخت نبی رفتهاند و دست خالی بازگشتهاند، گفت که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در جواب آنها فرمودند تعيين همسر فاطمه با خداست. ناگهان در میان رایزنیها به نام علی بن ابیطالب رسیدند، تنها کسی که به خواستگاری دردانه رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم نرفته بود. به پاخواسته و نزد علی که در نخلستان یکی از انصار مشغول آبیاری نخلها بود رفتند و مسأله را عنوان کردند (1).
و خطاب به حضرت، گفتند اشراف قريش از دختر پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خواستگاري کردهاند و پيامبر در پاسخ آنان گفته است که کار زهرا منوط به اذن خداست و ما اميدواريم که اگر تو از فاطمه خواستگاري کني، پاسخ موافق بشنوي و اگر دارايي تو اندک باشد، ما حاضريم تو را ياري کنيم (2). و اینگونه بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام بر حلال خداوند تشویق شد و تشویشها را به کناری نهاده و مصمم شد که نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم برود.
2. حجب و حیا
علی علیهالسلام آماده شده و به خانه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم رفت. در محضر پیامبر نشست و مدتی را به سکوت در شرم گذراند؛ تا اینکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با مهربانی رو به ایشان کرده و فرمودند: يا على! گويا براى خواستهاى نزد من آمدهای؛ بدون پروا حاجت خود را بخواه!
این کلام مهربانانه، مهر سکوت را از لبان حضرت برداشت و کلام خود را آغاز کرد و از خود و آنچه در این سالها بدان مفتخر شده بود گفت که: اى پيامبر خدا! پدر و مادرم فدايت باد. من در خانه شما و با مهر شما پرورش يافتم؛ شما بودی که بهتر از پدر و مادرم برای تربیت من اهتمام داشتی و من از فیض وجود شما هدایت شدم.
و از خواسته امروزش پرده برداشت که: اى پيامبر خدا! سوگند به خدايى كه اندوخته دنيا و آخرت من تويى، اكنون هنگام آن رسيده كه تشكيل خانواده دهم تا با وى انس گيرم. اگر مصلحت باشد و فاطمه را به عقد من درآورید، سعادت بزرگى نصيب من شده است (3).
3. رضایت دختر
بعد از پیشنهاد امیرمؤمنان علیهالسلام، لبخند رضایت بر لبان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشست، اما رو به حضرت کرده و گفت: یا علی! قبل از تو مردان دیگری هم این تقاضا را داشتند، ولی فاطمه اظهار بیمیلی میکرد. چند لحظه تأمل کن تا پیامت را به او رسانده و نظرش را جویا شوم (4).
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، نماینده خداوند بر زمین، ختم انبیا و مرسلین، بهترین خلائق اولین و آخرین، برای کسب نظر دخترشان به اتاقی دیگر رفته و ماجرا را شرح داده و نظر او را جویا شدند. فاطمه سلاماللهعلیها سکوت شرم اختیار کرد، اما چهرهاش برخلاف بارهای قبل نشانی از نارضایتی نداشت. اینگونه بود که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از جای برخاست و گفت: اللهاكبر! سكوت او نشانه رضایت اوست (5).
ب- دوران نامزدی
1. مهریه
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با لبی خندان نزد حضرت بازگشته و فرمودند: برای عروسی چه داری؟ امیرمؤمنان علیهالسلام شرمسار فرمودند: یا رسول الله! شما از وضع من کاملاً اطلاع داريد. تمام ثروت من يک شمشير، يک زره و يک شتر است. پیامبر خدا فرمود: تو مرد جنگ و جهادي و بدون شمشير نميتواني در راه خدا جهاد کني، شمشير از لوازم و احتياجات ضروري تو است. شتر نيز از لوازم کسب و کار تو محسوب ميشود، بايد به وسيله آن آبکشي کني و امور اقتصادي خود و خانوادهات را تأمين کني و براي اهل و عيالت کسب روزي نمايي و در مسافرت بارت را بر آن حمل کني؛ پس تنها چيزي که ميتواني از آن صرفنظر کني همان زره است. منهم به تو سخت نميگيرم و به همان زره اکتفا میکنم (6).
