قبل نوشت:
به شیوایی و سبک نوشتاری خوبی ماجرا را تعریف کرده است.
مطلب را که بخوانی با خودت می گویی خدایا به کجا چنین شتابان
و بعد یک علامت سوال بزرگ در ذهنت شکل می گیرد که چه کاری باید انجام داد و کجای این ماجرا ایستاده ای
چه کاری از تو بر می آید چه کارهایی بر نمی آید….
ماجرای تلخی است ماجرای این مراکز همسریابی
زن عمو را یکی از بزرگ ترهای فامیل به مادربزرگم معرفی کرده بود. اول هم مادربزرگ عروس آینده اش را دیده بود و بعد از آن نوبت عمو رسیده بود تا عروس خانم را ببیند تا اگر از هم خوش شان آمد عروسی سر بگیرد. مادر بزرگ هم هر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد تا جوان های فامیل و محله ازدواج کنند.برای خودش در محل بروبیایی داشت و خیلی از جوان ها را به هم رسانده بود.اما وقتی مادر بزرگ به رحمت خدا رفت و به جای خانه قدیمی اش آپارتمان ساختند، حال و هوای محله هم عوض شد.حتی همسایه ها همدیگر را نمی شناسند تا چه رسد به این که دختر و پسرها را برای ازدواج به هم معرفی کنند.
حالا اما در نبود مادربزرگ ها و بزرگان فامیل و محله این سایت ها و مراکز همسریابی هستند که سعی دارند جای خالی آن ها را پرکنند.اما بزرگ ترهایی که کارشان از سرخیرخواهی بود کجا و مراکزی که خیلی هاشان تنها از جنبه اقتصادی به این موضوع می پردازند کجا.
همایش به راه انداخته اند تا دخترها و پسرها،خودشان بی واسطه یار زندگی شان را پیدا کنند و به خانه بخت بروند. پنجشنبه بعد ازظهر بودکه پیامکی روی گوشی تلفن همراهم آمد و برای چند دقیقه به فکر فرو رفتم.«بازهم همایش… همسر آینده خود را رو در رو انتخاب کنید.»پیامکی با این مضمون به همراه نشانی و یک تلفن گویا.
با شماره تلفنی که در پیامک آمده است تماس می گیرم.بعد از تماس تازه معلوم می شود داستان از چه قرار است.همایشی هفتگی به نام…، افراد در آستانه ازدواج را به هم معرفی می کند و برای این کار هم ۱۵هزار تومان دریافت می کند. همایش هر هفته جمعه ها از ساعت ۱۶ تا ۱۹ بعدازظهر برگزارمی شود.بعد از کمی پرس وجو مشخص می شود همایش را شخصی به نام آقای الف در یکی از محله های تهران برگزار می کند.
روز جمعه ،عقربه های ساعت ۱۵:۴۵ را نشان می دهد که به محل برگزاری همایش می رسم. دائم اطرافم را نگاه می کنم تا مبادا دوست و آشنایی مرا ببیند.حس مشترکی که بیشتر تازه وارد ها دارند و با اضطراب به اطراف شان نگاه می کنند.
برخلاف تصورم که فکر می کردم استقبال زیادی از این گونه برنامه ها نمی شود، صف طولانی بیرون محل همایش تشکیل شده است و تعداد زیادی دختر،پسر، زن و مرد منتظرند تا پیش از ورود به سالن، ثبت نام و کد دریافت کنند.
هنوز ۳۰ نفر دیگر بیرون از سالن منتظر دریافت کد هستند که مسئول سالن می گوید: دیگر جایی برای نشستن نیست و همه صندلی ها پرشده است. بدون گرفتن کد وارد سالن می شوم و در گوشه ای از سالن می ایستم.
برنامه با صدای بلند موسیقی و صحبت های مجری شروع می شود.تاکید دارد هرکس وارد سالن می شود کد داشته باشد. چون باید با شروع مراسم روی سن برود و خودش را معرفی کند.بالاخره چشم مان به جمال آقای الف هم روشن می شود.مردی حدود ۴۵ساله که مسئول عروس و داماد کردن افراد حاضر در سالن است و با شیوه های مختلف، از برگزاری همایش گرفته تا شیوه های تضمینی می تواند برای مراجعانش همسر اختیار کند. وی حاضران را به سکوت دعوت می کند و از اولین گروه که آقایان هستند دعوت می کند بر روی سن حاضر شوند و خودشان را با اعلام کد، معرفی کنند.