در روایت آمده است مهریه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها زرهی بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن میگویند و از پوست دباغینشده قوچ و یا پوست بُز ساخته میشود؛ زرهی که ارزش آن چهارصد و به نقلی پانصد درهم بود (7).
2. تهیه جهاز
نکته قابل تأمل در این میان آن است که امیرمؤمنان علیهالسلام پیش از ازدواج و در دوران نامزدی، زره را فروختند و مبلغ آن را تقدیم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم کردند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز جهاز فاطمه سلاماللهعلیها را از آن پول تهیه کردند. جهازی که فهرست آن به بیست قلم هم نمیرسد: يك قواره پيراهن به هفت درهم؛ يك عدد روسرى بزرگ به چهار درهم؛ يك حوله سياه خيبرى؛ يك زیرانداز خواب كه با برگ درخت خرما بافته شده بود؛ 2 عدد تشك كتانى، كه درون يكى از آنها از ليف خرما و درون ديگرى از پشم گوسفند پر شده بود؛ چهار عدد بالش از پوست ميشهاى طائف مكه، كه از گياه خوشبويى به نام اذخر پر شده بود؛ يك تخته پرده پشمى؛ يك قطعه حصير؛ يك عدد دستاس براى آرد كردن جو و گندم؛ يك تشت مسى براى لباسشويى؛ يك عدد مشك چرمى براى آبكشى؛ يك باديه بزرگ براى دوشيدن شير؛ يك ظرف چرمى براى آب؛ يك آفتابه گلى لعابىشده؛ يك سبوى گلى سبز؛ دو عدد كوزه سفالين (8).
در کنار این جهاز، امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز لوازمی را برای منزل تهیه کردند که شامل یك چوب براى آنكه لباسهایشان را روى آن بیندازند و مشك آب را بر آن آویزان كنند؛ یك پوست گوسفند؛ یك متكا؛ یك مشك براى آب؛ یك غربال آرد بیزى بود (9).
3. جشن عروسی
ازدواج این دو زوج آسمانی در سادهترین حالت ممکن برگزار شد و هر دو با دعای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به خانه خود رفتند. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: پس از آنکه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، فاطمه را به همسرى من دادند، پیش من آمده دستم را گرفته و فرمودند: «به نام خدا برخیز و بگو: ماشاء اللَّه لاحول و لاقوة الا باللَّه و توکّلت علىاللَّه». سپس دستم را گرفتند و در کنار خود نشاندند و آنگاه فرمودند: «بار خدایا! این دو محبوبترین مخلوقات در نزد من هستند. پس تو هم این دو را دوست بدار و در نسل آنها برکت قرار ده و از جانب خودت نگاهبانى بر آنان بگمار. این دو و فرزندانشان را از شر شیطان مصون بدار» (10).
ج- دوران ازدواج
1. احترام متقابل
زندگانی زهرای مرضیه سلاماللهعلیها و امیرالمؤمنان علیهالسلام، رنگ و بویی آسمانی داشت و هر دو در تکتک رفتار و برخوردهایشان خدا را ناظر میدیدند. امام علی علیهالسلام در توصیف همسر خود میگویند: او هیچگاه مرا به خشم نیاورد و در هیچ کاری نافرمانی مرا نکرد و به راستی هر وقت به او نگاه میکردم، غم و اندوههایم بر طرف میشد (11).
زهرای مرضیه سلاماللهعلیها نیز در وصیت خود به همسر، روزهای زندگی و برخورد خود را چنین توصیف میکنند: پسرعموجان! تا در خانه تو بودم، دروغی نگفتم، خیانتی نکردم و ازدستورات (الهی) تو هیچگاه گامی فراتر ننهادم (12).