پایین سن هم خانم ها قلم و کاغذ به دست منتظرند تا کد همسر ایده آل شان را از بین افراد بالای سن یادداشت کنند. اولین نفر پسری است ۲۸ساله که به شغل نوازندگی مشغول است و کارشناس موسیقی است. نجابت تنها معیار و ملاک اوست و تاکید می کند در قید و بند چادر و مانتو نیستم. همین که همسرم نجابت داشته باشد برایم کافی است. نفر بعد متولد سال ۱۳۶۱است و کارشناس الکترونیک، اما شغلش پخش مواد غذایی است. کدش را که اعلام می کند آقای الف میکروفن را از دستش می گیرد و خطاب به خانم ها می گوید: اگر امروز نتوانید ازدواج کنید از بی عرضگی خودتان است. خانم های ایرانی هر یک سال و نیم یک خواستگار دارند ولی شما این جا می توانید ۱۰۰تا خواستگار داشته باشید پس قدر فرصت را بدانید. دوباره نوبت به معرفی افراد و اعلام کد ها می شود.
پسری می گوید متولد ۶۲ و کارشناس ارشد عمران است اما برای ازدواجش ملاک خاصی ندارد. با تشویق حاضران از روی سن پایین می آیند و حالا نوبت خانم هاست که خودشان را معرفی کنند.
اولین نفر ۳۴ساله است و تا مقطع کاردانی ادامه تحصیل داده است. ملاکش صداقت، راستگویی و درستکاری است. نفر بعدی متولد سال ۶۰است و کاردانی گرافیک خوانده است.درحال حاضر هم در یک آژانس هواپیمایی کار می کند.دوست دارد همسرآینده اش صادق باشد و در عین داشتن ظاهری معقول، وضعیت مالی متوسط رو به بالا هم داشته باشد.
از همه مهم تر هم این که سابقه ازدواج نداشته باشد.نفر بعدی خانمی است که یک پسر ۱۷ساله دارد و متارکه کرده است.ملاک خاصی ندارد و تنها به اعلام کدش بسنده می کند. داشتن ظاهر معقول، تحصیلات دانشگاهی و شغل مناسب توسط بیشتر مراجعه کنندگان به این همایش، به این باور نزدیک ترم می کند که ازدواج نکردن این افراد نه به مسائل و مشکلات اقتصادی مربوط می شود نه به آسیب های اجتماعی. حتی سخت گیری های خانواده ها و مهریه های سنگین را هم نمی توان دلیل قرار داد بلکه مشکل اصلی تغییر رفتارهای اجتماعی از سنتی به مدرن و نبود برنامه ریزی مناسب برای مواجهه با این تغییرهاست.
آن هم تاحدی که برای پیداکردن شریک زندگی خود به حضور در چنین همایش هایی مجبور می شوند و خود را به امید انتخاب شدن توسط دیگران به نمایش می گذارند. آقای الف می خواهد نقش مادربزرگ و بزرگ محله را بازی کند اما به شیوه ای کاسب کارانه و بدون در نظر گرفتن آسیب هایی که انتخاب همسر به این شیوه می تواند برای جوانان در پی داشته باشد.
فضای عمومی همایش به گونه ای نیست که تنها جوان ها در آن شرکت کرده باشند بلکه مردها و زنان ۶۰ساله هم آمده اند تا شاید بتوانند شریک زندگی شان را از بین افراد حاضر در همایش انتخاب کنند. دوباره نوبت به آقایان می رسد که روی سن بروند و خودشان را به همراه کد معرفی کنند.
مردی ۳۲ساله با یک بار سابقه ازدواج، خواهان ازدواج با خانمی ۲۵تا ۳۰ساله است. وضع مالی اش هم مناسب است و شغل آزاد دارد. جوان دیگری متولد ۶۶است و می گوید دانشجوی کارشناسی ارشد مکانیک است.ملاک خاصی هم ندارد و سن هم برایش مهم نیست.دیگری مردی ۵۷ساله است،قبلا ازدواج کرده ولی فرزندی ندارد.همسر آینده اش هم نباید بیشتر از ۲۹سال داشته باشد.حرف هایش که تمام می شود همه برایش دست می زنند.
نوبت خانم ها می شود خانمی خودش را ۴۵ساله بدون سابقه ازدواج معرفی می کند و می گوید: تحصیلاتم در حد ابتدایی است و ملاک خاصی هم ندارم. بعدی ۴۱ساله است ولی خیلی جوان تر به نظر می رسد می گوید: قبلا ازدواج کرده است و دو فرزند ۲۶و ۲۴ساله و داماد هم دارد، حضار به شدت تشویقش می کنند و می خواهند تا کدش را دوباره تکرار کند.
سر صحبت را بایکی از مردها بازمی کنم، می گوید:این یازدهمین بار است که در جلسات این همایش شرکت می کنم.اما هنوز نتوانسته ام به نتیجه مناسبی برسم.می گوید: بیشتر این آدم ها دچار وسواس هستند و نمی توانند شریک زندگی شان را انتخاب کنند.خیلی هایشان هفته ها به این همایش می آیند تا شاید با مورد بهتری مواجه شوند و ازدواج کنند.
خانم مسنی هم که به نظر می رسد نزدیک به ۶۰سال سن داشته باشد می گوید: نزدیک به یک سال می شود که به این همایش می آیم ولی نتوانسته ام کسی را برای ازدواج پیدا کنم.البته خیلی از افرادی که از این طریق ازدواج می کنند موفق نیستند و کارشان یا به طلاق منجر شده است یا این که تا مرحله ازدواج پیش رفته و قبل از عقد رسمی پشیمان شده اند.
همایش هم چنان ادامه دارد، یک به یک به روی صحنه می روند و خودشان را معرفی می کنند از مرد ۵۷ساله ای با ۴فرزند که می خواهد همسرش ۲۰ساله باشدتا دختری ۲۳ساله که برایش مهم نیست همسر مردی با چه سن و سالی بشود. اینجا آدم ها در پی یک اتفاق اند. اتفاقی که مسیر زندگی شان را تغییر دهد و آنان را از این بلاتکلیفی نجات دهد.اما غافل از این که چه آسیب هایی در انتظارشان است. به راستی برای آدم هایی که در جامعه ای مدرن به دنیا آمده، زندگی کرده و حال به سن ازدواج رسیده اند چه باید کرد.
این افراد در نبود واسطه های سنتی و حمایت ریش سفیدان که به ازدواج جوانان منجر می شد، باید به کدامین راه پناه ببرند. بهتر نیست مسئولان ساماندهی امور جوانان به جای ارائه طرح های مختلف کمی نیز پابه عرصه عمل بگذارند و نهادهای فراموش شده سنتی را در قالب امروزی خود اما همسو با اصول و عقاید ایرانی واسلامی مان بنا کنند. نهادها و مراکزی که به جای پیوند مستقیم جوانان به یکدیگر، خانواده هایشان را با یکدیگر آشنا و از آسیب های احتمالی این گونه ازدواج ها و آشنایی ها جلوگیری کنند.
مسعود امینی مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان در گفت وگو با خراسان، بر غیر قانونی بودن فعالیت مراکز و سایت های همسریابی تاکید کرد و گفت: تا پیش از تدوین آیین نامه تشکیل مراکز همسریابی که ۹ روز دیگر تا اجرایی شدن آن باقی مانده، هیچ گونه قانونی برای راه اندازی مراکز و سایت های همسریابی وجود نداشته و درحال حاضر فعالیت سایت ها و مراکز همسریابی فعلی،غیر قانونی است.
این مسئول اخذ مجوز از سازمان نظام روان شناسی را از پیش شرط های دریافت مجوز تاسیس مراکز همسریابی دانست و گفت: برگزاری چنین همایش هایی منطبق با شیوه های غربی و کاملا غیرقانونی است. وظیفه مقابله و جمع آوری این گونه مراکز، در وهله اول برعهده پلیس فتا و پس از آن نیز دستگاه قضایی است.
امینی تاکید کرد: از ابتدای خرداد ماه پلیس فتا با شناسایی این مراکز در خصوص جمع آوری و معرفی شان به مراجع قضایی اقدام خواهد کرد.وی ضمن هشدار به خانواده ها و جوانان ،فعالیت این قبیل سایت ها و مراکز را نوعی کاسبی در عرصه فعالیت های اجتماعی و خانوادگی دانست و گفت: خانواده ها باید تا زمان معرفی مراکز مجاز همسریابی از سوی وزارت ورزش و جوانان صبرکنند و پس از آن با مراجعه به این مراکز که نقش واسطه گری در ازدواج را بر عهده دارند، برای تکمیل اطلاعات فردی اقدام کنند.
وی تاکید کرد: دراین مراکز که مدیر آن الزاما باید بیش از ۳۵سال سن داشته باشد و علاوه بر داشتن مدرک تحصیلی در شاخه روان شناسی متاهل نیز باشد،افراد در حضور خانواده ها به هم معرفی می شوند و صحت و سقم مدارک و اظهارات شان نیز توسط مدیر مرکز احراز می شود. با این شیوه از هرگونه سوء استفاده احتمالی جلوگیری خواهد شد.
منبع: انعکاس
سلام
متأسفانه خود کم بینی بعضی دختر خانم ها و نداشتن عقیده ای مصمم آنها را به چنین جاهایی می رساند.
آنها با شرکت در مراسم هایی درخور شأن مانند مراسم عروسی و مراسمهای مذهبی می توانند خودشان را به خانواده های پسرانی که به دنبال همسر خوب هستند نشان دهند. بسیاری راهکارهای مناسب دیگر وجود دارد. نه این راه نامناسب …
http://alzahra-babol.womenhc.com/
موفق باشید