میزان درک متقابل میان این زوج به حدی بود که نقل شده است روزی حضرت علی علیهالسلام بهخانه آمدند و طعامی خواستند. حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند به حق آن خداوندی که پدرم را گرامی داشته است به پیغمبری و تو را گرامی داشته به وصایت، که در این بامداد نزد من هیچ غذایی نیست که برای تو حاضر کنم. دو روز بود که غذایی نداشتم به غیر آنچه نزد تو میآوردم، از خود و فرزندان خود باز میگرفتم و تو را بر خود و ایشان اختیار کردم. امیرالمؤمنین ناراحت خطاب به حضرت فرمود: یا فاطمه! چرا در این دو روز مرا خبر نکردی که چیزی در خانه نیست تا به دنبال آن بروم؟ فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود: ای ابوالحسن! من شرم میکنم از خدا که تو را تکلیف کنم بر چیزی که قادر بر آن نیستی (13).
2. تقسیم کار
در آغاز زندگی مشترک این زوج آسمانی، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم تکالیف و کارها را میان ایشان تقسیم کرده و کارهای منزل را برعهده حضرت زهرا سلاماللهعلیها گذاشتند و امور بیرون را بر دوش امیرمؤمنان علیهالسلام؛ حضرت زهرا سلاماللهعلیها به قدری از این اتفاق خوشحال شدند که خطاب به پدر فرمودند: جز خدا کسی نمیداند که از این تقسیم کار تا چه اندازه مسرور و خوشحال شدم؛ چراکه رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت (14).
دردانه عالم، در انجام وظایف خانه به قدری تلاش میکردند که همسرشان با قدردانی از این همه زحمت، خطاب به رسول خدا سلاماللهعلیها فرمودند: «یارسولالله، فاطمه آنقدر آب آورده که بند مشک در سینهاش اثر گذاشته، آنقدر آسیا گردانیده است که دستهایش آبله کرده، آنقدر در نظافت خانه کوشیده که لباسهایش گردآلود و کثیف شده و آنقدر آتش زیر دیگ روشن کرده که جامهاش، به سیاهی گراییده است» (15).
3. همراهی دینی و عاطفی
امیرمؤمنان علیهالسلام در توصیف روحیات و حالات عاطفی موجود میان خود میگویند: ما همانند دو کبوتر در یک آشیانه بودیم که از نشاط، سلامت و جوانی برخوردار بودیم (16).
دو کبوتری که یاریگر هم در دین خدا بودند و حضرت امیر علیهالسلام در توصیف همسر، خطاب به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: بهترین یار برای اطاعت و عبودیت پروردگار (17).
مقام معظم رهبری در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا سلاماللهعلیها در فعالیتهای تأثیرگذار همسرش چنین یاد میکنند: «در طول 10 سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود 9 سال جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کردهاند (حدود 60 جنگ اتفاق افتاده است)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او [حضرت زهرا سلاماللهعلیها] خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ میماند… از لحاظ زندگی هم وضع روبهراهی ندارند… درحالیکه دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم میکند.
ببینید انسان چه روحیه قویای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچهها را به آن خوبی تربیت کند… فاطمه زهرا سلاماللهعلیها اینگونه خانهداری، شوهرداری و کدبانویی کردند و اینطور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند» (18).
پینوشت
1. ابن شهر آشوب، مناقب، ج3، ص245.
2. علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص441.
3. شیخ طوسي، الأمالي، ص۳۹، ح۴۴.
4. الأمالي، ص۳۹، ح۴۴.
5. حر عاملی، وسائل الشيعه، ج14، ص207.
6. بحارالانوار، ج43، ص409.
7. بحارالانوار، ج43، ص358.
8. مناقب، ج3، ص353.
9. بحارالانوار، ج43، ص114.
10. الأمالي، ص۳۹، ح44.
11. بحارالانوار، ج43، ص134.
12. بحار الأنوار، ج43، ص191.
13. بحارالأنوار، ج37، ص103.
14. وسائل الشیعه، ج20، ص172.
15. بحارالانوار، ج43، ص82.
16. کافی، ج3، ص481.
17. بحارالانوار، ج42، ص117.
18. بیانات در دیدار جمعی از جوانان؛ 07/02/1377.
منبع: مهرخانه
صفحات: 1· 2